eitaa logo
بشری (رسانه مجمع)
854 دنبال‌کننده
396 عکس
308 ویدیو
215 فایل
🔹" بُشْرىٰ " به‌‌عنوان‌‌رسانه‌‌ی‌خبری‌ " مجمع‌الذاکرین‌قائمشهر‌" به جهت ارتقای سطح کیفی مداحان شهرستان و حومه و حاوی مطالب ارزنده شامل پند، مدایح و مراثی اهل بیت، جملات ناب، بصیرت افزایی می باشد. 🔸ادمین 👈🏻 @Morteza1341
مشاهده در ایتا
دانلود
خوشم که ازازل شدم به درگهت گدا حسن همیشه می زنم صدا ز سوز دل تو را حسن عنایتی دلم شود ز دام غم رها حسن مرامخواه بیش از این به غصه مبتلا حسن خدا اجازه می دهد چنین دعا کنم حسن که یا من اسمه دوا و ذکره شفا حسن «کریم آل فاطمه امام مجتبی حسن» ز دست می روم اگر ز سر مرا تو واکنی ز جمع عاشقانِ با صفای خود جدا کنی خوشم اگر به یک نظر دلم پر از صفا کنی مرا برای نوکریِ خانه ات صدا کنی به پای سفره ی کریم لطف خویش جا کنی بدست خویش لقمه ای دهی به این گداحسن «کریم آل فاطمه امام مجتبی حسن» دوباره نوبت عزا، دوباره زمزمه، نوا دوباره غم، دوباره دم، دوباره ذکر مجتبی دوباره بزم خواندن از یل رشید مرتضی دوباره یاد فاطمه دوباره داغ کوچه ها خداکندکه جان دهم به پای روضه ی شما بخواه حاجت مرا ز درگه خدا حسن «کریم آل فاطمه امام مجتبی حسن» تو آخر عنایتی، من اول گدایی ام تو عشق بی نهایتی و دلبر خدایی ام اسیر دار هیچ کس نشد سر هوایی ام اگرچه دل شکسته ی حسین و کربلایی ام نوشته روی قلب من که مُلک مجتبایی ام تمام فکر و ذکر من تویی همیشه یا حسن «کریم آل فاطمه امام مجتبی حسن» و فهم بی کسی تو ز فهم من فراتر است کمی ز غصه های تو به عالمی برابر است به گرد قبر خاکی تو آه من کبوتر است مرید مجتبی شدن عنایتی ز حیدر است غلام مجتبی به روز حشر از همه سر است زبان بده بخوانمت به زیر دست و پا حسن «کریم آل فاطمه امام مجتبی حسن» صفا، وفا، عطا، سخا، ولیّ هر کرم حسن دعای من،دوای من، نوا و شور و دم حسن چه میشود که در بقیع تو زنم قدم حسن؟ مددنما به لطف حق، امیربی حرم..حسن! کنیم پرچم تو را به عالمی علم حسن بنا شود به مرقد تو گنبد طلا حسن «کریم آل فاطمه امام مجتبی حسن» تو حافظ شریعت و تو ناجی امامتی اگرچه خسته ای ولی امیر استقامتی وجودِ جود از تو و تو جوهر کرامتی چه رفعتی،چه رأفتی،چه هیبتی، چه قامتی امید بی کسیِ من به عرصه ی قیامتی ببین صدات می زنم چقدر بی ریا حسن «کریم آل فاطمه امام مجتبی حسن» مگر تو قدرت و توان حیدری نداشتی؟ چرا به کوچه فرصت دلاوری نداشتی؟ ز کودکی به غیر دیده ی تری نداشتی شنیده ام به معرکه... که یاوری نداشتی بمیرم ای امیر خسته، لشگری نداشتی شکسته شددلت ز سنگ دست آشنا حسن «کریم آل فاطمه امام مجتبی حسن» مجتبی روشن روان @majmaghaemshahr
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌زندگی سختی که داریم نتیجه دوری ما از خداست برگرد به ســـوی خدا حتی اگر هزاران بار گناه کرده باشی. • سورة طه آیه ۱۲۴ وَمَنْ أَعْرَضَ عَن ذِكْرِي فَإِنَّ لَهُ مَعِيشَةً ضَنكًا وَنَحْشُرُهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ أَعْمَىٰ و کسی که از یاد من روی گردان شود، پس بی گمان زندگانی (سخت و) تنگی خواهد داشت، و روز قیامت او را نابینا بر انگیزیم ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌و بقول آن عارف که فرمود ما اگر راهمان را به سوی خدا پیدا کنیم، نه آن‌که همه‌چیز درست خواهد شد بلکه خواهیم دید که اصلاً همه‌چیز درست است. @majmaghaemshahr
مردی ازمحضر امام باقر علیه السلام پرسید: 🔸چرا جمعه را جمعه نامیدند؟ ✨حضرت فرمودند: 🔸خداوند متعال ، در روز جمعه ٬ مخلوقاتش را جمع نمود برای میثاق گرفتن بر ولایت پیامبر (صلوات الله علیه و آله و سلم ) و وصی او امام امیرالمؤمنین علی علیه السلام . پس این روز را جمعه نامیدند زیرا کل خلق ، در آن جمع شدند 📚الکافی ج 3 ص 415 @majmaghaemshahr
▪️شیخ مفید و شهید اول و مرحوم کفعمی روز شهادت امام حسن مجتبی (ع) را هفتم صفر می دانند و البته روایات تاریخی دیگری هست که این روز را ولادت امام موسی کاظم (ع) بیان کرده اند. ▪️تا چند سال پیش روز هفت صفر به عنوان روز ولادت امام موسی کاظم (ع) در تقویم ها ثبت می شد و البته چون ماه صفر بود جشنی هم برگزار نمی شد و شادی اتفاق نمی‌افتاد. ▪️نکته قابل توجه این بود که شیعیان منطقه از جمله عراق و کویت و بحرین و پاکستان هفت صفر را روز شهادت امام مجتبی (ع) می دانستند و بسیار تعجب می کردند که در جمهوری اسلامی روز عید و ولادت امام کاظم (ع) اعلام می شود. ▪️ در سالهای اخیر این موضوع در جلسه شورای عالی انقلاب فرهنگی مطرح شد و برابر تحقیقی که انجام گرفته بود که روایات مربوط به تاریخ شهادت امام حسن (ع) در هفت صفر قوی تر بود، تصویب شد که تقویم اصلاح شود و به جای ولادت امام کاظم (ع) در این روز شهادت امام مجتبی (ع) ثبت شود. @majmaghaemshahr
باتشکر از استاد ارزشمند حاج قاسم رضایی بخاطر توجه ویژه و عنایت عالمانه به مطالب کانال توضیحات این عزیز را عیناً جهت اطلاع عزیزان در زیر آورده ایم رضایی حاج قاسم: امسال باز بحث از روز هفتم صفر به عنوان روز شهادت امام حسن مجتبی علیه السلام به میان آمد و برخی از دوستان هم سوال کردند. می دانیم که از نظر ماه، مورخان میان صفر و ربیع الاول و از نظر روز، در ماه صفر، میان 7 و 28 صفر و 5 ربیع اختلاف است (منهای آنها که روز را ذکر نمی کنند و گاهی صفر و برخی هم ربیع الاول را می گویند) حت اهمّ آراء به این شرح است: کلینی و نوبختی، وفات را در آخر ماه صفر سال 49 آورده اند [معمولا این جور روزها، با سال 50 هم که شروع سال جدید است، اشتباه می شود] شیخ مفید و شیخ طوسی دو شب مانده به آخر صفر را ذکر کرده اند (در مسار و مصباح المتهجد). در منابع اهل سنت هم مطالب فراوانی آمده و غالبا اوائل و به طور خاص پنجم ربیع الاول را وبرخی ۲۸ صفر را ذکر کرده اند. طبقات ابن سعد از حرب بن خالد: ۲۸صفر (سال 50) (طبقات: الخامسه 1/354). طبری (11/514) روز پنجم ربیع الاول (و همین طور ابن طلحه شافعی که متأخر است) خلیفه بن خیاط (تاریخ: 128) فقط سال را آورده که همان 49 است. ابن عساکر (تاریخ مدینه دمشق: 13/300 و…) اقوال مختلف را از مصادر متفاوت آورده است. آنجا از ابن ابی الدنیا آورده که حضرت در ربیع الاول سال 49 درگذشت. (13/301). منابعی که اول ربیع الاول نقل کرده اند، متعددند.البته پیامبر در اول ربیع مدفون شدند چون باشهادت پیامبر مصادف شد اول ربیع ذکر شده این نقل هم ۲۸صفررا در نظر دارد از نظر سال هم بیشتر 49، برخی سال 50 (از جمله کلبی. در : تاریخ دمشق: 13/302)، و برخی هم سال 51 را نوشته اند (13/304). آنچه با همه این نقلها متفاوت است، نظر شهید در الدروس الشرعیه است که هفتم صفر سال 49 یا 50 را نقل کرده است. جمع آراء بالا ـ بجز آنچه شهید اول در دروس آورده (هفتم صفر) ـ متمرکز روی تاریخی بین دو روز مانده به آخر صفر تا 5 روز اول ماه ربیع الاول است. [علی القاعده آنها که صفر را می گویند، باید مقصودشان سال 49 باشد، و آنها که ربیع الاول را می گویند، باید مقصودشان سال 50 باشد. این یک حدس است]. جالب است که همین اختلاف در باره زمان رحلت پیامبر خدا (ص) عینا هست، چون آنجا هم اختلاف بین اواخر صفر و اوائل ربیع الاول است. اما این که شهید، در قرن هشتم، تاریخ را هفتم صفر دانسته، تاریخی که هیچ یک از منابع کهن نیاورده اند، احتمال زیاد دارد که در عبارت اشتباهی شده باشد. عبارت شهید این است: قبض مسموما یوم الخمیس سابع صفر سنه تسع و اربعین او سنه خمسین من الهجره. (دروس: 2/8). می توان احتمال داد، که بعد از «سابع» یک «و عشرین من» هم بوده که افتاده است، یعنی روز 27 صفر، احتمالی است که شاهدی ندارد اما چون به تواریخ دیگر نزدیک است، امکان آن هست. این اتفاق در ایراد عبارتی، ممکن است در منبع شهید بوده، او از آن نقل کرده است. هرچه هست، بعد از شهید، و حتی در نسخه های کهن دروس، همین «سابع صفر» آمده است. یک نکته دیگر هم کمک می کند و آن این که بر اساس تقویم وستنفلد، اول ربیع الاول سال 50 روز جمعه است، و روز 29 صفر (ماه صفر را 29 روز فرض کرده) می تواند پنج شنبه یعنی همین «خمیس» باشد که شهید گفته است. از سوی دیگر، اول ماه ربیع، در سال 49 روز دوشنبه است، و بدین ترتیب روز 27 صفر، می تواند پنج شنبه باشد که این با نظر شهید بسیار نزدیک است، به شرط آن که بگوییم عبارت «سابع و عشرین من صفر» بوده است در هر حال، تواریخی از سنی و شیعه که روز وفات را از دو روز مانده به آخر صفر تا پنج ربیع الاول هستند، بسیار زیادند و از نظر تاریخی، بسیار دشوار است که بتوان یک نظر تاریخی متفاوت را پذیرفت. ۱.↑ ابوالفرج اصفهانی، علی بن الحسین، مقاتل الطالبیین، ص۸۰-۸۱.    ۲.↑ حاکم نیشابوری، محمد بن عبدالله، المستدرک علی الصحیحین، ج۳، ص۱۹۳.    ۳.↑ شیخ مفید، الارشاد فی معرفه حجج الله علی العباد، ج۲، ص۱۶.    ۴.↑ ابن اثیر، علی بن ابی‌الکرم، اسد الغابه فی معرفه الصحابه، ج۲، ص۱۵.    ۵.↑ قرشی، باقر شریف، حیاة الامام الحسن (علیه‌السّلام)، ج۲، ص۴۷۰.    ۶.↑ حاکم نیشابوری، محمد بن عبدالله، المستدرک علی الصحیحین، ج۳، ص۱۸۹.    ۷.↑ بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۳، ص۵۵.    ۸.↑ ابوالفرج اصفهانی، علی بن حسین، مقاتل الطالبیین، ص۸۱.    ۹.↑ ابن‌کثیر دمشقی، اسماعیل بن عمر، البدایه و النهایه، ج۸، ص۴۶.    ۱۰.↑ ابن حجر عسقلانی، احمد بن علی، الاصابه فی تمییز الصحابه، ج۲، ص۶۶.    ۱۱.↑ یعقوبی، احمد بن اسحاق، تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۲۲۵.    ۱۲.↑ طبرسی، فضل بن حسن، اعلام الوری، ص۴۱۴.    ۱۳.↑ ابوالحسن اربلی، علی بن عیسی، کشف الغمه عن معرفه الائمه، ج۲، ص۲۰۷.    ۱۴.↑ ابن عبدالبر، یوسف‌ بن‌ عبدالله، الاستیعاب فی معرفه
الاصحاب، ج۱، ص۳۹۰.    ۱۵.↑ ابوالفرج اصفهانی، علی بن حسین، مقاتل الطالبیین، ص۶۰.    ۱۶.↑ بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۳، ص۱۴.    ۱۷.↑ قرشی، باقر شریف، حیاة الامام الحسن (علیه‌السّلام)، ج۲، ص۴۵۸.    ۱۸.↑ ابن عساکر، علی بن حسن، تاریخ مدینه الدمشق، ج۱۳، ص۲۸۴.    ۱۹.↑ شیخ مفید، الارشاد فی معرفه حجج الله علی العباد، ‌ج۲، ص۱۵.    ۲۰.↑ ابن شهر آشوب، محمد بن علی‌، مناقب آل ابی‌طالب (علیهم‌السّلام)، ج۳، ص۲۰۲.    ۲۱.↑ ابوالحسن اربلی، علی بن عیسی، کشف الغمه عن معرفه الائمه، ج۲، ص۲۰۷.    ۲۲.↑ ابوالحسن اربلی، علی بن عیسی، کشف الغمه عن معرفه الائمه، ج۲، ص۱۳۸.    ۲۳.↑ طبرسی، فضل بن حسن، اعلام الوری، ص۴۰۳.    ۲۴.↑ طبرسی، فضل بن حسن، الاحتجاج علی اهل اللجاج، ‌ج۲، ص۱۳.    ۲۵.↑ شمس‌الدین سخاوی‌، محمد بن عبدالرحمان‌، التحفه اللطیفه فی‌ تاریخ‌ المدینه الشریفه، ج۱، ص۲۸۳.    ۲۶.↑ کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۸، ص۱۶۷.    ۲۷.↑ علامه مجلسی، بحار الانوار، ج۴۴، ص۱۴۲.    ۲۸.↑ رسولی محلاتی، سید‌ هاشم، زندگانی امام حسن مجتبی (علیه‌السّلام)، ص۴۴۲.۲۹.↑ ابوالحسن اربلی، علی بن عیسی، کشف الغمه عن معرفه الائمه، ج۲، ص۲۰۸.    ۳۰.↑ ابوالفرج اصفهانی، علی بن حسین، مقاتل الطالبیین، ص۸۰.    ۳۱.↑ شیخ مفید، الارشاد فی معرفه حجج الله علی العباد، ج۲، ص۱۶.    ۳۲.↑ موسسه دائره المعارف اسلامی، دانشنامه جهان اسلام، ج۱، ص۴۶۹۲.    ۳۳.↑ ابن قتیبه دینوری، عبدالله بن مسلم، الامامه و السیاسه، ج۱، ص۱۹۶.    ۳۴.↑ بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۳، ص۵۵.    ۳۵.↑ خزاز قمی، علی‌ بن محمد، کفایة الاثر، ص۲۲۷.    ۳۶.↑ شیخ صدوق، من لایحضره الفقیه، ج۲، ص۵۸۵.    ۳۷.↑ ابوالفرج اصفهانی، علی بن حسین، مقاتل الطالبیین، ص۸۰.    ۳۸.↑ مسعودی، علی بن حسین، مروج الذهب، ج۳، ص۱۸۲.۳۹.↑ طبرسی، فضل بن حسن، الاحتجاج علی اهل اللجاج، ج۲، ص۱۳.    ۴۰.↑ قائمی، علی، در مکتب کریم اهل بیت، ص۴۵۶.۴۱.↑ قطب‌ راوندی‌، سعید بن هبة‌اللّه‌، الخرائج‌ و الجرائح‌، ج۱، ص۲۴۲    ۴۲.↑ قائمی، علی، در مکتب کریم اهل بیت، ص۴۵۶.۴۳.↑ شیخ مفید، الارشاد فی معرفه حجج الله علی العباد، ج۲، ص۱۵.    ۴۴.↑ شوشتری، محمدتقی، رساله فی تواریخ النبی، ص۳۳.    ۴۵.↑ ابن عبدالبر، یوسف‌ بن‌ عبدالله، الاستیعاب فی معرفه الاصحاب، ج۱، ص۳۸۹.    ۴۶.↑ ابن عبدالبر، یوسف‌ بن‌ عبدالله، الاستیعاب فی معرفه الاصحاب، ج۱، ص۳۸۹.    ۴۷.↑ علامه مجلسی، بحار الانوار، ج۴۴، ص۱۳۴.    ۴۸.↑ شیخ طوسی، تهذیب الاحکام، ج۶، ص۴۰.    ۴۹.↑ علامه مجلسی، بحار الانوار، ج۴۴، ص۱۳۴.    ۵۰.↑ شهید اول، الدروس الشرعیه، ج۲، ص۷.    ۵۱.↑ ابن شهر آشوب، محمد بن علی‌، مناقب آل ابی‌طالب (علیهم‌السّلام)، ج۳، ص۱۹۲.    ۵۲.↑ کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۱، ص۴۶۱.    ۵۳.↑ علامه مجلسی، بحار الانوار، ج۴۴، ص۱۴۹.    ۵۴.↑ ابوالحسن اربلی، علی بن عیسی، کشف الغمه عن معرفه الائمه، ج۲، ص۱۳۸.    ۵۵.↑ ابن‌کثیر دمشقی، اسماعیل بن عمر، البدایه و النهایه، ج۸، ص۴۸.    ۵۶.↑ طبرسی، فضل بن حسن، اعلام الوری، ص۴۰۳.    ۵۷.↑ ابن قتیبه دینوری، عبدالله بن مسلم، المعارف، ص۲۱۲.    ۵۸.↑ حاکم نیشابوری، محمد بن عبدالله، المستدرک علی الصحیحین، ج۳، ص۱۸۹.    ۵۹.↑ ابن‌کثیر دمشقی، اسماعیل بن عمر، البدایه و النهایه، ج۸، ص۳۷.    ۶۰.↑ بداونی، عبدالقادر، منتخب التواریخ، ص۵۶.۶۱.↑ ابن قتیبه دینوری، عبدالله بن مسلم، الامامه و السیاسه، ج۱، ص۱۹۱-۱۹۴.    ۶۲.↑ ابوالفرج اصفهانی، علی بن حسین، مقاتل الطالبیین، ج۱، ص۶۰.    ۶۳.↑ ابوحامد عبدالحمید، ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۱۶، ص۲۹.    ۶۴.↑ ابن اعثم کوفی، ابومحمد احمد بن دهها سند شهادت امام حسن را ۲۸صفر می دانند
در يكي از سفرهاي پياده ي امام حسن عليه السلام به مكه پاهاي آن حضرت متورم شده بود، بعضي از غلامان به او عرض كردند اگر كمي سوار شوي اين ورم تخفيف مي‌يابد. امام حسن عليه السلام فرمود: (هرگز! «هم اكنون كه پايم ورم كرده است، سوار بر اسب نمي شوم، بلكه وقتي به منزل بعدي رسيديم برده اي سياه به پيشوازت خواهد آمد كه همراه او روغني است كه داروي اين ورم است. پس آن را از او بخر و با او چانه مزن» غلام گفت: پدر و مادرم فدايت! منزلي كه پيش رو داريم، كسي در آن منزل نيست كه چنين دوايي را داشته باشد. امام عليه السلام فرمود: چرا آن سياه در جلو راه، نزديك منزل است و چند ميل راه كه رفتند سياه را ديدند. امام حسن عليه السلام فرمود: سياه را درياب و روغن را از او بخر و پولش را بپرداز. آن مرد سياه پوست خطاب به غلام امام حسن عليه السلام گفت: براي چه كسي مي‌خواهي؟. گفت: براي حسن بن علي عليهماالسلام، گفت: مرا خدمت او ببر. غلام امام، دستش را گرفت و به خدمت امام عليه السلام برد سياه گفت: من نمي دانستم كه تو به آن محتاج هستي ولي به همراه خود آوردم از تو براي روغن پولي نمي گيرم زيرا من شيعه ي شما هستم. لكن دعا كن خداوند پسري سالم و بي عيب كه دوستدار شما اهل بيت عليهم السلام باشد به من عطا كند؛ زيرا هنگامي من از عيالم جدا شدم كه وضع حمل او نزديك بود. امام عليه السلام فرمود: به منزل خود برگرد كه خداوند پسر بي عيبي كه از شيعيان ماست به تو عطا فرمود. اِنْطَلِقْ إِلَى مَنْزِلِكَ فَقَدْ وَهَبَ اَللَّهُ لَكَ ذَكَراً سَوِيّاً وَ هُوَ مِنْ شِيعَتِنَا .... در برخی نقل ها هست که این مولود سید حمیری همان شاعر معروف است. کافی ج ۱ص ۴۶۳ @majmaghaemshahr
رهبر معظم انقلاب: پیامبر اکرم فرمود: حق است بر امت من که بر گنهکاران امت استغفار کنند! «وَ یَستَغفِرونَ لِلمُذنِب» با آدم گناهکاری که میدانیم دارد گناه میکند، چه جوری برخورد کنیم؟ اینجا میفرماید «یَستَغفِرون»؛ برای او استغفار کنید، [بگویید] خدایا او را ببخش. این با عملِ ما یک مقداری تفاوت دارد؛ ما وقتی دیدیم کسی گناهکار است، اوّل لعنتش میکنیم یا تبرّی از او میکنیم، در حالی که آن کاری که لازم است این است که اوّل استغفار کنیم برای او، بگوییم خدایا او را بیامرز. @majmaghaemshahr
نهم صفر سالروز شهادت عمار عمار ياسر يكى از سران و اعضاى مركزى سازمان شرطة الخميس بود، او از ياران مخصوص پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم و على "عليه السلام" بود و هرگز در كورانهاى عصر پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم و بعد از آن، نلغزند و به سوى چپ و راست نرفت و چون كوهى استوار در خط پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم و على "عليه السلام" ماند. پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم درباره عمار فرمود: ايمان سراپاى عمار را گرفته و با گوشت بدنش آميخته شده است. و روزى به او فرمود: "ستقتلك الفئة الباغية و آخر زادك ضياح من لبن. پس از چند سالى گروه متجاوز "سپاه معاويه" ترا مى كشند و آخرين غذاى تو در دنيا، شير مخلوط با آب است." عمار ياسر در زمان خلاف على "عليه السلام" از سرداران سپاه آنحضرت در جنگ جمل و صفين به حساب مى آمد بود، او جنگ صفين 94 سال داشت، اما او با اين سن و سال چون قهرمان جوان با دشمن مى جنگيد. حبه عرنى گويد: عمار در همان روز شهادتش "چند لحظه قبل از شهادت" به جمعى از ياران گفت: آخرين روزى دنيوى مرا بدهيد آنگاه براى او مقدارى شير مخلوط به آب آوردند، از آن نوشيد و سپس گفت: امروز با دوستم محمد صلى الله عليه و آله و سلم و حزبش ملاقات خواهم كرد "و الله لو ضربانو حتى بلغونا سعفات هجر لعلمت اننا على الحق؛ سوگند به خدا اگر دشمنان ما را آنچنان ضربه بزنند كه همچون شاخه هاى خشك نخل خرماى سرزمين هجر بريده بريده شويم در عين حال يقين دارم كه ما بر حق هستيم." اين مرد بزرگ در يكى از روزهاى جنگ به ميدان شتافت و با دشمن جنگيد، سرانجام براثر ضربه نيزه يكى از دشمنان از پشت اسب به زمين افتاد و به شهادت رسيد. شب فرا رسيد، على "عليه السلام" در كنار كشته ها مى گشت، چشمش به پيگر به خون طپيده عمار افتاد منقلب شد و قطرات اشك از ديدگانش جارى گشت در كنار پيكرش نشست، سر عمار را به بالين گرفت و با قلبى آكنده از اندوه و چشمى پر از اشك، اين اشك را در سوك عمار خواند: ابا موت كم هذا التفرق و عنوة الا ايها الموت الذى لست تاركى اراك بصيرا بالذين احبهم فلست تبقى لى خليل خليل ارحنى فقد افنيت كل خليل كانك تمضى نحوهم بدليل يعنى: اى مرگ كه قطعا سراغ من نيز مى آيى مرا راحت كن كه همه دوستانم را از دستم گرفتى، تو را نسبت به اين دوستانم تيز بين مى بينم، كه گويى چراغ بدست، دنبال آنها مى گردى، و به روايتى فرمود: كسى كه خبر شهادت عمار را بشنود و متاثر نگردد بهره اى از اسلام ندارد. به اين ترتيب مى بينم حضرت على "عليه السلام" نسبت به دوستان مخلص و با وفايش اظهار محبت مى كرد و صميمانه به آنها درود مى فرستاد @majmaghaemshahr
قسم خورده‌ای! اهل ایثار باش قسم خورده‌ای! پای این کار باش تو در جمع یاران در آغاز راه به قرآن قسم خورده‌ای... یار باش... به خنّاس‌ها پشت کن مثل مرد به قول و قرارت وفادار باش... به قرآن قسم! وقت جنگ است، هان! بیا در صفِ اهل پیکار باش به قرآن قسم! فتنه پیچیده است به یاران بپیوند، هشیار باش به قرآن! که دنیا نیرزد به هیچ گذر کن ز دنیا، سبکبار باش بیا فارغ از فکر نام و مقام رضای خدا را خریدار باش سلاح سپاه علی وحدت است بگو یا علی و علمدار باش سپاه علی در دل معرکه‌ست بیا... نوبت توست... عمار باش مِن المؤمنینَ رجالٌ... بخوان مسلمان بمان، آبرودار باش ...در این راه لغزان، خدایا خودت دل سُست ما را نگهدار باش سعید تاج محمدی @majmaghaemshahr
بار خـود بستم به سوی کربلایت یا حسین تاشوم پروانه ی صحن و سرایت یا حسین یابن الزهـرا آمـدم تـا زائر کویت شوم دست من بردامن لطف وعطایت یا حسین جان زهرا مادرت بیمار و زار و خسته ام درد آوردم در این دارالشفایت یا حسین از گناه حُر گـذشتی ای جهـان قربان تو غرق عصیان آمـدم در نینوایت یا حسین از همـان روز تولد سینه زن بـودم تو را جان ارض و آسمان باشد فدایت یا حسین تـو پذیرفتی مـرا تـا زائر کـویت شدم ای جهان قـربان ایـوان طلایت یا حسین یوسف حق پرست اشتهاردی(غریب) @majmaghaemshahr