#امام_حسن_مجتبی_علیه_السلام
شعر و غزل برای تو گفتن عنایت است
ازبس که لطف حضرتتان بینهایت است
اینجا سیاه کردن دفتر عبادت است
اصلاً به افتخار تو ماه ضیافت است
ابر کرم ببار که هنگام رحمت است
@majmaghaemshahr
از گوشه های لعل لبت می چکد عسل
دیوانه تو بوده و هستیم از ازل
آقا بگیر دست مرا نیز لااقل
ای قهرمان عرصه پیکار در جمل
وقتی قیام می کنی اصلاً قیامت است
@majmaghaemshahr
خاکی تر از تمامی شاهان عالمی
زیباترین سروده دیوان عالمی
در امتداد دست تو چشمان عالمی
قربان خال هاشمیت جان عالمی
آن نقطه ای که نقطه آغاز خلقت است
@majmaghaemshahr
ای سفره دار شهر نبی ای بزرگوار
ای توده های ابر کرم! بر زمین ببار
وا می کنم به نام تو لبهای روزه دار
هرگز نمی روم به خداوند زیر بار
باور نمی کنم که مزار تو خلوت است
@majmaghaemshahr
تا می وزید بوی شما در فضای شهر
می آمدند مردمی از جای جای شهر
درازدحام،کوچه و پس کوچه های شهر
تا بنگرند جلوه یوسف نمای شهر
یعنی نگاه کردن رویت عبادت است
@majmaghaemshahr
بر سفره هاست روزی و ماهانه هایتان
گرمی گرفت خانه پروانه هایتان
دیوانه ایم و عاشق دردانه هایتان
سنگین شده ز پستی ما شانه هایتان
این عبدروسیاه چه اسباب زحمت است
@majmaghaemshahr
با قاتلت چگونه به یک خانه زیستی
زخم زبان شنیدی و هر شب گریستی
باید که پای درد صبوری بایستی
یا للعجب! کریم مدینه! تو کیستی؟
درد تو درد بی کسی و درد غربت است
@majmaghaemshahr
دشنام ها شنیده ولی خنده می کنی
دشنام داده را تو چه شرمنده می کنی
هرکیش رابه دین خودت بنده می کنی
تو خاطرات فاطمه را زنده می کنی
یک گوشه نگاه تو ما را کفایت است
@majmaghaemshahr
در بین بچه ها ز همه مادری تری
یعنی تو از تمامیشان کوثری تری
با این عبای سبز، تو پیغمبری تری
پایش بیفتد از همه شان حیدری تری
شمشیرهم به دست توتمثال غیرت است
@majmaghaemshahr
کم کم به روضه پای مرامیکشی خودت
شمع مذاب در وسط آتشی خودت
پس طعم دردفاطمه رامیچشی خودت
دراین مسیر روضه مرامی کشی خودت
درروضه ات هلاک شدن هم شهادت است
@majmaghaemshahr
#امام_حسن_مجتبی_علیه_السلام
#هفتم_صفر
سِرِّ توحید نهان است در ایمانِ حسن
معرفت رنگ گرفته است از عرفانِ حسن
خاکِ سلمان همه هستند مسلمان حسن
پس بگوئید به ما ساکنِ ایران حسن
زیر چتر حسنی پیر نخواهم گردید
قدرِ یک لحظه زمینگیر نخواهم گردید
هرگز از عشق حسن سیر نخواهم گردید
تا خود حشر منم دست به دامان حسن
عطر او پخش که شد باد ، وصالش را دید
حُسن زیباییِ مخلوق ، مثالش را دید
آن که در صبح ازل نورِ جمالش را دید
از همان روزِ نخستین شده خواهان حسن
روضه خواندیم که این دیدهٔ تر ثبت شود
گریه کردیم که این هفت صفر ثبت شود
نام من در دل تاریخ اگر ثبت شود
بنویسید مرا بی سر و سامان حسن
رنگ پیراهن سرسبزِ دیارم حسنی ست
پرچم یَشمیِ خوش نقش ونگارم حسنی ست
نه فقط من..،همهٔ ایل و تبارم حسنی ست
بوده جدَّم یکی از پیرغلامانِ حسن
ذکر پر برکت او تذکره ی ما شده است
با عنایات حسن رزق ، مهیا شده است
این شعارِهمهی ما ، حسنیها ، شده است:
" تا ابد هرچه کریم است به قربان حسن"
خاک خشکیم که لبتشنهی جامی بودیم
کوه رنجیم که سرگرم سلامی بودیم
کاش..،ای کاش که ما مردِ جذامی بودیم
می نشستیم سر سفره ی احسان حسن
من از آن روز که در بند شدم ، خوشحالم
فقط از دوری معشوق خودم مینالم
پوزه بر خاک قدمگاهِ حسن میمالم
بلکه سهمم بشود تکه ای از نانِ حسن
عاقبت گردِ خوشی بر سرِ غم می ریزد
از دل صحن حسن نوحه و دم می ریزد
هنرِ فرشچیان پای حرم می ریزد
حک شود شعرِ حِسان سردرِ ایوان حسن
روضهتر از غم آقای کریمان ،غم نیست
وای بر زخمیِ غربت که بر آن مرهم نیست
مادریتر ز حسن در همه ی عالم نیست
تو نگو حضرت صدّیقه..،بگو جانِ حسن!
آه! اربابِ کرم خیره به مسمارِ در است
ازمصیبات حسن ،خونِ خداخونجگر است
سخت تر از غم گودال ، غم آن گذر است
گریهکُنهای حسیناند پریشان حسن
کوچهای تنگ برای غم او بانی بود
قاتلش آنچه که میدانم و میدانی بود
بدتر از زهرِ هلاهِل..،زدنِ ثانی بود
داغ ناموس گرفتهاست گریبان حسن
سیلی محکمِ آن پست که بر حَورا خورد
من بمیرم! حسن از دیدنِ آن، بد جا خورد
پیش چشمان پسر ، چادر مادر پا خورد
تا ابد خشک نشد دیده ی گریان حسن
بردیا محمدی
@majmaghaemshahr
#امام_حسن_مجتبی_علیه_السلام
#هفتم_صفر
اگرچه خلقت دنیا ز نور پنج تن باشد
کریم اهل بیت ما فقط باید حسن باشد
حسن جان وحسن جانان،حسن ایمان، حسن قرآن
بگو ذکرحسن هرجا مجالی بر سخن باشد
حسین آقاست میدانم،خود من نوکرش امّا
حسن اولاست هرجاکه شهیدبی کفن باشد
چه فرقی میکند وقتی کریمی دوستت دارد
گدای پشت در مانده،گدایی مثل من باشد
به کاهی، کوه عصیان مرا بخشیده ممنونم
ندیدم هیچ آقایی چنین باحُسن ظن باشد
شرف دارد بقیع او به کاخ هر سلیمانی
شرف داردبه هرسنگی، اگر سنگ یمن باشد
همه گفتندحسین وگفت پیغمبر،حسن جانم
که باید بعد زهرا و علی، او ممتحن باشد
تصور کن که دور سفره او دشمنان جمعند
تصور کن زن او هم حسابی بددهن باشد
کنار ذکر یامحسن، خدا اسم حسن آورد*
به آن معناکه پشت دریکی شان خط شکن باشد
همانکه هیزم آورده، دو تا دست ِبزَن دارد
حسن شدمادری اصلاًکه کارش سوختن باشد
کنار چادر خاکی به خاک افتاد و بعد آن
مقرر شدمزارش خاکی و بی سینه زن باشد
رضا دین پرور
@majmaghaemshahr
#امام_حسن_مجتبی_علیه_السلام
در روایتی از امام صادق(ع) آمده است که روزی حسین بن علی (علیهما السلام) به منزل برادرش حسن (علیه السلام) وارد شد و چون نگاهش به برادر افتاد، اشک از دیدگانش جاری شد. امام حسن (علیه السلام) پرسید: «چرا گریه میکنید؟»
امام حسین (علیه السلام) فرمود: «گریهام از ظلم و ستمهایی است که بر شما وارد میشود.»
امام حسن (علیه السلام) فرمود: «ظلمی که بر من وارد میشود، زهری است که در خفا و پنهانی به من مینوشانند و اینگونه من را به شهادت میرسانند. ولی «لا یوم کیومک یا اباعبدالله» هیچ روزی در عالم مانند روز شهادت تو نیست، زیرا سیهزار نفر که همه آنان ادعای اسلام و پیروی از امت جد ما محمد (صلیاللهعلیهوآله) را دارند دور تو را میگیرند و برای کشتن و ریختن خون تو و هتک حرمت و اسیر کردن زن و فرزندان و غارت کردن متاع تو آماده میشوند. در این موقع است که خداوند لعنت و نفرین خود را به بنیامیه متوجه میگرداند و آسمان خون میبارد و حتی حیوانات وحشی و ماهیان دریا در مصیبت تو خواهند گریست.»
منبع
الامالی، شیخ صدوق، ص ۱۷۷
@majmaghaemshahr
#امام_حسن_مجتبی_علیه_السلام
خوشم که ازازل شدم به درگهت گدا حسن
همیشه می زنم صدا ز سوز دل تو را حسن
عنایتی دلم شود ز دام غم رها حسن
مرامخواه بیش از این به غصه مبتلا حسن
خدا اجازه می دهد چنین دعا کنم حسن
که یا من اسمه دوا و ذکره شفا حسن
«کریم آل فاطمه امام مجتبی حسن»
ز دست می روم اگر ز سر مرا تو واکنی
ز جمع عاشقانِ با صفای خود جدا کنی
خوشم اگر به یک نظر دلم پر از صفا کنی
مرا برای نوکریِ خانه ات صدا کنی
به پای سفره ی کریم لطف خویش جا کنی
بدست خویش لقمه ای دهی به این گداحسن
«کریم آل فاطمه امام مجتبی حسن»
دوباره نوبت عزا، دوباره زمزمه، نوا
دوباره غم، دوباره دم، دوباره ذکر مجتبی
دوباره بزم خواندن از یل رشید مرتضی
دوباره یاد فاطمه دوباره داغ کوچه ها
خداکندکه جان دهم به پای روضه ی شما
بخواه حاجت مرا ز درگه خدا حسن
«کریم آل فاطمه امام مجتبی حسن»
تو آخر عنایتی، من اول گدایی ام
تو عشق بی نهایتی و دلبر خدایی ام
اسیر دار هیچ کس نشد سر هوایی ام
اگرچه دل شکسته ی حسین و کربلایی ام
نوشته روی قلب من که مُلک مجتبایی ام
تمام فکر و ذکر من تویی همیشه یا حسن
«کریم آل فاطمه امام مجتبی حسن»
و فهم بی کسی تو ز فهم من فراتر است
کمی ز غصه های تو به عالمی برابر است
به گرد قبر خاکی تو آه من کبوتر است
مرید مجتبی شدن عنایتی ز حیدر است
غلام مجتبی به روز حشر از همه سر است
زبان بده بخوانمت به زیر دست و پا حسن
«کریم آل فاطمه امام مجتبی حسن»
صفا، وفا، عطا، سخا، ولیّ هر کرم حسن
دعای من،دوای من، نوا و شور و دم حسن
چه میشود که در بقیع تو زنم قدم حسن؟
مددنما به لطف حق، امیربی حرم..حسن!
کنیم پرچم تو را به عالمی علم حسن
بنا شود به مرقد تو گنبد طلا حسن
«کریم آل فاطمه امام مجتبی حسن»
تو حافظ شریعت و تو ناجی امامتی
اگرچه خسته ای ولی امیر استقامتی
وجودِ جود از تو و تو جوهر کرامتی
چه رفعتی،چه رأفتی،چه هیبتی، چه قامتی
امید بی کسیِ من به عرصه ی قیامتی
ببین صدات می زنم چقدر بی ریا حسن
«کریم آل فاطمه امام مجتبی حسن»
مگر تو قدرت و توان حیدری نداشتی؟
چرا به کوچه فرصت دلاوری نداشتی؟
ز کودکی به غیر دیده ی تری نداشتی
شنیده ام به معرکه... که یاوری نداشتی
بمیرم ای امیر خسته، لشگری نداشتی
شکسته شددلت ز سنگ دست آشنا حسن
«کریم آل فاطمه امام مجتبی حسن»
مجتبی روشن روان
@majmaghaemshahr
#هفتم_صفر
#امام_حسن_مجتبی_علیه_السلام
▪️شیخ مفید و شهید اول و مرحوم کفعمی روز شهادت امام حسن مجتبی (ع) را هفتم صفر می دانند و البته روایات تاریخی دیگری هست که این روز را ولادت امام موسی کاظم (ع) بیان کرده اند.
▪️تا چند سال پیش روز هفت صفر به عنوان روز ولادت امام موسی کاظم (ع) در تقویم ها ثبت می شد و البته چون ماه صفر بود جشنی هم برگزار نمی شد و شادی اتفاق نمیافتاد.
▪️نکته قابل توجه این بود که شیعیان منطقه از جمله عراق و کویت و بحرین و پاکستان هفت صفر را روز شهادت امام مجتبی (ع) می دانستند و بسیار تعجب می کردند که در جمهوری اسلامی روز عید و ولادت امام کاظم (ع) اعلام می شود.
▪️ در سالهای اخیر این موضوع در جلسه شورای عالی انقلاب فرهنگی مطرح شد و برابر تحقیقی که انجام گرفته بود که روایات مربوط به تاریخ شهادت امام حسن (ع) در هفت صفر قوی تر بود، تصویب شد که تقویم اصلاح شود و به جای ولادت امام کاظم (ع) در این روز شهادت امام مجتبی (ع) ثبت شود.
@majmaghaemshahr
#هفتم_صفر
#امام_حسن_مجتبی_علیه_السلام
باتشکر از استاد ارزشمند حاج قاسم رضایی بخاطر توجه ویژه و عنایت عالمانه به مطالب کانال توضیحات این عزیز را عیناً جهت اطلاع عزیزان در زیر آورده ایم
رضایی حاج قاسم:
امسال باز بحث از روز هفتم صفر به عنوان روز شهادت امام حسن مجتبی علیه السلام به میان آمد و برخی از دوستان هم سوال کردند. می دانیم که از نظر ماه، مورخان میان صفر و ربیع الاول و از نظر روز، در ماه صفر، میان 7 و 28 صفر و 5 ربیع اختلاف است (منهای آنها که روز را ذکر نمی کنند و گاهی صفر و برخی هم ربیع الاول را می گویند) حت
اهمّ آراء به این شرح است:
کلینی و نوبختی، وفات را در آخر ماه صفر سال 49 آورده اند [معمولا این جور روزها، با سال 50 هم که شروع سال جدید است، اشتباه می شود]
شیخ مفید و شیخ طوسی دو شب مانده به آخر صفر را ذکر کرده اند (در مسار و مصباح المتهجد).
در منابع اهل سنت هم مطالب فراوانی آمده و غالبا اوائل و به طور خاص پنجم ربیع الاول را وبرخی ۲۸ صفر را ذکر کرده اند.
طبقات ابن سعد از حرب بن خالد: ۲۸صفر (سال 50) (طبقات: الخامسه 1/354).
طبری (11/514) روز پنجم ربیع الاول (و همین طور ابن طلحه شافعی که متأخر است)
خلیفه بن خیاط (تاریخ: 128) فقط سال را آورده که همان 49 است.
ابن عساکر (تاریخ مدینه دمشق: 13/300 و…) اقوال مختلف را از مصادر متفاوت آورده است. آنجا از ابن ابی الدنیا آورده که حضرت در ربیع الاول سال 49 درگذشت. (13/301). منابعی که اول ربیع الاول نقل کرده اند، متعددند.البته پیامبر در اول ربیع مدفون شدند چون باشهادت پیامبر مصادف شد اول ربیع ذکر شده این نقل هم ۲۸صفررا در نظر دارد
از نظر سال هم بیشتر 49، برخی سال 50 (از جمله کلبی. در : تاریخ دمشق: 13/302)، و برخی هم سال 51 را نوشته اند (13/304).
آنچه با همه این نقلها متفاوت است، نظر شهید در الدروس الشرعیه است که هفتم صفر سال 49 یا 50 را نقل کرده است.
جمع آراء بالا ـ بجز آنچه شهید اول در دروس آورده (هفتم صفر) ـ متمرکز روی تاریخی بین دو روز مانده به آخر صفر تا 5 روز اول ماه ربیع الاول است. [علی القاعده آنها که صفر را می گویند، باید مقصودشان سال 49 باشد، و آنها که ربیع الاول را می گویند، باید مقصودشان سال 50 باشد. این یک حدس است].
جالب است که همین اختلاف در باره زمان رحلت پیامبر خدا (ص) عینا هست، چون آنجا هم اختلاف بین اواخر صفر و اوائل ربیع الاول است.
اما این که شهید، در قرن هشتم، تاریخ را هفتم صفر دانسته، تاریخی که هیچ یک از منابع کهن نیاورده اند، احتمال زیاد دارد که در عبارت اشتباهی شده باشد. عبارت شهید این است: قبض مسموما یوم الخمیس سابع صفر سنه تسع و اربعین او سنه خمسین من الهجره. (دروس: 2/8).
می توان احتمال داد، که بعد از «سابع» یک «و عشرین من» هم بوده که افتاده است، یعنی روز 27 صفر، احتمالی است که شاهدی ندارد اما چون به تواریخ دیگر نزدیک است، امکان آن هست. این اتفاق در ایراد عبارتی، ممکن است در منبع شهید بوده، او از آن نقل کرده است. هرچه هست، بعد از شهید، و حتی در نسخه های کهن دروس، همین «سابع صفر» آمده است.
یک نکته دیگر هم کمک می کند و آن این که بر اساس تقویم وستنفلد، اول ربیع الاول سال 50 روز جمعه است، و روز 29 صفر (ماه صفر را 29 روز فرض کرده) می تواند پنج شنبه یعنی همین «خمیس» باشد که شهید گفته است. از سوی دیگر، اول ماه ربیع، در سال 49 روز دوشنبه است، و بدین ترتیب روز 27 صفر، می تواند پنج شنبه باشد که این با نظر شهید بسیار نزدیک است، به شرط آن که بگوییم عبارت «سابع و عشرین من صفر» بوده است
در هر حال، تواریخی از سنی و شیعه که روز وفات را از دو روز مانده به آخر صفر تا پنج ربیع الاول هستند، بسیار زیادند و از نظر تاریخی، بسیار دشوار است که بتوان یک نظر تاریخی متفاوت را پذیرفت.
۱.↑ ابوالفرج اصفهانی، علی بن الحسین، مقاتل الطالبیین، ص۸۰-۸۱. ۲.↑ حاکم نیشابوری، محمد بن عبدالله، المستدرک علی الصحیحین، ج۳، ص۱۹۳. ۳.↑ شیخ مفید، الارشاد فی معرفه حجج الله علی العباد، ج۲، ص۱۶. ۴.↑ ابن اثیر، علی بن ابیالکرم، اسد الغابه فی معرفه الصحابه، ج۲، ص۱۵. ۵.↑ قرشی، باقر شریف، حیاة الامام الحسن (علیهالسّلام)، ج۲، ص۴۷۰. ۶.↑ حاکم نیشابوری، محمد بن عبدالله، المستدرک علی الصحیحین، ج۳، ص۱۸۹. ۷.↑ بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۳، ص۵۵. ۸.↑ ابوالفرج اصفهانی، علی بن حسین، مقاتل الطالبیین، ص۸۱. ۹.↑ ابنکثیر دمشقی، اسماعیل بن عمر، البدایه و النهایه، ج۸، ص۴۶. ۱۰.↑ ابن حجر عسقلانی، احمد بن علی، الاصابه فی تمییز الصحابه، ج۲، ص۶۶. ۱۱.↑ یعقوبی، احمد بن اسحاق، تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۲۲۵. ۱۲.↑ طبرسی، فضل بن حسن، اعلام الوری، ص۴۱۴. ۱۳.↑ ابوالحسن اربلی، علی بن عیسی، کشف الغمه عن معرفه الائمه، ج۲، ص۲۰۷. ۱۴.↑ ابن عبدالبر، یوسف بن عبدالله، الاستیعاب فی معرفه
#امام_حسن_مجتبی_علیه_السلام
#شهادت
السلام ای جان طه ، یا معزالمومنین
اولین دلبند زهرا ، یا معزالمومنین
ای سکوتت عین غوغا ، یا معزالمومنین
ای سپهسالار مولا ، یا معزالمومنین
اولین شاگرد و شاگرد اول حیدر حسن
شیر بی تکرار زهرا ، یک تنه لشکر حسن
کی ببیند این جهان مانند سردار جمل
سرور آزادگان در بند سردار جمل
ذکر یا زهراست بر سربند سردار جمل
وای از آن دم که شود غرّنده سردار جمل
عرصه را از خون بدخواهان لبالب می کند
روز اُمُ الناکثین ها را حسن شب می کند
پرچمش ساییده سر بر آسمان ها مجتبی
هست در فردوس آقای جوان ها مجتبی
بر غریب و آشنا داده است نان ها مجتبی
مهربانی کرده با نامهربان ها مجتبی
سید ما با جُزامی هم رفاقت می کند
چون خدایش بر همه عالم محبت می کند
مجتبایی ها به جز خوبان دوران نیستند
مجتبایی ها که از چیزی هراسان نیستند
دل پریشان های این آقا پریشان نیستند
گریه کن هایش قیامت دیده گریان نیستند
اجرتان ای سینه زنهای حسن جان باحسین
میدهدمحشرجواب این حسن ها را حسین
سینه ی از داغ زهرا شعله ور ، یعنی حسن
از حسین و مرتضی مظلوم تر یعنی حسن
سال ها مانوس با آه جگر یعنی حسن
بی قرار کوچه و دیوار و در یعنی حسن
ای شهید زنده ی آن کوچه ی بی مادری
در بنی الزهرا تو آقا از همه تنها تری
بشکند دست تو ای ظالم چه آوردی سرش
نوجوان ِ پیرمردی شد عصای مادرش
خواب بودایکاش این صحنه،نمیشدباورش
وای از سنگینی ِ دستی که رد شد از سرش
گاه گوید فاطمه ، گاهی حسن روح الامین
وای اگر پیش پسر ، مادر بیفتد بر زمین
آه آقای غریب ما چه ها آمد سرت
خون بگرید از غم مظلومی تو مادرت
کشت ما را خط به خط ِ عمر ِ گریه آورت
قتلگاهت خانه ی تو ، قاتلت شد همسرت
وای من ازتو چه قدر این قوم کینه داشتند
که میان خانه ات هم راحتت نگذاشتند
ذکر زهرا یا بُنیَّ ، آسمان ها سینه زن
من به هر تشییع گریَم یاد تشییعت حسن
کاش میشد که شبانه دفن گردد این بدن
بیکفن،خون گریه کردازداغت ای خونین کفن
ای حسن جان برحسینت زندگی دشوار شد
بعد تو انگار دیگر از کفن بیزار شد
محمدحسین رحیمیان
@majmaghaemshahr
#امام_حسن_مجتبی_علیه_السلام
#نوحه
سبک همهجا کربلا
زهر کین زد شرر بر تن مجتبی
گشته بیت ولا مثل کرببلا
در مدینه کنم دائم این زمزمه
همره زینب و همره فاطمه
یاحسن جان حسن
یاحسن جان حسن(۲)
پیکر مجتبی تیرباران شده
شاه کرببلا دیده گریان شده
اهل عالم بیا زین مصیبت ببین
ساقی کربلا گشته نقش زمین
یاحسن جان حسن
یاحسن جان حسن(۲)
همه عالم شده یک صدا یاحسن
ذکر کروبیان با نوا یاحسن
لرزه افتاده است تا به عرش برین
قاسم بنالحسن دم گرفته چنین
یاحسن جان حسن
یاحسن جان حسن(۲)
مرتضی محمودپور
@majmaghaemshahr
#امام_حسن_مجتبی_علیه_السلام
غربت آن نیست که با ضربت سنگ
چهره از خون جبین گردد، رنگ
غربت آن نیست که از داغ جوان
قد بابا شود از غصه کمان
غربت آن نیست که سر بر سر نی
ره کند با سپه دشمن طی
غربت آن است که، فردی مظلوم
شود از کینة یارش مسموم
غربت آن است که بعد از کشتن
بارش تیر ببارد به بدن
تیر بارید ز بس بر بدنت
بدنت گشت یکی با کفنت
سینهها از الم، فروخته شد
تن و تابوت بهم دوخته شد
ای بیاد تو دل هستی، خون
وی حساب غمت از حد بیرون
قلب احمد که برایت خون بود
به همه مردم عالم فرمود:
روز محشر که همه گریانند
اشک ریزان حسن خندانند
زین شرر سوخته «میثم» امروز
بارالها تو به فرداش، مسوز
@majmaghaemshahr
💠26 ربیع الاول سالروز صلح #امام_حسن (علیه السلام)
🔻#امام_على (عليه السلام) پس از ضربت خوردن به وسيله ابن ملجم در سفارش به فرزند بزرگوار خود حسن عليه السلام فرمود :
🔹و اعلَمْ أنّ معاويةَ سَيُخالِفُكَ كما خالَفَنِي، فإن وادَعتَهُ و صالَحتَهُ كُنتَ مُقتَدِيا بِجَدِّكَ صلى الله عليه و آله في مُوادَعَتِهِ بَنِي ضَمرَةَ و بَنِي أشجَعَ ......... فإن أرَدتَ مُجاهَدَةَ عَدُوِّكَ فَلَن يَصلُحَ لكَ مِن شِيعَتِكَ مَن يَصلُحُ لأبيكَ .
🔸بدان كه معاويه همچنان كه با من مخالفت كرد با تو نيز مخالفت خواهد كرد . پس اگر با او از در صلح و آشتى درآيى به جدّت تأسّى جسته اى كه با بنى ضمره و بنى اشجع . . . صلح كرد و اگر بخواهى با دشمنت بجنگى [بدان كه ]هرگز آن صلاحيت و وفادارى كه پيروان پدرت داشتند پيروان تو نخواهند داشت .
📗نهج السعادة ج 2 ص742
@majmaghaemshahr
#امام_حسن_مجتبی_علیه_السلام
سوگند به نام دلربایش
نور است وجود و ابتدایش
با خَلقِ حسن کرد مباهات
در روز ازل، ذاتِ خدایش
آنان که نوشتند کریمش
ما را بنویسند گدایش
بخشید "سه بار" هرچه را داشت
جانِ همه ی خلق فدایش
حقاً که پسندِ قلب زهراست
شد هرکه عزیزِ مجتبایش
هستند تمام انبیا هم
محتاج عطای دست هایش
هم او شده راضی از خدا هم...
حق بوده رضایش به رضایش
چشمان حسین بر لب اوست
وقتی حسن است مقدایش
در معرکه ی جمل که آمد
دیدند به شکل مرتضایش
آن قدر رئوف است که می خورد...
در پیشِ جذامیان غذایش
آن مرد، هر آنچه ناسزا گفت
آخر نشنید ناسزایش
تازه به کرم نوازشش کرد
جا داد به او بینِ سرایش
صد بحر اگر که مدح گویم
یک قطره نگفتم از ثنایش
هفت صفر است آی مَردم...
روز غم و غربت و عزایش
آن قدر بلا به او رسیده
ماندم که بگویم از کجایش
از کوچه نپرسید ازین مرد
یک عمر، شده است مبتلایش
جانسوزتر است داغ زهرا...
از کل غم جهان برایش
یاران مُقربش کشیدند
سجاده و فرشِ زیر پایش
درد است که زهر خورده آقا
از همسر بی مهر و وفایش
خونی شده با سرفه ی سختش
دست کرم و گره گشایش
قاسم به سر و صورت خود زد
خونی شده دید تا عبایش
پا می کشد این مردِ پر از درد
در حجره، به روی بوریایش
آن قدر جگر به دامنش ریخت
تا جوهره رفت از صدایش
بگذار بماند به قیامت
دنیا که نفهمید بهایش
آتش زده بر تمام عالم
لایَوم کَیَومِ کربلایش
گر کرب و بلا همیشه جاری است
صلح حسن است مقتضایش
صد شکر که سنگ ها نخوردند
بر صورت مثل مصطفایش
صد شکر که نیزه ای نیامد
تا قطع کند صوت رسایش
صد شکر نبود خنجری کند
تا بوسه بگیرد از قفایش
محمد جواد شیرازی
@majmaghaemshahr