eitaa logo
بشری (رسانه مجمع)
854 دنبال‌کننده
396 عکس
308 ویدیو
215 فایل
🔹" بُشْرىٰ " به‌‌عنوان‌‌رسانه‌‌ی‌خبری‌ " مجمع‌الذاکرین‌قائمشهر‌" به جهت ارتقای سطح کیفی مداحان شهرستان و حومه و حاوی مطالب ارزنده شامل پند، مدایح و مراثی اهل بیت، جملات ناب، بصیرت افزایی می باشد. 🔸ادمین 👈🏻 @Morteza1341
مشاهده در ایتا
دانلود
شوق رویِش دارم و با شوق رویَش آمدم صحبت دلبر شد و در جستجویش آمدم من اگر در جمع عاشق ها به سویش آمدم شک ندارم با دعاهای عمویش آمدم آخرین منجی ما ، فرزندی از نسل علیست مهدی ما عاشق نام ابالفضل علیست بر تمام زخم های ما دوا می آید و وارث تیغ علی شاه ولا می آید و عهده دار مردم بی دست و پا می آید و چاره ی هر چه غم و درد و بلا می آید و تکیه بر دیوار کعبه می زند بی واهمه خطبه میخواندانا المهدی ،انا ابن الفاطمه روزهای بی کسی ، روزی به پایان می رسد گوبه ظالم های عالم ، مرد میدان می رسد چون که اورا کرده بر ما وعده قرآن می رسد شک نکن او با سپاهی از شهیدان می رسد ازهمین کوچه وپس کوچه عبورش حتمی ست خبرش را برسانید ، ظهورش حتمی ست بهترین جای جهان پشت درخانهٔ اوست روزی ما همه از دست کریمانه ی اوست‌ عَلم عدل و عدالت به سر شانه ی توست این چه شاهیست که عالم همه دیوانهٔ اوست همه آواره ی کوی پسر فاطمه ایم در تبِ بغض گلوی پسر فاطمه ایم می رسد او که دوباره عدل را جاری کند دین و قرآن را میان فتنه ها یاری کند دشمنی با زورگویان و ستم کاری کند حاج قاسم در رکاب او علمداری کند غم نخور خلوت شده این روزها دور و برش قدر زر زرگر شناسد ، قدر مهدی مادرش دولت زهرایی اش باشد امید عاشقان زنده ایم تنها به شوق دیدن صاحب زمان چشم بارانی کند دردِ دل ما را عیان وعده ی دیدار ما یک صبح جمعه جمکران ای تمنای همه ، برگرد و ما را شاد کن جان شاه علقمه ، برگرد و ما را شاد کن جان آن آقا که دستانش قلم شد، العجل کار زینب در فراقش آه و غم شد، العجل قامت جدّ تو از این غصه خم شد ، العجل یا ابالفضل ناله ی اهل حرم‌شد ، العجل العجل ای یوسف صحرا نشین فاطمه العجل ای آرزوی آخرینِ فاطمه مرتضی عابدینی @majmaghaemshahr
با رخصت از خدای تعالی!فقط حسین ما گم نمیشویم هَدَینا فقط حسین سر خم نمیکنیم به هر قبله دروغ دل را نمیدهیم  به هرجا!فقط حسین بگذار هرکه خواست گدای کسی شود مارا چه کار با دگران.ما فقط حسین! صد مرده زنده میشود از ذکر یا حسین گفته خود مسیح مسیحا فقط حسین خیلی دعام‌ کرده اگر نوکرش شدم دارد هوای سینه زنش را فقط حسین هرکس که خورده بر در بسته فقط حسن هرکس دلش گرفته ز دنیا فقط حسین ما با یکی خوشیم بقیه زیادی اند ما با یکی خوشیم خدایا فقط حسین سرمایه محبت زهراست دین من سرمایه محبت زهرا فقط حسین امسال جای ما وسط صحن خالی است یک کربلا بده به گداها فقط!حسین.. از شهر شام تا برسد باز پیش تو یک ذکرگفت گفت زینب کبری،فقط حسین سيد پوريا هاشمی‌ @majmaghaemshahr
حضرت امیر (ع): العَجزُ يُطمِعُ الأَعداءَ. اظهار ناتوانى، دشمنان را به طمع مى اندازد. غررالحكم اظهار عجز نزد ستم پیشه ابلهیست اشک کباب موجب طغیان آتش است. صائب می گوید ضعف نشان دادن به ستمگر ها نشانه ابلهیست و سپس در مثالی زیبا اشک کباب یا همان قطره که گویا نشان خواهش کباب از آتش است را باعث بیش تر شدن آتش میداند. وقتی به ستمگر ها پیام ضعف می دهید طمع آنها بیشتر می‌شوند تا به شما ضربه بزنند؛ و این مربوط به امروز و دیروز نیست، این فطرت ستمگرهاست که صائب در قرن یازده به آن اشاره کرده است. حالا عده‌ای از داخل کشور مدام به دشمنان بیرونی کشور پیام ضعف می فرستند و به آنها ما را ناتوان و به بن بست رسیده نشان میدهند؛ یا دست یاری به سمت دشمنان دراز می کنند و به خیال خام خود فکر می‌کنند اینگونه ستمگران دست آنها را می گیرند و یا حداقل دست از ظلم و ستم بر می دارند اما چه کسی دیده که دوستی با گرگ سرانجام داشته باشد؟!  امروز آمریکا ستمگریست که همه او را می شناسیم، ستمگری که حتی به دوستان خود مانند عربستان که نزد او ابراز ارادت و ضعف می کنند و سر تسلیم فرود می آوردند نیز رحم نمی‌کند! به هر حال انتخاب با ماست... میشود به قول صائب روش ابلهان را در پیش گرفت یا به قول آقا در همایش خدمت بسیجیان، با ارسال پیام قدرت به جهان و ضعف نشان ندادن، عزت مند و مقتدر باقی ماند @majmaghaemshahr
ز آه و ناله معلوم است امشب نوا از نای مظلوم است امشب الا ای سینه زن ها، نوحه خوان ها عزای ام کلثوم است امشب یوسف حق پرست(غریب ) به یاد کربلا زاری کن امشب ز دیده خون دل جاری کن امشب عزایِ ام کلثوم است ای دل بیا با ما عزاداری کن امشب یوسف حق پرست(غریب) روح دعا ،أخت الوفا، بنت الوقاری روح ادب زهرا نسب ، حیدر تباری مثل علمداری ، شکوهی ، اقتداری مانند زینب خواهرت همتا نداری احسان اسماعیلی مانند پدر ، مفسّر آیاتی چون مادرِ خود ،کوثرِ احساساتی اندازه ی زینب از تو حرفی نزدیم حال آنکه تو نیز عمه ی ساداتی عالیه_رجبی هرچند از اهل بیت طاها هستی درغربت خود شبیه بابا هستی باید بغل اسم تو بااشک نوشت گمنام ترین دختر زهرا هستی عالیه رجبی این قدر بگو غریب و مظلوم چرا؟ از مجلس اوست، شیعه محروم چرا؟ زهرا! تو مگر که چند دختر داری؟ پنهان شده نام «امّ‌کلثوم» چرا؟ قاسم صرافان 🥀🥀🥀 غم بر دل هر پیر و جوان است امشب ماتم زده بغض آسمان است امشب در سوگ غریبانه‌ی «امّ‌کلثوم» محزون، دل صاحب الزّمان است امشب محمدرضا یزدی آینه 🥀🥀🥀 تا آخر خط به خاطر مکتب رفت جانش اگر آمد از جفا بر لب، رفت در مهر و وفا بر «امّ‌کلثوم» نگر دنبال حسین، همره زینب رفت سیدمحمد رستگار 🥀🥀🥀 در راه شما هر که قدم بگذارد پا در حرم جود و کرم بگذارد فردا نکند شفاعت از او زهرا در حقّ شما کسی که کم بگذارد سید مجتبی شجاع 🥀🥀🥀 آن شب که پدر به خانه، مهمان تو بود تو جان پدر بودی و او جان تو بود آن کس که تمام خلق مهمان وی‌اند آن شب به سر سفره‌ی احسان تو بود میثم کریمی 🥀🥀🥀 ای مرهم زخم دل و غم‌خوار پدر! هم غم‌خور مادریّ و هم یار پدر در لیله‌ی قدرِ آخرِ عمرِ علی شد مهر تو، سفره‌دار افطار پدر سیدرضا مؤید 🥀🥀🥀 داغ است، دل لاله‌ی صد چاک دمشق زآن گل که بُوَد به تربت پاک دمشق خورشید به سوگ «امّ‌کلثوم» گریست تا ماه مدینه خفت در خاک دمشق سیدمحمد رستگار 🥀🥀🥀 هم ماه مدینه است و هم زهره‌ی شام همه عمّه و هم خواهر و هم دخت امام ای دوست! اگر سوریه رفتی برسان از جانب ما به «امّ‌کلثوم»، سلام سیدمحمد رستگار 🥀🥀🥀 در دفتر عشق، حرف منظوم شدم تا آینه‌دار پنج معصوم شدم هر کس به ردیف عشق نامی را خواند من خادم بیت «امّ‌کلثوم» شدم حسین‌دیلم کتولی 🥀🥀🥀 هم دختر خورشیدی و هم دختر ماه هم خواهر مجتبی و هم خواهر شاه بعد از سخنان تو بگفتا زینب: لا حول و لا قوّة الّا بالله محمدرضا یزدی آینه 🥀🥀🥀 باید که تو را به برج دین، کوکب گفت باید که تو را حافظ این مکتب گفت در قدر و جلال و عزّت و فضل و شرف باید که تو را شریکة الزّینب گفت حسین میرزایی @majmaghaemshahr
می‌نویسم از زنی از جنس نوری بی‌کران دختر زهرا و حیدر برتر از هفت آسمان زینب صغریٰ‌ همان که نور چشم حیدر‌است شیر دخت دیگری از آیه‌های کوثر است زینبی دیگر برای اهل بیت مصطفی زینتی دیگر برای جلوه‌ی حق، مرتضی جلوه‌ای از کوثر و طه و انسان بود و بس دختر یس و الرحمن و فرقان بود و بس مثل زینب مو به مو آیینه‌ی زهراست او مثل زهرا برتر از دنیا و ما فیهاست او او که از هر رجس و ناپاکی یقینا دور بود جرعه‌ای از آیه‌ی تطهیر بود و نور بود نورِ مستوری که از جنس کلام الله بود جز مطهرها مگر کس را به سویش راه بود؟ ظلمت وعصیان کجا و همنشینی با گلاب؟ پنبه دانه‌ را شتر بیند مگر تنها به خواب! بی نمازوکعبه؟ این فرض محالی بیش نیست! بت پرست وبت شکن؟بی‌شک خیالی بیش نیست! دختری که بوده شاگرد کلاس فاطمه(س) خطبه خوانده پیش دشمن بی هراس و واهمه ام کلثوم است بانوی شهادت پروری ام کلثوم است در فضل و شجاعت حیدری مکتب او مکتب ایمان و عزت بوده‌ است مثل زهرا مکتب خون و شهادت بوده‌است مکتب زهراست الگوی همه آزاده‌ها راه زهرا می‌برد ما را به سوی کربلا شیعه تا امروز هم مدیون لطف مادر است هرکسی شاگردزهرا شداز این عالم سر است مکتب زهرا شهادت را به ما آموخته جان و قلب شیعه را بر عشق حیدر دوخته تشنه‌ کامان را نگاهش غرق باران می‌کند چادر زهرا یهودی را مسلمان می‌کند نسل سلمانیم ما سرباز زهراییم و بس چون سلیمانی اسیر موج دریاییم و بس مکتب سرخ سلیمانی بغیرازعشق چیست؟ مکتبش جزمکتب اولادحیدرنیست، نیست! حاج قاسم مکتبش دلدادگی بود و جنون دم به دم در آرزوی پر زدن در خاک و خون او که مصداق الشداء علی الکفار بود بین مردم مهربان و ساده و غمخوار بود روضه‌دارو روضه‌خوان و غصه‌دار روضه بود او همیشه هر کجا در سایه‌سار روضه بود سوخت عمری با غم زهرا و آخر پر کشید مثل زهراسوخت در آتش بلا را سرکشید غصه‌دار روضه‌ها بود و مدافع از حرم آه از شام و خرابه، آه از مشک و علم یک شب جمعه پرید و زائر ارباب شد بعد از او بار دگر اهل حرم بی‌تاب شد رسم او را در نگاه نسل فردا دیده‌است دشمن از راه سلیمانی ما ترسیده‌است ام کلثوم است بانوی شهادت پروری ام کلثوم است در فضل و شجاعت حیدری داغ مادر دیده او در کودکی های خودش یاس پر پر دیده او در کودکی های خودش آتش و دود و در و دیوار را دیده‌ است او سیلی و خون ِروی مسمار را دیده‌ است او غصه‌های حضرت مولا امانش را برید فرق مجروح و پر از خون امامش که دید خط بخط روضه را با چشم تر دیده‌ست او در مدینه مجتبی را خون‌جگر دید‌ه‌ست او مثل زینب،غرق خون،خون خدارادیده‌ است مثل زینب، روضه‌ی کرببلا را دیده‌است مثل زینب،گیسویی دردست قاتل دیده‌ است مثل زینب، او سری را در مقابل دیده‌ است درد بسیار است اما ماجرایی آشنا می‌برد ذهن مرا تا خیمه‌های کربلا دختری با گوشواره های قلبی غرق خون این عبارت می‌کشد دل را به صحرای جنون ماجرای گوشواره قلب را سوزانده‌ است روضه‌ایکه داغ آن برجان شیعه مانده‌ است مجتبی وکوچه و دستی که بر صورت رسید گوشواره روی خاک افتاد و شد مویی سپید سیلی و نامحرم و روی کبود مادری شد لگد مال حرامی‌ها گل پیغمبری آه از این غصه از این روضه چگونه بگذرم پیش نامحرم زمین افتاد روزی مادرم از مدینه می‌روم اینبار دشت کربلا تا علم افتاد،ترسی در حرم افتاد و بعد از غم اهل حرم عباس جان می‌داد و بعد شمر با خنجر سوی گودال رفت زینب از این غصه‌ها از حال رفت گوشواره، عصر عاشورا، هجوم و خیمه‌ها گوشواره، دست نامحرم، عزیزان خدا گوشواره، تازیانه، دختری را پیر کرد گوشواره، عمه‌ را از زندگانی سیر کرد @majmaghaemshahr
وارث ِ عاشورایی. ای وای ای وای شاهدِغربت هایی ای وای ای وای حنجرِ پاره دیدی ای وای ای وای زخمِ گلو بوسیدی ای وای ای وای پیکر عریان دیدی ای وای ای وای شام ِ غریبان دیدی ای وای ای وای شام بلا را دیدی ای وای ای وای تشت طلا را دیدی ای وای ای وای بر لب و دندان می زد ای وای ای وای پیش یتیمان می زد ای وای ای وای قاسم نعمتی @majmaghaemshahr
از کوفه تا شام بلا جونم رسیده بر لبم تو این همه مصیبتا منم شریک زینبم برا سر بریده گریه کردم برا مشک دریده گریه کردم منزل به منزل در کنار زینب با قامت خمیده گریه کردم واویلتا واویلتا واویلا @majmaghaemshahr از خیمه گاه به قتلگاه رسیدم و دلم شکست رو سینه ی برادرم دیدم یه بی حیا نشست تو قتلگاه افتاده بود امیدم من ناله های مادرو شنیدم حسینمو تو ازدحام گودال به زیر تیغ و تیر و نیزه دیدم @majmaghaemshahr اون شب تو ویرونه ی شام کار من آه و گریه بود دلیل اشک و ناله هام تشنگی رقیه بود گرسنه بود یه ذره نون نداشتیم مرهم برای زخم پاش نذاشتیم تنش رو با همون لباس پاره با چشم خون میون خاک گذاشتیم مرتضی کربلایی @majmaghaemshahr
420.4K
در کربلا تو ، همراهِ زینب بر نیزه دیدی ، سرِ بُریده صد پاره پیکر ، دیدی حسین را در قتلگاهش ، در خون تپیده یا ام کلثوم ، یا ام کلثوم خون گریه کردی ، در سوگ اکبر دیدی چو او را ، صد پاره پیکر ناله زدی تا ، دیدی بُریده تیرِ سه شعبه ، گلویِ اصغر یا ام کلثوم ، یا ام کلثوم با کام عطشان ، در آن بیابان آتش گرفتی ، از داغ عباس رنجِ اسارت ، زندان و غارت را کرده ای چون ، زینب تو احساس یا ام کلثوم ، یا ام کلثوم حسن زاده (راضی) @majmaghaemshahr
ای نخل کوثر را ثمر یا ام کلثوم ای مایه ی فخر بشر یا ام کلثوم ای دومین زینب، سراپا زینت اب ای زینت نام پدر یا ام کلثوم ای چارمین خورشید نور از نسل کوثر بر فاطمه نور بصر یا ام کلثوم ای کوکب افلاک، ای نور مجسم ای خواهر شمس و قمر یا ام کلثوم زینب که سر تا پا علی بود و علی بود رفتی به زهرا بیشتر یا ام کلثوم حتما تو هم مانند زینب دیده بودی که مادرت در پشت در ... یا ام کلثوم حتما تو هم از داغ کوچه داغداری از ماجرا داری خبر یا ام کلثوم از کوچه ها تا کوچه های شام رفتی رفتی کنار تشت زر یا ام کلثوم با خیزران دیدی چه غوغایی به پا کرد جام شراب و چشم تر ... یا ام کلثوم ای وای از ساعات قتل صبر ای وای ای وای از ساعات سر ... یا ام کلثوم هر کس می آمد جای زخم قبل می زد با نیزه و سنگ و سپر یا ام کلثوم سرها که شد بر نیزه ها، تازه شروع شد وقت هجوم صد نفر یا ام کلثوم هر کس که آمد قتلگاهش دست پر رفت انگشتر و دستار سر ... یا ام کلثوم وحید محمدی @majmaghaemshahr
سلام‌الله‌علیها ای مقامت، فراتر از مریم! ای شکوهت، رساتر از حوّا! «امّ کلثوم»! خواهر زینب! عصمت‌الله دوّم زهرا! پیش پایت، قیام حور و ملک در رکوع و سجود افتاده نسل نور و ز خانوادۀ نور دخت مولا و فاطمه‌زاده از نفس‌هایت، ای نسیم بهشت! بوی عطر و گلاب می‌آید به دعایت، دعای اهل یقین در دمی، مستجاب می‌آید تو کجا و تبار ناپاکان؟ تو ملیکه ز عالم ملکوت تو بهشتی؛ چه نسبتی داری؟ به کویر و به دوزخ و برهوت قرص خورشید و زمهریر سیاه؟ جمع ایمان و کفر، ممکن نیست هرکه این قصّه را کند باور به خدا شیعه نیست، مؤمن نیست انتهای عروج جبراییل اوّلین پلّه‌ مقام شما کربلا زنده مانده امّا با خطبۀ زینب و کلام شما مثل زینب، غروب عاشورا داغ‌دار برادرت بودی آمدی در حوالی گودال و کمک‌حال خواهرت بودی یاسر حوتی @majmaghaemshahr
قسمت این بود از همان اول عاشقان پایِ هم کنند ایثار یک نفر صاحبِ حرم باشد یک نفر بی نشان، بدون مزار یک نفر شد خدیجه خانوم و قبر او مانده خاکی و تنها همه هستیِ خودش را ریخت پایِ مدفونِ گنبدِ خضرا یک نفر نیمه هایِ شب رفت و مانده چون گوهری میانِ صدف یک نفر قبلگاهِ عالم شد صاحبِ صحن و بارگاهِ نجف یک نفر سيّدِ بنی الزّهرا در بقیع و بدون صحن و سراست همه عزت و شکوه ِ او همگی نذر شاهِ کرببلاست در میانِ دو دخترِ زهرا یک نفر پایِ ماه، کوکب شد امِّ کلثوم با تمامِ وجود هستی اش نذر نامِ زینب شد در مدینه دو داغِ سنگین دید او عزادارِ جد و مادر بود آن دوشنبه که مادرش افتاد شاهدِ بی حیائیِ در بود دید مادر نفس نفس میزد دید مسمارِ نانجیب چه کرد دید سنگینیِ لگدها با شاخه باردارِ سیب چه کرد دید یک زن چگونه دوره شده دید زیرِ قلاف بازو را دید چادر چگونه خاکی شد کتکِ یک شکسته پهلو را دید وقت هجوم نامَحرم دردسرهایِ زن چه چیزی شد عاقبت هم رسید جایی که پیش او صحبت کنیزی شد پا به پایِ عقیله هر منزل بارِ ماتم کشیده این بانو دیده بر رویِ نیزه هجده تا یوسفِ سربریده این بانو با تمامِ مخدراتِ حرم سرِ بازارِ شام گیر افتاد پایِ راسِ بریده عباس وسط ازدحام گیر افتاد دید سنگی ز راه ِ دور آمد سرِ بر نیزه را تکانی داد بارها پیشِ چشم خواهرها همه سرها ز نیزه ها افتاد میشنید از کنارِ راسِ حسین هرقدم ناله هایِ زهرا را نالة یا بُنَی می آمد هر چهل منزل از دل صحرا مادری قد کمان صدا میزد تشنه لب جان سپُردی ای پسرم بین گودال من خودم دیدم چِقَدَر نیزه خوردی ای پسرم دست انداخت بر محاسن تو جایِ حنجر زیرِ گلویت ماند چون گلو از جلو بریده نشد پیش چشمان من تو را چرخاند قاسم نعمتی @majmaghaemshahr
عمری‌ست بی‌قرار، به سر می‌بریم ما بر این قرار تا نفس آخریم ما همراز روضه‌ها و نواخوان نوحه‌ها دمساز سوز سینه و چشم تریم ما ما را به سر هوای شهیدان بی سر است از سر گذشته‌ایم چو بر این سریم ما نام حسین محشر عظمای جان ماست جان‌دادگان زنده‌ی این محشریم ما محشر به پا کنیم به فریاد یا حسین امروز لشکر شه بی‌لشکریم ما ما را به دست، پرچم صبر و بصیرت است با عشق و شور همدم و هم‌سنگریم ما ما امّت نه دی و اهل حماسه‌ایم مرد جهاد و هم‌قدم حیدریم ما حرف ولیّ ماست که «من انقلابی‌ام» در راه انقلاب ز جان بگذریم ما با طلحه و زبیر بگویید تا ابد عمّاروار هم‌نفس رهبریم ما «اَلفتنةُ أشدُّ مِنَ القَتْل» خوانده‌ایم هرگز ز جرم فتنه‌گران نگذریم ما با فاتحان بدر ز سازش سخن مگو امروز رهسپار دژ خیبریم ما چشم انتظار منتقم آل مصطفی چشم انتظار معرکه‌ی آخریم ما محمدمهدی سیار @majmaghaemshahr