#امام_حسین_مناجات
سر نخواهم کرد خم، پیش کسی اِلا حسین
قلب من خورده به نامِ، نامیِ مولا حسین
در رَهَش امروز هرکس یک قدم برداشته
خوب میداند تلافی میکند فردا حسین
آه از آن روزی که خلوت میشود دورِ مزار
بعد میبینی که مانده پیش تو تنها حسین
بندگان شیخ و شاه و مال و دنیا نیستیم
از همه عالم کفایت میکند ما را حسین
شک ندارم نوکران را، از صف یوم الحساب
میکشد بیرون ملک، میگوید: اینها با حسین
ابر و باد و ماه و خورشید و فلک در مشت اوست
لحظهای ابرو بیاندازد اگر بالا حسین
کولهباری از گناه آوردهام، چون گفتهاند
با دو قطره اشک، پاکش میکند یکجا حسین
رمز و راز کاف و ها و یا و عین و صاد، اوست
کَلْمَهُ الحُسنیٰ حسین و عُرْوَة الْوُثْقَی حسین
بس که بخشیدهست میترسم میان قتلگاه
شمر را بخشیده باشد روز عاشورا حسین
مادرم میگفت اگر شوق حرم داری بگو
بعد تسبیحات بیبی حضرت زهرا …حسین
هر که دلتنگ است بسم الله، هموار است راه
خرج چندانی ندارد کربلا، یک یا حسین!
#سعید_پاشازاده
#امام_حسین_مناجات
روضه در دیده من آب بقا ریخته است
که در این کاسه دل خون خدا ریخته است
توتیا هر ملک از روضه داغت ببرد
بس که در بزم تو خاکستر ما ریخته است
اشک خود می خورم و نازطبیبان نکشم
در قنوت نظرم روضه شفا ریخته است
چادر مادر تو اشک مرا میگیرد
اشک از دیده بر این عرش خدا ریخته است
من نمک گیر توام روز ولادت پدرم
در دهان تربتی از کرببلا ریخته است
کربلا خاک شفا دارد اگر حق دارد
پاره های بدنت در همه جا ریخته است
گنج پیدا شده گویا ته گودال بلا
لشکری بر سر یک جسم چرا ریخته است
#موسی_علیمرادی
#کربلا
به هر لالهی داغداری از این خاک
به هرگوشه ای و کناری از این خاک
نشان جگر گوشه هایی است پرپر
دمیده به هر رهگذاری از این خاک
بیا پابرهنه که چون شعله طور
برآمد سر نی سواری از این خاک
چنان میل سرمه سر چشم بگذار
به پایت اگر رفت خاری از این خاک
سزد آسمان تا ابد خون بگرید
که دارد رخ شرمساری از این خاک
مدام از خجالت گل آلوده گردد
بجوشد اگر چشمهساری از این خاک
به صدرنگ بوی جگر می تراود
اگر سربرآرد شراری از این خاک
از این بیشه بی زهره شیر مگذر
که بیرون زده شیرخواری از این خاک!
چو شام غریبان شود روز آن کس
که رفته است صبح خماری از این خاک
شود از شمار غبارش فزون تر
مصائب اگر برشماری از این خاک
به صحرای محشر قیامت توان کرد
اگر برده باشی غباری از این خاک
الهی که از گور عریان برآیم
کفن گر برم یادگاری از این خاک
#امام_حسین_مناجات
سلام ای عزیز دل ما حسین
حبیبی تصدّق علینا حسین
کس و کار ما آبرو دار ما
همه ثروت ما ز دنیا حسین
کسی حال مارا نپرسیده بود
یکی یاد ما کرد..تنها حسین
از آن دم که واشد زبانم به حرف..
به من گفت مادر..بگو یا حسین!
زمین خورده بودم..به افتادنم..
همه خنده کردند..الا حسین
بنا بود رسوای عالم شوم..
خرید آبروی گدا را حسین
همه بنده هستند و مولا حسن
همه عبد هستند و آقا حسین
ضرر کردم از با همه بودنم..
رفاقت فقط با یکی!با حسین!
نشستم به پایین مجلس ولی..
مرا برد بالای بالا حسین
مرا میبری کربلا بازهم؟؟
مرا پر بده باز آنجا حسین
زمین خوردی و مادرت ناله زد
نزن دست و پا پیش زهرا حسین
#سیدپوریا_هاشمی
#حضرت_علی_اصغر_علیه_السلام
#رباعی
آن قوم که خواستند پر پر بشوی
بر دست پدر شهیدِ بی سر بشوی
ای کودک شیرخواره میترسیدند
از اینکه تو هم علیِ اکبر بشوی
#س_کرمانی
#امام_حسین_علیه_السلام
#امام_حسین_شهادت
شرح غمهای شما را چه کسی می فهمد
روضه ی کرببلا را چه کسی می فهمد
اینکه سلطان جهان بر بدنش جای کفن
بوریا رفته خدا را چه کسی می فهمد
تیغ و شمشیر مگر کم شده در کرببلا
معنی سنگ و عصا را چه کسی می فهمد؟
غیر بابای، پسر اربن و اربا دیده
چیدن تن به عبا را چه کسی می فهمد
اینکه در اوج کرم باشی و مجبور شوی
بزنی رو به گدا را چه کسی می فهمد؟
غیر سقا که شکوهش همه از غیرت بود
ناله واعطشا را چه کسی می فهمد؟
جز دلِ سوخته ی عمه ی سادات، غمِ
تن در دشت رها را چه کسی می فهمد
غیر آن دختر گم گشته ی در صحرا،درد
پای پر آبله ها را چه کسی می فهمد
داغ شرمندگی خون خدا بر سر نی
روبه روی اسرا را چه کسی می فهمد
#حسن_کردی
#حضرت_قاسم_شهادت
نیزه پس از نیزه میان پیکرش بود
خنجر پس از خنجر میان حنجرش بود
این سو حسین ابن علی خون گریه می کرد
آن سو عزادار عزایش مادرش بود
آن گاه که بر پهلویش می خورد نیزه
تصویر زهرا پیش چشمان ترش بود
بی شک میان جسم او راهی نمی یافت
شمشیر اگر از معرفت چیزی سرش بود
قاسم به زیر دست و پای یک سپاه و
شمر لعین مشغول مدح لشکرش بود
با این همه سختی ، خدا را شکر در دشت
تنها نبود و شاه بالای سرش بود
#شهریار_سنجری
#امام_حسین_علیه_السلام
چیزی نداشتیم اگر این غم نداشتیم
این غم نبود یک دلِ خُرم نداشتیم
تو آمدی برای همه ، این زمین اگر
قدرِ تو میشناخت جهنم نداشتیم
عالم اگر که صیحهی زهرا نمیشنید
باز این چه شورش است در عالم نداشتیم
ما هیچ چیزمان که شبیه شما نبود
ای وای اگر که گریهی باهم نداشتیم
خرجی نبود و خرجِ عزای تو میشدیم
خرجی نداشتیم ولی کم نداشتیم
ما را حسین تا به قیامت بزرگ کرد
ما بی حسین هیچ نه آنهم نداشتیم
زینب اگر نبود و علم را نمیگرفت
این های هایِ محرم نداشتیم
ممنونِ بوریام اگر بوریا نبود
چیزی برای آن تنِ دَرهم نداشتیم
#حسن_لطفی
#امام_حسین_شهادت
#عاشورا #گودال
حیدر رسیده بود ، پیمبر رسیده بود
همراه این دو ، سوره ی کوثر رسیده بود
خواهر دوید سمت برادر ولی دریغ
آن لحظه ای رسید که لشکر رسیده بود
از خاتم حسین ، تعاریف بی شمار
به گوش ساربان ستمگر رسیده بود
کار عصا و نیزه و شمشیر شد تمام
نوبت به شمر و سینه و خنجر رسیده بود
خنجر نمی برید گلوی حسین را
به بوسه گاه حضرت مادر رسیده بود
حق داشت زینبی که به صبرش ملقب است
با قتل صبر ، صبرش اگر سر رسیده بود
هنگام ظهر کشتن آقا شروع شد
اما غروب ، کار به آخر رسیده بود
#شهریار_سنجری
#اصحاب
تا چراغ خیمهی ارباب روشن میشود
فرق بین بیعتِ اصحاب روشن میشود
عاقبت در دامن عشقِ حسینی، زاده شد
مثل «حر بن ریاحی» هرکسی آزاده شد
هم «حبیب» و هم «وهب» تا پای جان دارد حسین
عاشقانِ جانْ به کف، پیر و جوان دارد حسین
یاوری دیگر نمانده تا بیاید در خروش؟
بانگ هل من ناصر از گودال میآید به گوش
کاش من هم بودم آنجا، سر بهراهش میشدم
روسپید عشق چون «جونِ» سیاهش میشدم
#سیده_ت_حسینی
#حضرت_عبدالله_بن_الحسن
#دوبیتی
دلم پیش تو باقی مونده، رفتم
حلالم کن نگو ناخونده رفتم
خودت گفتی عموت تنها نمونه
ببین تنهای تنها مونده، رفتم...
#محسن_عسکری
#حضرت_قاسم_علیه_السلام
#حضرت_قاسم_مدح
#حضرت_قاسم_شهادت
آفتاب علی الدوام حسن
سحر مسجدالحرام حسن
ماه زیبای پشت بام حسن
حسنی زادهای به نام حسن
ای حُسینی ترین سلام حسن
مثل دریا به جزر و مد عباس
بینِ اَبروت بوسه زد عباس
گفت پیشت علی مدد عباس
میروی و تمام قد عباس
ایستاده به احترام حسن
جلوهی بی نظیرِ شیر جمل
نوجوان دلیر شیر جمل
روشنیِ ضمیر شیر جمل
جگر شرزه شیر شیر جمل
شد نصیبت همه مرام حسن
جلوه ی نور پنج تن قاسم
دومین نسخهی حسن قاسم
مردِ پیکار تن به تَن قاسم
یَلِ بی باک و صف شکن قاسم
ای قیامت شده قیام حسن
تیغ تیز تو میکند غوغا
شیوهی رزمِ تو خود مولا
رجزت مثل مجتبی زیبا
ازرق شام و بچه هایش را
میکُشی مُنتها به نام حسن
چار شانه ؛ نه آبشاری تو
استواری تو اقتداری تو
نوه ی شاه ذوالفقاری تو
صاحب تیغ آبداری تو
ای علی اکبر نیام حسن
مدد از نامت استغاثه ی ما
دم زدن از تو ذکر خاصه ی ما
رزم تو بخشی از شناسه ی ما
وصف جنگیدنت حماسه ی ما
رجزت حامل پیام حسن
طاق محراب ؛ کنج ابرویت
شانه کرده نسیم گیسویت
رعد و برق است نعرهی هویت
میمنه ؛ میسره ، ثناگویت
یک تنه لشکر نظام حسن
دفترت را بگو غزل اُفتاد
شوکت و هیبت ازل اُفتاد
در پِیِ جانِ تو اجل اُفتاد
بر زمین شیشهی عسل اُفتاد
تَرَک اُفتاده بین جام حسن
به روی خاک جا به جا شدهای
هدف زخم سنگ ها شدهای
زیر سم خُرد و نخ نما شدهای
زیر پا مانده ، بیصدا شدهای
قد کشیده شدی ؛ تمام حسن!
#محمدحسن_بیات_لو