#اربعین_حسینی__ع__مناجات
نور خدای مهربان یا حسین
مهر و محبتت عیان یا حسین
از نسب احمدی و حیدری
ای گل فاطمه نشان یا حسین
بین همه خلق جهان تا به حشر
نام تو گشته جاودان یا حسین
نام توزینت لب عاشقان
نوا و ذکر عارفان یا حسین
بود ز روز اول زندگی
مهر تو در سینه نهان یا حسین
تا صف محشر از کرامات حق
حریم تو دارالامان یا حسین
بر همه خاکیان و افلاکیان
لطفت همیشه بیکران یا حسین
بر سر ما ای گل ختم رسل
ولایت تو سایبان یاحسین
مهر و ولایت تو را به سینه
خدا نهاده رایگان یاحسین
اگرچه من بدم عزیز زهرا
مرا ز درگهت مران یا حسین
دست مرا بگیر از کرامت
ای یاور افتادگان یا حسین
به حق زینبت، امید عالم
مرا به کربلا رسان یا حسین
نزدیک اربعین تو گشته است
اشک دو دیده ام روان یا حسین
بین همه خلق جهان تا به حشر
غربت تو بود عیان یا حسین
ز دیدگان عاشقان شما
اشک غمت بود روان یا حسین
گذشتی از هستی و جان و تنت
چه خوب دادی امتحان یاحسین
بهرغم تو گرید هر صبح و شام
مهدی صاحب الزمان یا حسین
با دیدن رخساره ی شهیدان
بهار تو شده خزان یا حسین
به راه قرآن و ولایت و دین
داده ای اکبر جوان یا حسین
با دیدن قنداقه ی پر از خون
قامت تو شده کمان یا حسین
وقت شهادت ای گل فاطمی
شنیده ای زخم زبان یا حسین
به وقت دیدن تن بی سرت
قامت زینبت کمان یا حسین
یاد سر بریده ات روی نی
هر دیده ای گهرفشان یا حسین
بود سفیر تو به کوفه و شام
زینب پاک و قهرمان یاحسین
یزید بی حیا ز جور و ستم
زد به لب تو خیزران یا حسین
(رضایم) و به زیر سایه ی تو
گرفته ام من آشیان یا حسین
رضا یعقوبیان
اربعین حسینی (ع)
#اربعین_حسینی__ع__مناجات
زائر کربوبلا یا حجت بن العسکری
ای غریب هل أتی یا حجت بن العسکری
در کدامین موکب ِ راهی تو مشغول دعا
جای ما جامانده ها یا حجت بن العسکری
تا به کی در خلوتت هستی طرید وبی پناه
دور از چشمان ما یا حجت بن العسکری
شیعه بین دشمنانت خوار شد دیگر بیا
یا مُعِزالاولیا یا حجت بن العسکری
خوب می دانم تو هم خسته شدی از غیبتت
خسته از صبر و رضا یا حجت بن العسکری
در مسیر کربلا در بین زوّاری غریب
ای به عالم آشنا یا حجت بن العسکری
می شود تکرار گویا در مسیر کربلا
روبه رویت هر جفا یا حجت بن العسکری
داغ های قلب تو تازه شود در طول راه
نیست دردت را دوا یا حجت بن العسکری
گاه می بینی که زینب می رود در بین بند
بین صدها بی حیا یا حجت بن العسکری
گاه می بینی تو هم لطمه زنان چون عمّه ها
روی نی رأس جدا یا حجت بن العسکری
نیمه شبها می کنی با چند بوته خار وسنگ
مجلس روضه به پا یا حجت بن العسکری
یاد آن طفلی که روی خار صحرا می دوید
عمّه را می زد صدا یا حجت بن العسکری
ما در ایرانیم و تو در جاده ی کربوبلا
زائر کربوبلا یا حجت بن العسکری
️علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
اربعین حسینی (ع)
مناجات
#اربعین_حسینی__ع__مناجات
مجنون ترين آواره ي روي زمينم
آواره ي كرب و بلا در اربعينم
ديگر نخواهم داشت در دل آرزويي
امروز اگر مهدي زهرا را ببينم
آقا كجاي شهر هستي تا بيايم
قدري به پاي روضه هاي تو نشينم
با گريه كردن بر غريبي تو آقا
امروز كامل مي شود اركان دينم
اي كاش ميشد تا كه همچون جاده من نيز
از خاك پايت هرقدم بوسه بچينم
اي واي كه از راه آمد اربعين و
از غصه زينب نمردم شرمگينم
محمدعلي بياباني
اربعین حسینی (ع)
مناجات
#اربعین_حسینی__ع__مناجات
روی سر افتاده ما را سایه ها
در مسیر روشن " مشایه " ها
آیه های عشق یعنی همدلی
همدلی با سایه سار آیه ها
بی قراران بلا با لاله ها
می روند از جاده ها تا کربلا
ما همه رودیم و دریا کربلاست
روبرو تصویر زیبا کربلاست
ابتدای راه دارد بوی عشق
امتداد جاده ها تا کربلاست
کربلا باشد نماد عاشقی
ما و راه و این جهاد عاشقی
ما نسیم گلشن باور شدیم
خاکبوس آل پیغمبر شدیم
دل به آیین ولایت داده ایم
کربلا گفتیم و عاشق تر شدیم
می کشد این عشق ما را در جنون
نقش این دفتر بود " لا یَعلَمُون "
عرشیان در جاده مأوا کرده اند
این تجلا را تماشا کرده اند
روبروی زائران کربلا
جاده ها آغوش خود وا کرده اند
این که " مشایه " حماسه گشته است
عاشقی اینجا خلاصه گشته است
قلب ما لبریز احسان خداست
هرچه داریم از شهیدان خداست
در حقیقت زائر کرب و بلا
در کناره سفره مهمان خداست
ما اگر " قالوا بلی ایی " گشته ایم
با شهیدان کربلایی گشته ایم
یادمان باشد که دل نجوا کشید
" حاج قاسم " زحمت ما را کشید
عشق آمد در کنار لاله ها
جاده ها را سمت این دریا کشید
کربلا دریاست ای لب تشنگان
دل به دریا زن شبیه عاشقان
از " ابو مهدی " دلم جانی گرفت
زنده شد دل نور ایمانی گرفت
ریخت خون " حاج قاسم ها " به خاک
جاده ها بوی سلیمانی گرفت
حال این " مشایه " و این راه او
این حسین و لاله گون درگاه او
من که دارم گفتگوی کربلا
می برم دل را به سوی کربلا
می روم لب تشنه در شط فرات
تا بنوشم از سبوی کربلا
تا رسم در عشق ، در حد کمال
در بلا نوشیده ام آب زلال
کربلا گفتم دلم آتش گرفت
جای جای محفلم آتش گرفت
قتلگه آمد به یادم ، سوختم
غم رسید و حاصلم آتش گرفت
گوییا می دیدم آنجا خون فشان
" شمر با خنجر برون شد " ناگهان
مُلک هستی بی ستون شد وای من
چشم زینب لاله گون شد وای من
خنجری با حنجری شد روبرو
" قتلگه دریای خون شد " وای من
تا نصیب باغ پرپر نیزه شد
کربلا لرزید و سر بر نیزه شد
ای حسین ای جان ما ، جانان ما
ای فدای کربلایت جان ما
بی سر و سامانی ما را ببین
ای همه سر ، ای همه سامان ما
ای طلوع جلوه ی " حبل المتین "
«یاسرت» را دستگیری کن ، همین
------------
محمود تاری «یاسر»
اربعین حسینی (ع)
مناجات
#اربعین_حسینی__ع__مناجات
آقا سلام! این گرهء کور وا نشد
آخر دوباره قسمت ما کربلا نشد
جاماندم از مسیر نجف تا به کربلا
حالم بد است، درد فراقم دوا نشد
گفتم به مادرم که برو حاجتم بگیر
با گریه گفت، جان امام رضا نشد
هی روبروی عکس حرم، زار می زنم
سهم کبوتر دلم، ایوان طلا نشد
دَرهم بخر دوباره و ما را جدا نکن
از زائران یار، دل ما جدا نشد
شرمنده! پای مجلسِ تو کم گذاشتم
شرمنده! حقِّ روضهء زهرا ادا نشد
دارا حسین، صاحبِ دارالشفا حسین
بیچاره آنکه بر غم او مبتلا نشد
ای زائر حسین! حسن سفره پهن کرد
که زائری مُعطّل آب و غذا نشد
تقسیم برکت حسنی، دست قاسم است
آنکه گره گشاش، بجز مجتبا نشد
زیر کفن، نوشتهء جوشن کبیر داشت
اندازهء تنش زرهی دست و پا نشد
قدّش بلند و صورت او پُر هلال شد
وقتی حریف سرعت آن نعل ها نشد
رضا دین پرور
اربعین حسینی (ع)
مناجات
#اربعین_حسینی__ع__مناجات
بگو که اینهمه اندوه و داغ را چه کنم؟
هجومِ فصلِ زمستان، به باغ را چه کنم؟
زِ عشقِ روی تو، ای نازنینِ هر دو جهان!
چگونه دم نزنم؟، اشتیاق را چه کنم؟
شکوهِ عکسِ حرم، جلوه کرده بر دیوار
شمیمِ عطرِ تو، بینِ اتاق را چه کنم؟
دوباره باز، برای حرم دلم تنگ است
هوای گنبد و صحن و رواق را چه کنم؟
برای قتلِ تو، در دل، حرارتی، برپاست
درونِ سینه ی خود، احتراق را چه کنم؟
به دردِ هجر، گرفتارم و نمیدانم
فراقِ تشنهی خاکِ عراق را چه کنم؟
عادل حسین قربان
اربعین حسینی (ع)
مناجات
#اربعین_حسینی__ع__مناجات
سنگ هم آتش گرفت از حال ما جامانده ها
گریه باید کرد بر اقبال ما جامانده ها
درد را همدرد ، جور دیگری حس می کند
فطرس امروز آمده دنبال ما جامانده ها
ظهر روز اربعین و یک سلام از راه دور
این دگر شد عادت هر سال ما جامانده ها
باز هم قربان گریه ، آن رفیق کودکی
داده یاری بر زبان لال ما جامانده ها
جور دیگر داد از داغ رقیه می زنند
دم به دم ، این چند روز ، امثال ما جامانده ها
محمدحسین رحیمیان
اربعین حسینی (ع)
مناجات
#اربعین_حسینی__ع__مناجات
از کربلا جا مانده ام از عاشقی نه
در راه دل وا مانده ام از عاشقی نه
یک روز می آیم که تا ثابت کنم من
در موج دریا مانده ام از عاشقی نه
آنسو رسانم خویش را ، آنسوتر از عشق
این سو به صحرا مانده ام از عاشقی نه
من در خیال خویش می بینم حرم را
گر بی تماشا مانده ام از عاشقی نه
دل را به دریا می زنم ، باکی ندارم
در فکر فردا مانده ام از عاشقی نه
از حنجرم فریاد می جوشد اگر چه
در قاب نجوا مانده ام از عاشقی نه
خوب است یاران بشنوند این آه دل را
در خویش تنها مانده ام از عاشقی نه
از دست خود دارم گله ، لایق نبودم
حالا که اینجا مانده ام از عاشقی نه
غرق تمنا بوده ام اما ندانم
غرق تمنا مانده ام از عاشقی نه
ویزا ندارم ، تاکنون با خود نگفتم
بی لطف مولا مانده ام از عاشقی ، نه
عشقش به فریادم رسد هرگز نگویید
بی یار و مأوا مانده ام از عاشقی نه
«یاسر» ازین غربت که دارد سینه ی من
رسوای رسوا مانده ام ، از عاشقی نه
**
محمود تاری «یاسر»
اربعین حسینی (ع)
مناجات
#اربعین_حسینی__ع__مناجات
بهار از چلهی داغِ زمستانها خزان برگشت
به باغِ لالههای سربریده باغبان برگشت
زمین با گریه دور مقتلِ خورشید میگردید
صدای روضهی روزِ دهم آمد؛ زمان برگشت
زمان برگشت، اما رفت رأسِ کُندی خنجر
همان ساعت که روی خاک، جسمِ آسمان برگشت
زنی روی مزارِ مقتلِ مکشوفه دَم میداد
به خاکِ استنادِ روضهخوانان؛ نوحهخوان برگشت
جوانتر بود، وقتی ذبحِ اعظم را منا بردند
زنی از نسل ابراهیم، پیر از امتحان برگشت
نمک پاشید، روی زخمهایش نوحهی اطفال
امانتدار، بیشیرینزبانِ کاروان برگشت
سفر بیهمسفر در هر قدم میکشت زینب را
ولی هر بار، همراه حسین از آن جهان برگشت
همه گفتند دینِ بیحسین از ریشه میخشکد
ولی با غیرت این زن؛ ورقها ناگهان برگشت
رضا قاسمی
اربعین حسینی (ع)
مناجات