#استقبال_ازماه_محرم #مناجات_با_امام_حسین
شاید امسال به این بادیه باران برود
شاید امسال به این دشت، بهاران برود
شاید امسال خدا را تو چه دیدی، شاید
یوسف گمشده اینبار به کنعان برود
شاید امسال حسین از سفر کربوبلا
منصرف گردد و شاید به خراسان برود
شاید امسال کسی آب نبندد به کسی
یا اگر بست، از این کرده پشیمان برود
شاید امسال اباالفضل نیفتد از اسب
شاید امسال اباالفضل به میدان برود
شاید امسال اذان علیاکبر در شهر
تکیه در تکیه، شبستان به شبستان برود
شاید امسال علیاصغرِ آغوش حسین
سوی گهوارهی خود با لب خندان برود
شاید امسال حبیب و وهب و جُون و زهِیر
نگذارند که آتش سوی طفلان برود
شاید امسال نه از گوش کسی خون آید
و نه در پای کسی خار مغیلان برود
شاید این قافله تا کوفه و از کوفه به شام
تازیانه نخورد دیگر و آسان برود
خیزران شرم کند از همه شاید امسال
چه رسد اینکه بسوی لب و دندان برود
روضهخوان! از دم دروازهی ساعات نرو
دختر شیر خدا ازچه پریشان برود؟...
شاعر:
#مهدی_جهاندار
#استقبال_ازماه_محرم #مناجات_با_امام_حسین
سلام ای طلوعِ هلالِ شکسته
تو ای فجرِ قرآنِ در خون نشسته
چنان در پسِ غم پُر از بُغض و آهی
نشد باورم که تو آن روی ماهی
الا ای هلالی که هم رنگِ خونی
ز داغِ شقایق چِه مست جنونی
شده قامتت از غمِ کربلا خم
چو دریا شدی موجی از هاله ی غم
سلام ای قدم های خورشید عالم
حسین ای همه شور و حالِ محرم
گِلِ جانِ ما را ز خونت سرشتند
به بزمِ ولایت محبت نوشتند!
شاعر:
#هستی_محرابی
#استقبال_ازماه_محرم #مناجات_با_امام_حسین
همیشه عرشِ خدا گرمِ اختلاطش بود
فرشته تشنه ی یک جرعه ارتباطش بود
به جز نگاهِ حسینش پی چه بود؟ بهشت؟!
بهشت باغچه ی کوچکِ حیاطش بود
همیشه "حمد" به لب داشت، مَدّ نام حسین
در امتداد دو تا واژه ی صراطش بود
اگر کنار برادر تبسّمی هم داشت
هزار بغضِ زبان بسته در نشاطش بود
نخواست جان بدهد تا علم به دوشش هست
اگر شکست سرش، حکمِ احتیاطش بود
کریمه بود ولی از شما چه پنهان که
پس از حسین فقط آه در بساطش بود...
شاعر:
#مسعود_یوسف_پور
#استقبال_ازماه_محرم #مناجات_با_امام_حسین_علیه_السلام
مسلمان نیست هر کس که مسلمان محرم نیست
میان سفره ی شیعه به جز نان محرم نیست
فدای میزبانی که هزار و چارصد سال است
نگفته هر که آلوده است مهمان محرم نیست
مبارک تر از این غم را ،نمی بیند دگر دنیا
پشیمان می شود آنکه پریشان محرم نیست
در آن ماهی که جان داده ، به خلق الله جان بخشد
کسی با دست و دلبازی ِ سلطان محرم نیست
الا کشتی آرامش ، نیا دور و برم اصلا
مرا آرامشی خوش تر ز طوفان محرم نیست
تمام خاطرات بی نظیر من از این شبهاست
برایم هیچ دورانی، چو دوران محرم نیست
ندیدم در تمام عمر شیرین تر ازین اشکی
برایم هیچ بارانی چو باران محرم نیست
نوشته سر در جنت خدا : اينجا حسینیه است
و اصلا جای جز خانه به دوشان محرم نیست
چه دیده مادرش در قتلگاه ، اینگونه می گرید
کسی چون حضرت زهرا پریشان محرم نیست
شاعر:
#محمد_حسین_رحیمیان