#استقبال_ازمحرم
#مناجات_باولی_عصرعجل_الله_تعالی_فرجه
دوباره از مي اين ماه اشك مي نوشم
به اذن صاحب عزايم سياه مي پوشم
دوباره نيستي و باز بار اين غم را
نگاه لطف تو انداخت بر سر دوشم
سياهي دلم از تو اگرچه دورم كرد
ميان روضه ولي با تو زود مي جوشم
براي آنكه بميرم ميان يك روضه
دو ماه شب به شب و روضه روضه مي كوشم
صداي ناله يا جدي الغريب تو را
چه خوب بود كه يكبار بشنود گوشم
چه خوب بود اگر امروز كربلا بودم
و مي گرفتم شش گوشه را در آغوشم
اگر كه امشب در قتلگاه ناله زدي
ميان ناله ي زهرا مكن فراموشم
#محمدعلي_بياباني
#استقبال_ازمحرم
#مناجات_باامام_زمان_علیه_السلام
مه اشک است بیایید محرم آمد
ماه ذریه ی پیغمبر اکرم آمد
خواستم ، آیه بخوانم کمی آرام شوم
از قضا بر لب من سوره ی مریم آمد
“کاف” و “حا” خواندم و دل بوی بلا را حس کرد
یاد از شال عزای تو گل نرجس کرد
گل نرجس بخدا یک دل پر غم داری
بیشتر از همه، تو شوق محرم داری
کربلا ، مکه ، نجف ، کوی منا یا عرفات
آه…. امسال کجا خیمه ی ماتم داری
بخدا من به تو و گریه ی تو حساسم
نوکرم ، عبد توام، گرچه نمک نشناسم
خیمه ای سبز به پا کردی و تنها تنها
می کنی گریه و ای کاش کنی یاد از ما
جای اشک از سر مژگان تو خون می ریزد
ذکر لبهای من غمزده هم “ای آقا”
جان من آه نکش، گریه نکن مولا جان
مثل یعقوب نشین گوشه ی بیت الاحزان
اینقدر یاد رقیه نکن و داد نزن
از غم شام بلا اینهمه فریاد نزن
هی به سر می زنی و روضه ی سر می خوانی
مثل ویرانه شدی خانه ات آباد ، نزن
ای فدای سر تو جان من و اجدادم
یاد گودال و تن و نیزه و سر افتادم
شمر تا رفت، تنش زیر لگدها افتاد
خواهرش در وسط دسته ی بدها افتاد
تازه از دست سنان و همه راحت شده بود
روی آن پیکر سم دیده چه ردها افتاد
تا که افتاد حسین، حضرت زهرا غش کرد
آنقدر خورد زمین زینب کبری، غش کرد
شاعر :#جعفرابوالفتحی
#استقبال_ازمحرم
اهل عالم باز هم دارد محرم میرسد
در نگاه عاشقان اشکی دمادم میرسد
موجِ خونت گشته جاری ، چشم ها گردیده تر
خیمه ات را غم گرفته ، یا حسینا ، یا پدر
دامنِ اهل حرم آتش گرفت و سرد شد
گفتگوی بچه ها نقلِ روایت ، درد شد
از عمو عباس و مشکی پاره میگوید کمی
از رشادت های اکبر ، زخم پیکرها دمی
کودک شش ساله پرپر شد ز تیر حرمله
نیزه ها ، شمشیرها رنج غریبی قافله
حجله ی داماد با خونِ عزیزش بسته شد
مظهرِ آزادگی مظلوم و تنها گشته شد
دختری ماتم زده بی گوشواره میرود
خواهری صحرا به صحرا غمگنانه میدود
اهل عالم شال ها را سر بسر مِشکی کنید
آب را بستند فکرِ خشکی وُ مَشکی کنید
شاعر#محمدجهان_زاد