eitaa logo
کانال اشعار(مجمع الذاکرین)
2.2هزار دنبال‌کننده
3 عکس
1 ویدیو
56 فایل
این کانال اشعارمذهبی توسط محب الذاکرین خاک پای همه یازهراگویان عالم مهدی مظفری ازشهراصفهان ایجادشد
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از حسین ترکان
امام_زمان_عجل_الله_فرجه نگارا ناز کمترکن که من مشتاق دیدارم من از خاک سرکوی شما سر بر نمیدارم تو ماه مهربانی دلبری خورشید مهرویی تو گلزاری گلی من بنده ی سربار گلزارم شراب سرخ میریزم به پای لاله ی دلخون منی که در شب مستی گل اندوه می کارم تمام حاصل عمر من دیوانه هجران شد ولی شکر خدا عمری از احساس تو سرشارم گرفتارم کویرم تشنه ام بی تاب و دلگیرم خرابم بی بقرارم ناله دارم باز می بارم کمی سر در گمم سردم به دنبال تو می گردم ندارم ارزشی اما تو را با جان خریدارم رفیق رفته از دستم به آتش میکشم دل را بسوزان سینه مارا که من سیمرغ بیمارم خوشم با اینکه درمستی مرا ضرب المثل کردی سر ساقی سلامت من سراپا سوز بسیارم به بادم داده این مستی پر پرواز وا کردم دلم در دام دلبر ماند و من دل را بدهکارم من از شیرینی شور تو شبها سجده ها کردم تو شوقی بر دلم دادی و از عشق تو بیدارم تو را گم کرده ام اما به دریا میزنم دل را به دنبال تو میگردم دل دلواپسی دارم من بی دست و پا دیگر سرو سامان نمیخواهم بیا ای راحت جانم گنهکارم گرفتارم تمام عمر من جانا در میخانه ها طی شد من از هر عالمی غیر از در میخانه بیزارم به روی دفتر قلبم نوشتم بی تو میمیرم بیا ای دلبر زهرا که عشقت را هوادارم دل از دنیا بریدم تا به دربار تو باز آیم نظر کن حاضر غایب به اشک چشم رخسارم کمی هم روضه میخوانم زبان روزه آقاجان بیا مشکل گشایی کن گره افتاده در کارم دلم تنگ محرم شد بخر این ناله ی مارا بیا و کربلایی کن مرا در وقت افطارم تو خود گفتی که می آیی به بزم روضه سقا تو گفتی تا دم محشر عزادار علمدارم لهوف آورده این مطلب که دست افتاده از پیکر تمام عمر بی تاب همین ایمان و ایثارم ساعت ۶ و ۵۰ دقیقه صبح مورخ‌ ۱۴۰۲/۱/۸
دلم را در به در کردی و دادی درد دوری را.... شراب و تار و عود و باده و ساقی و ساغر را نمی خواهم نگاه سرکش و زلف کج و لبخند دلبر را نمی خواهم بهار و بلبل و وصف نگار و صورت زیبای افسونگر می ناب و شب تار و وصال یار در بر را نمی خواهم گلاب و ناله و سجاده و شیرینی شبهای شیدایی دل دریایی و آه نهان و حال بهتر را نمی خواهم لب لعل و نگاه بی قرار و لذت آغوش پی در پی نگار ناز و ابروی هلال و عشوه های روح پرور را نمی خواهم کمیل و بوذر و مقداد و عمار و تمام اهل معنا را بهشت و حوری و زیبایی جنات و کوثر را نمی خواهم تو باشی و من و صوت اذان و سفره افطار در کعبه نباشی روزه و افطار و این فیض مکرر را نمی خواهم تو باشی و من و دلدادگی و مستی و احوال مهجوری نباشی مستی و مهجوری و مینای دیگر را نمی خواهم تو تنها علت خلق جهان و کائنات و آسمانهایی نباشی آسمان و اختر و ماه منور را نمی خواهم تو باشی و من و بوی خدا و صوت قرآن سحرگاهی نباشی آیه های نور و این اوراق و دفتر را نمی خواهم تویی جنات تجری تحته الانهار و تنهایی نباشی سنبل و ریحانه و سرو و صنوبر را نمی خواهم چه تسبیحی چه تکبیری چه ایمانی چه تقوایی بدون یار ذکر و مسجد و محراب و منبر را نمی خواهم دلم را در به در کردی و دادی درد دوری را نباشی جسم و جان و جلوه های روح و پیکر را نمی خواهم ساعت ۱۰ : ۱۲ ظهر مورخ ۱۴۰۲/۱/۱۵