eitaa logo
کانال اشعار(مجمع الذاکرین)
1.6هزار دنبال‌کننده
8 عکس
0 ویدیو
2 فایل
این کانال اشعارمذهبی توسط محب الذاکرین خاک پای همه یازهراگویان عالم مهدی مظفری ازشهراصفهان ایجادشد
مشاهده در ایتا
دانلود
...حالا سکوت حنجره فریاد می کشد تصویری از نگاه تو در یاد می کشد وقتی که خسته از همه ی شهر می شوم دور از تمام همهمه ی شهر می شوم احساس می کنم که فقط با رضای تو دعبل شوم که شعر بخوانم برای تو بردی کبوترانه دلم را به آسمان یک لحظه هم ندیده حرم خواب آسمان بی اختیار سمت قدمگاه می روم حس می کنم که پشت سرت راه می روم وقتی سکوت حنجره فریاد می کشد دل را به سمت پرچم در باد می کشد پرچم که باد می خورد و روی گنبد است زائر میان ماندن و رفتن مردّد است با سر دویده ام به تماشای کودکی کودک به جای من و منم جای کودکی تصویر خاطرات سیاه و سفید شد عکسی میان قاب نگاهم جدید شد وقتی سکوت حنجره فریاد می کشد دل را به سمت صحن گوهرشاد می کشد صحنی که گوشه گوشه ی آن شور خوانده ام با هر نماز صفحه ای از نور خوانده ام یعنی نمی شود بشوم باز رو به راه از راه دور آمده ام من به اشک و آه اشکم موید دل پر آه می شود تا همنشین شاعر درگاه می شود «کوته مباد سایه ی لطفت ز سر مرا بر پای بوسیت بطلب بیشتر مرا»* وقتی سکوت حنجره فریاد می کشد دل را به سمت پنجره فولاد می کشد ایوان طلا و پنجره فولاد و خاک تو... آنان که خاک را به نظر کیمیا، که تو... هر گوشه از حرم رد پای تو دیده اند در بین جامعه چه صدایی شنیده اند خدام آمدند و شلوغ است و زمزمه حالا رضا رضا شده ذکر لب همه نقاره ها هجوم صدا را شکسته اند در صحن انقلاب تو دل ها شکسته اند دلها شکسته اند، ببار آسمان شهر کوچه به کوچه می شود این داستان شهر روزی که آخر صفر است و از این جهان تنها دل تو با خبر است و به ناگهان دردی غریب در جگرت وقت حادثه تنها عبا به روی سرت وقت حادثه حالا سکوت حنجره فریاد می کشد عاشق به سینه می زند و داد می کشد شاعر : علی پور زمان
صیدم و با دیدن صیاد گفتم یا رضا تا گره در کار من افتاد گفتم یا رضا آرزوی دیدن کرب و بلا را داشتم رفتم و در صحن گوهر شاد گفتم یا رضا همصدا با کل عالم ، از دم باب الجواد تا کنار پنجره فولاد گفتم یا رضا گریه و لبخند من از گریه و لبخند اوست در شهادت چون شب میلاد گفتم یا رضا عارفی درس جنون می گفت اما آخرش جای هر چیزی که یادم داد گفتم یا رضا روبه روی پنجره فولاد بودم ، ناگهان با شفای کور مادر زاد گفتم یا رضا احسان نرگسی
امشب قرار ، یار دل بی قرار شد یعنی که باب میل همه ، روزگار شد نور ِدو چشم ِحضرت ِ باب الحوائجی واکرد چشم و خاک ، خزانش بهار شد سلطان رسید و قاعده ها گشت زیر و رو رعیت شدن، میان جهان افتخار شد وقت نجات مردم ایران رسیده است شکر خدا که کشورمان ، کعبه دار شد کرده طلوع باز علی جان و این جهان سر زنده از مسیح ِ دم ِذوالفقار شد ای عزت ِ بدون ِ کرانه خوش آمدی ای سومین علی ِ زمانه خوش آمدی ای خوش ترین ترانه ی لب های من سلام نعم الرفیق ، عشق من ، آقای من سلام ای زندگی من ، شب و روزم ، عزیز من ای از قدیم در دل ِ شیدای من سلام مجنون تر از همیشه به پابوس آمدم جانان و جان و حضرت لیلای من سلام ای آبروی من ،کس و کارم ، پناه من سرمایه ایم ، تمامی ِ دنیای من سلام ای دین من ، قیامت من ،ای بهشت من ای عاقبت بخیری ِ فردای من سلام هر جا دلم شکست ، رسیدی به داد من من غافل از تو بودم و بودی تو یاد من اصلا بعید نیست که نامه سیاه ها گردند تحت قبه ات از بی گناه ها ای کربلای من ،نجف من ، بقیع من ای مشهد تو جمع همه بارگاه ها قربان کیمیای دو چشمان مست تو آقا مرا نگاه کن از آن نگاه ها در کوی تو شکسته دلی می خرند و بس ذکر خداست پای ضریح تو آه ها تو زیر سایه ات همه را راه می دهی یا ایهاالعزیز ِ همه بی پناه ها تو سایه ات شبیه ِ خدا بر سر همه است مهمان نوازی ات چه قَدَر عین فاطمه‌ است غیر از در ِ تو این همه لطف و کرم کجاست اصلا پناه اولم و آخرم کجاست یادش بخیر خاطره ی اولین سلام آن روزهای گم شدنم در حرم کجاست لطف تو آن چنان بغلم کرده بود که یادم نبود گم شده ام ، مادرم کجاست خیلی عوض شدم ، عوضم کن به یک نگاه گردیده ام وبال تو ، بال و پرم کجاست؟ گردید قطره قطره چرا سیل اشک من حال و هوای سابق چشم ترم کجاست خیلی هوایی ِ حرمم باز ، بی گمان آقا سوال کرده که این نوکرم کجاست خیلی دلم گرفته مرا رو به راه کن مثل همیشه کوه غمم را تو کاه کن این درد ها بدون تو درمان نداشتند این ابرها بدون تو باران نداشتند بود آخرالزمان چه قَدَر هولناک اگر ایرانیان امام رضا جان نداشتند مشهد اگر نبود که این گونه پنج تن لحظه به لحظه لطف به ایران نداشتند این ملت امام حسینی بدون تو در فتنه ها که جرات طوفان نداشتند جانم فدات ! دست گرفتی چه قدر از آنانکه ذره ای به تو ایمان نداشتند ای بهترین پناه ، برای همه سلام ای مهربان امام رضای همه سلام سوگند می خورم به سلیمان کربلا در مشهدت شدیم مسلمان کربلا مدیون لطف پنجره فولاد مشهد است هر کس که بین ما شده مهمان کربلا جان جواد ! قسمت ما کن ابالجواد ! تنگ غروب ، نم نم باران کربلا این جا بُوَد حسینیه یا که حرم چه قدر هستند زائران تو گریان کربلا این کاسه های زرد خودش روضه گشته با تمثال ِ دست ِ ساقی ِ عطشان ِ کربلا از آب هم مضایقه کردند کوفیان خوش داشتند حرمت مهمان کربلا ای کشته فتاده به هامون حسین من ای صید دست و پا زده در خون حسین من محمد حسین رحیمیان امام رضا (ع) میلاد