#امام_صادق__ع__روضه
السلام ای حجت حق بر زمین
حضرت صادق امام المومنین
یا ولی الله یا کهف الوراء
فانیا لله ای مرد خدا
ما خدا را با تو پیدا میکنیم
دیده با یاد تو دریا می کنیم
با تو احیا شد قیام اهل بیت
با تو رونق یافت نام اهل بیت
ای فقیه بی بدیل روزگار
تیغ گفتارت شبیه ذو الفقار
هر که در راه شما پابند شد
خوش بر احوالش سعادتمند شد
ای گل زهرا امام غم نصیب
ای غریب بن غریب بن غریب
ای فدای تربت ویران تو
خاک قبرِ با زمین یکسان تو
زائر تو روزها شد آفتاب
نیمۀ شب روضه خوانت ماهتاب
هرکه از خاک مزارت بوسه چید
طعم داغیِ بیابان را چشید
آفتابیُ به رنگ مغربی
آخرین مرد غریب یثربی
من شنیدم خانه ات آتش زدند
نیمه شب کاشانه ات آتش زدند
میزدی ناله منم پور خلیل
کم ببند آتش به پای من دخیل
پشت در می سوخت از پا تا سرت
بی هوا بُردی تو نام مادرت
بی عمامه بی عبا صورت کبود
پیر مرد شیعه و مرد یهود
دست بسته چون امیر المومنین
پیش اهل خانه می خوردی زمین
رسیمان دست عدو افتاده بود
جای پنجه بر گلو افتاده بود
باز در بین محاسن پنجه خورد
ریسمان را دورِ گردن می فِشُرد
کس نداند با چه وضعی آن پلید
جسم تو از خانه بیرون می کشید
صورت تو لطمه ها بسیار خورد
چند باری گوشۀ دیوار خورد
تیزی سنگی به پهلویت گرفت
حُرمِ آتش گوشۀ مویت گرفت
دستهایت بست و بر مرکب نشست
حرمت موی سپیدت را شکست
بی ادب بود و دهانش باز شد
دید تنهایم زبانش باز شد
زیره چشمی کرد سوی تو نگاه
حرف های زشت میزد گاه گاه
تو میان شعله ها در اضطراب
لیک اصحابِ تو در خانه به خواب
آمدم تا عقدۀ دل وا کنم
با تو آقا لحظه ای نجوا کنم
درد دل با اهل دل باید نمود
سفرۀ دل پیش صاحب دل گشود
خون جگر با ادّعایت کرده اند
در نماز شب دعایت کرده اند!!
ضربه بر دین با لباس دین زدند
بر امامت تهمت ننگین زدند
ریزه خوار سفرۀ بی گانه اند
فکر تسبیح هزاران دانه اند
وقت فتنه رنگ خود را باختند
فرقه ها در این طریقت ساختند
زیر دندانهای هر دنیا پرست
درهم و دینار مزّه کرده است
تا هیا هوئی بپاشد جا زدند
نیشتر بر پیکر آقا زدند
مصلحت اندیشی آخر تاکجا
دشمنی با خط رهبر تاکجا
بشنود هر کس که باشد اهل خیر
آن تباهی های فرزند زبیر
پور نااهل،عمر خاکستر کند
سیف الاسلام زمان کافر کند
ای که بر حفظ ولایت عاشقید
جمله شاگرد امام صادقید
حوزه های علمیه چون سنگر است
شاخص دین گفته های رهبر است
برحذر باشید فرزندان دین
جان مولایم امیرالمومنین
وای اگر دستان دشمن واشود
خواب باشیم و علی تنها شود
صبح پیچد این خبر در شهرمان
بسته شد دستِ ولیِ شیعیان
این ردای دلبری زیبنده است
بر کسی که بر ولایت بنده است
قاسم نعمتی
امام صادق (ع)
روضه
#امام_صادق__ع__روضه
ای مِهر تو تابان یا حضرت صادق
ای روی تو رخشان یا حضرت صادق
ای نور امامت ای کنز کرامت
ای جلوه ی جانان یا حضرت صادق
از هر چه تو مولا بالاتر و والا
پیدایی و پنهان یا حضرت صادق
ای علم تو بی حد ای نور تو سرمد
ای هستی ایمان یا حضرت صادق
ای جانِ وجاهت ای روحِ فقاهت
در منطق و برهان یا حضرت صادق
ای ناشرِ احکام ای جلوه ی اسلام
ای رحمت سبحان یا حضرت صادق
مفهوم کلامی بر خلق امامی
ای حجّت یزدان یا حضرت صادق
در کوی سعادت در عشق و ارادت
ما بنده تو سلطان یا حضرت صادق
ای رأفت هستی ای عزّت هستی
ای وسعت احسان یا حضرت صادق
چون مرقد پاکت یکسان شده خاکت
ای قبر تو ویران یا حضرت صادق
مظلومی و معصوم مغمومی و مسموم
ای کشته ی قرآن یا حضرت صادق
با هجمه عدویت رو کرده به کویت
با آتش سوزان یا حضرت صادق
سوزد به عزایت بر رنج و بلایت
دلهای پریشان یا حضرت صادق
ای ماه مدینه بنشسته به سینه
غم های فراوان یا حضرت صادق
از داغ تو مولا ای نور تولّا
چاک است گریبان یا حضرت صادق
داغ تو به پا شد دل کرب و بلا شد
بر کشته ی عطشان یا حضرت صادق
چشمان دو عالَم چون دیده ی زمزم
از داغ تو گریان یا حضرت صادق
هر عاشق گریان هر خسته ی نالان
شد بی سر و سامان یا حضرت صادق
«یاسر» ز غمت نیز آثار غم انگیز
آورده به دیوان یا حضرت صادق
**
محمود تاری «یاسر»
امام صادق (ع)
روضه