#امام_صادق__ع__مدح
ای پیر خرد طفل دبستان کمالت
ارباب بصیرت همه مبهوت جلالت
دیدار الهی به تماشای جمالت
خلق دو جهان تشنه دریای زلالت
وجهالهی و نیست نه پایان نه زوالت
وصف تو فزون است ز توصیف و ز گفتار
ای گشته صداقت همه جا دور سر تو
روییده گل معرفت از خاک در تو
شب منتظر زمزمههای سحر تو
وحی است سراسر سخن چون گهر تو
عالم چو کف دست به پیش نظر تو
ای چشم خدای احد قادر دادار
تو ماه و تلامیذ تو دور تو ستاره
گفتار حکیمانهات افزون ز شماره
هر روز... نه! هر لحظه بود بر تو هزاره
علم تو روانبخش کمال است هماره
دو مطلع الانوار تو حمران و زراره
یک جابر حیان تو و آن همه آثار
چون مهر که پیوسته کند جود خود انفاق
چون نور که سر برکشد از سینه آفاق
علم تو عیان است در اوراد و در اوراق
عقل و خرد و علم و فضلیت به تو مشتاق
در علم و ادب مؤمن طاقت همه جا طاق
هارون تو گل داد برون از شرر نار
در کوی تو بر جنت اعلا چه نیاز است؟
با نور تو بر مهر دلآرا چه نیاز است؟
با قطره جود تو به دریا چه نیاز است؟
با خاک تو بر وسعت دنیا چه نیاز است؟
با درس تو بر علم اروپا چه نیاز است؟
ای عبد تو بر لشکر دانش سر و سردار
ای کرسی درس تو تجلای قیامت
آویزه گوش همه تا حشر، کلامت
نوشیده همه کوثر توحید ز جامت
در ملک خدا وحی خداوند، پیامت
بر قلب عدو تیر بلا نطق هشامت
گویی سخن اوست همه تیغ شرربار
جز راه شما راه دگر سوی خدا نیست
در ملک خدا نور به جز نور شما نیست
جز خط شما مشی شما مذهب ما نیست
این است و جز این نیست درست است و خطا نیست
درس تو کم از نهضت شاه شهدا نیست
آن نهضت پاینده از این درس دهد بار
خلقت، نه فقط خالق منان به تو نازد
مؤمن نه، خدا داند ایمان به تو نازد
فضل و ادب و دانش و عرفان به تو نازد
زهرا و علی، احمد و قرآن به تو نازد
والله قسم شاه شهیدان به تو نازد
کز هر سخنت نهضت دیگر شده تکرار
تنها نه فقط زهر شرربار، تو را کشت
هر لحظه غمی آمد و صدبار تو را کشت
بیداد عدو نیمه شب تار تو را کشت
گه یاد فشار در و دیوار تو را کشت
بیش از همه منصور ستمکار تو را کشت
هر روز از او شد به تن و جان تو آزار
گه برد سوی قتلگهت پای پیاده
گه لب به جسارت به حضور تو گشاده
گه کرد ز بیداد، به قتل تو اراده
با هر سخنش بر جگرت زخم نهاده
او بر روی تخت و تو سر پای ستاده
حرمت نگرفت از تو و از احمد مختار
ای ماه فلک شمع شب تار بقیعت
صد قافله دل آمده زوار بقیعت
مرغ دل من گشته گرفتار بقیعت
هرچند که ویران شده آثار بقیعت
باشد که شبی در پی دیدار بقیعت
«میثم» ز ره دور نهد چهره به دیوار
غلامرضا سازگار
امام صادق (ع)
مدح
#امام_صادق__ع__مدح
امام داشتنم ، احترام داشتن است
تمامِ لطفِ خدا را تمام داشتن است.
صفاتِ عشق به عاشق حیات خواهد داد
صداقت است که دل را نجات خواهد داد
گدای عشق شدم ، تا عطا کند با عشق
صداش میزنم امّا خدا کند با عشق!
سرم به سجده ی شُکر است این دقایق را
نشسته ام به تماشا امام صادق را!
به التماس نشستم دعا بفرماید
لبی تکان بدهد از خدا بفرماید!
برای حال به او اتصال میخواهم
برای خوب پریدن دوبال میخواهم
که باز اوج بگیرد زِ کنجِ سینه دلم
سفر کند ، سفرِ عشق تا مدینه دلم
سلام عرضِ ادب با ارادت آقاجان
بزرگِ ذکرِ خدا در عبادت آقاجان
کثیرُالعِلم کثیرُالحدیثِ ما آقا
بگیر دستِ مرا هم تو را خدا آقا
کلامِ وحی زِ بالا ، نزول میگیرد
لبت که نغمه ی قال الرسول میگیرد
شما حقیقتِ طوباست قامتت الحق
قیامت است شروعِ امامتت الحق
فدای هیبتِ بالانشینی ات آقا
بِجای شخصِ پدر جانشینی ات آقا
که میوه ی جگرِ باقرالعلوم تویی
لبالب از هُنرِ باقرالعلوم تویی
نَفَس بکش همه ی شهر باز زنده شود
وَ قلب ها به اذان و نماز زنده شود
اشاره ای بِنَما ، راه را نشان بدهی
مسیرِ سِیرِ الی الله را نشان بدهی
بگیر دستِ گدا را عطا درست کنی
دوباره زمزمه ی ربّنا درست کنی!
نگاه کن من از این نور راضی ام بِخدا
به چند حبّه ی انگور راضی ام بِخدا!
کریم بودنِ دستت به کار می آید
زمانِ شُکر کرم بیشمار می آید
همیشه حُرمتِ سائل نگاه داشته ای
همیشه چشمِ مدارا به راه داشته ای
رسیده باز به او هم پناه خیر کنی
به مالک بن انس ، تکیه گاه خیر کنی!
تکلمی کنی ، با نور آشنا بشود
دوباره دردِ دلش با شما دوا بشود
تو صادقی ُ مصدق محقق و طاهر
نجات هستی ُ منجی تو فاضلی صابر
شفاست آبِ وضویت نوای قرآنت
صدای زمزمه ی ، آشنای قرآنت
چنان حقیقتِ حق را دلت شناخته است
رُخت به یادِ رسول است رنگ باخته است
چه شان ُ منزلتی و چه مذهبی داری
چه مِنبری و چه درسی چه مکتبی داری
چه خلق کرده ای ، در یک کلام استادی
چهار هزار نفر ، هر کدام استادی!!
چهار هزار سوال و یکی جوابِ همه
چهار هزار مخاطب یکی خطابِ همه!!
چهار هزار مریدی که مست دورِ هَمند
وَ هر کدام به لطفت در عِلم یک عَلَمند!!
شُعارِ حضرتت این است مرتضی مولاست
وَ پرچمِ ولی الله تا ابد بالاست!!
به یادِ مادرتان چشمهایتان دریاست
دوای دردِ تَبت نیز ذکرِ یازهراست!
مُدام روضه گرفتی برای جدِ خودت
رسانده ای به دو عالَم صدای جدِ خودت
همیشه بانیِ این اشک بوده ای با اشک
به یادِ ساقیِ بی مشک بوده ای با اشک!
چِقَدر دل که به عرشِ خدا فرستادی
چِقَدر زائرِ کربُ بلا فرستادی!
می ارزد اینکه به دلهایمان صفا بدهی
براتِ دیدنِ شش گوشه را به ما بدهی
سرم به سجده ی شُکر است این دقایق را
نشسته ام به تماشا امام صادق را ...
حبیب نیازی
امام صادق (ع)
مدح
#امام_صادق__ع__مدح
شکر خدا که دست به دامان صادقیم
یعنی همیشه بی سر و سامان صادقیم
بی راهه نیست اینکه بگویم تمام ما
سلمان حیدریم و مسلمان صادقیم
از تشنگیِّ روز قیامت هراس نیست
تا لحظه ای که تشنه ی باران صادقیم
با دیدن صلابتِ ایوانِ کربلا
فکر درست کردن ایوان صادقیم
مثلِ فرشته های به دُور مزار او
در حسرت مزارِ چراغان صادقیم
احسان نرگسی
امام صادق (ع)
مدح
#امام_صادق__ع__مدح
سر چشمه جاودانگی ها
تشنه به وصال توست دریا
روی تو به ماه نور بخشید
آن روی چو آفتاب زیبا
شد آیتی از خدا جمالت
شهد نبوی دهد کلامت
صد دسته فرشته هر شب و روز
از عرش خدا دهد سلامت
اسلام چه هست؟ مکتب تو
شیرینی دین ز مذهب تو
شد لب به لب دلت پر از نور
قرآن چکد از دو تا لب تو
ای منبع فیض آسمانی
بر مرغ خرد تو آشیانی
خاموش شود چراغ دانش
یک لحظه اگر ز خود برانی
هرچند نکرده ای معطل
آموختی علم را مفصل
ای ساقی باده های توحید
نوشیده ز دست تو مفضل
شاگرد تو عالمی سراسر
خورشید که خاک را کند زر
آموخته علم کیمیا را
در مکتب کی؟ امام جعفر
از سر جهان تویی خبردار
یک لحظه بیا و پرده بردار
بگذار که مستفیض گردم
با نطقت از آن لب شکربار
امید من و همه خلایق
عالم شده بر در تو عاشق
میمیرم اگر مرا برانی
از خانه ی خود امام صادق
****
میلاد خانی
امام صادق (ع)
مدح