#امیرالمومنین__ع__مدح
دیگر برایم دلخوشی معنا ندارد
وقتی تو را بابای من دنیا ندارد
رفتی یتیم بی قرار شهر کوفه
حس کرد تازه طفلکی بابا ندارد
رفتی برای زینب تو خستگی ماند
دیگر پرستارت به پیکر نا ندارد
خونت نوشته گوشه محراب مسجد
این کوه طور عاشقی موسی ندارد
دنیا پدر جان تا خود روز قیامت
مانند تو گریه کن زهرا ندارد
رفتی و از این شهر بردی مهربانی
کوفه برای ماندن ما جا ندارد
رفتی خیال دشمن تو گشت راحت
در سر به غیر از فکر عاشورا ندارد
فکری به حال روزگار دخترت کند
در روزهایی که حرم سقا ندارد
محمد حسین رحیمیان
امیرالمومنین (ع)
مدح
#امیرالمومنین__ع__مدح
کبوتر دل من بی قرار می چرخد
به دور گنبد آن شهریار می چرخد
کسی کنار من انگار یا علی دم داد
دوباره روی لبم نام یار می چرخد
همیشه سینه به سینه حکایت مِهرش
میان مردم این روزگار می چرخد
حکایت لب تیغ و فرار یک لشگر
همینکه در کف او ذوالفقار می چرخد
شروع می شود این شعر و لکنتم، تو ببخش
زبان به مدح تو بی اختیار می چرخد
که مشق نام علی کار این زمینی نیست
حریف مدح تو علامه ی امینی نیست
هر آنکه گم شده مولا! به راه محتاج است
چنان که شام سیاهی، به ماه محتاج است
به ذکر نادعلی من همیشه محتاجم
همیشه سینه ی زخمی به آه محتاج است
ز باز کردن چشم تو صبح معنا شد
که تیره ی دل شب بر پگاه محتاج است
گرفته دست فلک گوشه ی عبای تو را
چو کودکی که به یک سرپناه محتاج است
مرا به یک ثمن بخس هم شده تو بخر
که شاه هم به غلام سیاه محتاج است
ببخش! پادشه بی نیاز یعنی تو
رکوع و بخشش بین نماز یعنی تو
ملک ز خاک نجف دُرّ ناب حاضر کن
ذبیح بر قدم بوتراب حاضر کن
دخیل باده ی ساقی نما دو دست مرا
برای مستی دائم شراب حاضر کن
برای دیدن چشمش چقدر دلتنگم
برام عکسی از او بین قاب حاضر کن
دوباره سوی نجف میروم خدا را شکر
برای بدرقه یک کاسه آب حاضر کن
شدیم میثم تمار، حضرت مولا!
برای این سر ما هم طناب حاضر کن
که سر فِدای لب تیغ و رزم صفینش
و عالمی به فدای تراب نعلینش...
شاعر : محسن حنیفی
امیرالمومنین (ع)
مدح
#امیرالمومنین__ع__مدح
نخستین نقش عالم یاعلی بود
تمام اسم اعظم یا علی بود
ملایک را پس از ذکر خداوند
زهر ذکری مقدم یا علی بود
چو جان در پیکر آدم دمیدند
همان دم ذکر آدم یا علی بود
از آن شد بر خلیل آتش گلستان
که ذکر او دما دم یا علی بود
اگر آن بت شکن برکف تبر داشت
همان نقش تبر هم یا علی بود
عصا در دست موسی یا علی گفت
دم عیسی ابن مریم یا علی بود
از آن شد بطن ماهی جای یونس
که ذکرش در دل یم یا علی بود
به چاه و تخت شاهی ذکر یوسف
چه در شادی چه در غم یا علی بود
دعای حاجیان در گرد کعبه
صدای آب زمزم یا علی بود
به بام آسمان از صبح آغاز
فلک را نقش پرچم یا علی بود
چو هنگام ولادت گریه کردم
به صورت نقش اشکم یا علی بود
کجا می سوخت شیطان گر ندایش
در اعماق جهنم یا علی بود
نمی شد خلق ، دوزخ گر ز آغاز
ندای خلق عالم یا علی بود
ز بسم الله تفسیرش عیان است
که قرآن مجسم یا علی بود
از اول تا به آخر هر چه خواندیم
تمام نخل میثم یا علی بود
شاعر: استاد حاج غلامرضا سازگار
••
امیرالمومنین (ع)
مدح
#امیرالمومنین__ع__مدح
تا تیغِ زلفت ای پدر خاک خورد تاب
ما سرگذاشتیم بر این تیره ی تراب
دوریست آن عذابِ الیمی که گفته اند
میسوزد از فراق تو دوزخ در التهاب
کج ذوقِ بد سلیقه کسی که بهشت را
کرده ست با وجودِ نجف باز انتخاب
ای آفتابِ حُسن تو را گریه میکند
یعقوب وار گوشه ای از آسمان، سحاب
این هفت بار طوف که بر دورِ بیتِ توست
یعنی معلّقات نمانده ست بی جواب
انگار خلق محرم راز تو نیستند
وقتی که هست کعبه چنین بر تنش حجاب
خاتم صدا زدند نبی را، به شانه اش
گشتی سوار، مثلِ نگینی که بر رکاب
ای لنگر زمین و زمان بی تو تیغِ موج
با نوح آن کند که بسی کرده با حباب
پیچیده داستان دخیلی که بسته است
دورِ ضریحِ دستِ ترک خورده ات طناب
حلقه زند اگر به عبایِ سخاوتت
بسته شود دهانِ در از لطفِ بی حساب
عالم تمام خندق اگر بود، لب به لب
با دستِ ذوالفقارِ تو پُر میشد از ثواب
بالا بگیر دست که آیند سوی تو
بی برکه ی غدیر جهان چیست جز سراب
ای یارِ عرش از چه کنار تو با غرور
هی غار غار میکند آن کمتر از غُراب
بر گوششان روایتِ لولا علی بس است
آنها که رفته اند پی قولِ ناصواب
بیم است پای خطبه ات از مست بودنم
همّام برنخواست، اگر خورد از این شراب
نهج البلاغه ی تو و قرآنِ مصطفی
هر دو گرفته اند ز یک چشمه انشعاب
دستی برآب بردی و دیدند اهلِ دل
دست خداست عکس خودش را گرفته قاب
نان جوین هرآینه خوردی، ندیده است
گندم میان خانه ی تو سنگِ آسیاب
انداخت پرده دستِ عقیل از عدالتت
کور است هرکه درک ندارد از آن عتاب
قرآن به دست، بینِ صلاتینِ ظهر و عصر
افتاد چشم من به همین آیه از کتاب:
نمرود اگر خداست، خلیل خدا بگو
کاری کند ز غرب برون آید آفتاب
لبخندِ با کنایه نشاندم به روی لب
ناگاه در خیال خودم کردمش خطاب:
فرمانِ ردّ شمسِ علی را چه میکنی؟
خورشید برده است از آقای ما حساب
اندیشه در دو ذات حرام است، ذات حق
با ذاتِ در خدا شده ممسوسِ آن جناب
خواندیم مَن یمُت یَرَنی نصف جان شدیم
شب های بی قرار، سپردیم دل به خواب
پایِ دل است و چشم، ملک کاش مینوشت
خیر مرا به سنگ و خطای مرا بر آب
شکر خدا به ساحتِ مولای عالمین
جُرمی به غیر شعر نکردیم ارتکاب
مسعود یوسف پور
امیرالمومنین (ع)
مدح
#امیرالمومنین__ع__مدح
هر کجا نام علی برده شود، شور آنجاست
شور آمیخته با شعشعهی نور آنجاست
نه نیازم به خرابات، نه دیر ست و حرم
هر کجا نام علی برده شود، طور آنجاست!
جام جم گو، که بمان در خم خوش خطی ها
مستی ناب ازل، شیشه و انگور آنجاست
مشک آهوی حرمگاه، به کویش جاری
عطر گیسوی پریشان شدهی حور آنجاست
عارف و عامی و زاهد، به تماشا سرگرم
مست از شرم تمنّا، دل مستور آنجاست
دار عشقش، همه را شور انالحق داده ست
قاضی و محتسب و گزمه و منصور، آنجاست
یک شب آیینه ی من هم ز تجلّی پر شد
فاش دیدم که دل ناظر و منظور آنجاست!
مسجدی بود و علی بود و سحرگاهی ژرف
وَ دلم مشتعل از شعشعهی نور، آنجاست!
پیش رفتم که سلامش بدهم، پاسخ گفت:
هر کجا، نام علی برده شود، شور آنجاست
شاعر: سید علی اصغر موسوی
امیرالمومنین (ع)
مدح
#امیرالمومنین__ع__مدح
وضو خواهی بگیری بی علی تو ؟
همان بهتر ، بمیری بی علی تو
نمازت با زنا یکسان بُود پس
حرامی بس حقیری بی علی تو
فقط هادی امیرالمومنین است
هدایت را مگیری بی علی تو
اگر سلطان این دنیا تو باشی
گدایی و فقیری بی علی تو
تمام عشق دنیا نامِ مولاست
چه بدبخت و اسیری بی علی تو
اگر راهی به جز او رفته باشی
به چاهی در مسیری بی علی تو
به صورت می روی بین جهنم
به ذکر و سربه زیری بی علی تو!
بر هر مُوقِف فقط از او بپرسند
عبور از پُل چه گیری بی علی تو
بداند هر کسی دارد حسادت
الهی پانگیری ، بی علی تو
تمام دین امیرالمومنین است
همان بهتر بمیری بی علی تو
/عبدِ کریم/
امیرالمومنین (ع)
مدح
#امیرالمومنین__ع__مدح
می نویسم به نام آقایی
که جهانی به کار او مانده
هر که مبعوث شد فقط خطی
از کتاب فضائلش خوانده
معنی و مقصد تمام وجود
علت خلقت زمین و زمان
هل اتی ، قدر ، مؤمنون ، یس
حب او مرز کفر با ایمان
اسدالله غالب القهار
فاتح هر نبرد و هر میدان
فوق ایدییشان یدالله اش
قاسم شوکت ستمکاران
انما او خلیفة الله است
سائلان رکوع مولاییم
چون گدای گدای او هستیم
برترین مردمان دنیاییم
اشهد انک ولی الله
اشهد انک نمی دانم!
چه بگویم فراتر از بشری
نه! شما را خدا نمیخوانم!
این صدا آشناست... می دانم!
مصطفی نیز غرق تردید است
شب معراج ما ورای همه
باز هم جلوه ی تو را دیده است
مثل هارون برای موسی تو
منزلت نزد مصطفی داری
چه بگویم به وصف تو وقتی
پسری مثل مجتبا داری
طبق نص صریح انفسنا
دل و جان بوده ای پیمبر را
حسنین ات به جای خود ، حتی
ما نفهمیده ایم قنبر را
تو همانی که من نمیفهمم
از تو باید پیمبران گویند
رد پای کرامتت را خلق
نیمه شب در خرابه ها جویند
تو که هستی ابوالعجایب دهر
کودکان یتیم می دانند
ها علی بشر و کیف بشر؟؟
بشری بی نظیر و بی مانند
حسین مؤدب
امیرالمومنین (ع)
مدح
#امیرالمومنین__ع__مدح
خالی شدم از غیر تو پیمانه را پُر کن علی
چشم مرا در میکده غرق تحیر کن علی
کار خدا را چشم و دستش می کند آن هم توئی
این ذرهء ناچیز را فوق تصور کن علی
سنگم ولی سنگ ترا بر سینه تنگم زدم
بین رکاب دست خود، این سنگ را دُر کن علی
طفل گریزانت خودش را روی پات انداخته
من را بغل کن مثل قبل، اصلاً تظاهر کن علی
با چادرش زهرا یهودی را مسلمان کرده است
بالای خیبر بر یهودی ها تفاخر کن علی
من مطمئنم میشود راه نجف را وا کنی
فکری برای زائر بیتاب و دلخور کن علی
ای صاحب ایوان طلا، از خاک نعلین حسن
بردار و ایوان دلم را خشت و آجر کن علی
گفتم الهی بالحسین و آمدم تا کربلا
این نوکر آلوده را پاکش کن و حُر کن علی
رضا دین پرور
امیرالمومنین (ع)
مدح
#امیرالمومنین__ع__مدح
چشمه ی فیاضِ خدایی علی (ع)
آینه ی قبله نمایی علی (ع)
معنیِ قرآن همه در قلبِ توست
معنیِ قرآنِ خدایی علی
پادشه هان در قدمت خاکِ ره
صاحبِ کرسیِّ ولایی علی
مظهرِ لطف و کرمِ کردگار
آخرِ هر لطف و صفایی علی
خضرِ نبی از لبِ تو آب خورد
منشاءِ هر آبِ بقایی علی
خاکِ رهت سجده گهِ عاشقان
بر افقِ عرش همایی علی
نامِ تو در معرفتِ بندگی ست
بر همه الگوی وفایی علی
قبله ی ما قبله ی تکریمِ توست
عافیتِ هر دو سرایی علی
زنده شوَم بارِ دِگر گر به من
گوشه ی چشمی بنمایی علی
ای که تویی جلوه ی پروردگار
وارثِ انوارِ خدایی علی
بر منِ درمانده عنایت نما
شافیِ آن روزِ جزایی علی!
هستی محرابی
امیرالمومنین (ع)
مدح
#امیرالمومنین__ع__مدح
باز آمد رجب و یار مرا مستم کرد
ذکر او گفتم و هر بار مرا مستم کرد
سیزده بار زدم باده ز صهبای رجب
بعد هر بار همین کار مرا مستم کرد
گوش من جرعه ای از ذکر علی تا نوشید
شور او در سرم انگار مرا مستم کرد
خبر آمدنش گوش جهان را پر کرد
شوق این وعده ی دیدار مرا مستم کرد
کعبه از لحظه ی میلاد گرفته حرمت
قبله از جلوه ی دلدار مرا مستم کرد
ساقی از باده نگو لب به شرابت نزنم
چون که آن ساقی هشیار مرا مستم کرد
دیگر از باده ی کهنه نه نمی خواهم چون
صحبت از حیدر کرار مرا مستم کرد
آنقدر گشت زمین تا علی از راه آمد
گنج میخانه ی کعبه، اسدالله آمد
...........
تا که نور رخ او در نظر ما افتاد
عشق مولا به دل دربه در ما افتاد
سر به راه از نفس حضرت جانان گشتیم
خوب شد سایه ی حیدر به سر ما افتاد
صحبت از عشق علی عالم ذر مطرح شد
قرعه بر قلب و دل بی خبر ما افتاد
از همه خوب تر این شد که گدایی علی
نسل در نسل در اصل و ثمر ما افتاد
با هوایش به خدا زندگی از نو کردیم
بسکه در کوی علی بال و پر ما افتاد
بر نداریم سر از سجده ی شکر از وقتی
که به دست علی قدر و قدَر ما افتاد
بین گمراهی ما دست خدا پیدا شد
نقشه ی راه خدا در گذر ما افتاد
هر که محبوب خدا شد به خدا مست علی است
علوی بودن ما معجزه ی دست علی است
.....
از تولای علی شیعه صفا می گیرد
دل هر عاشق دلبسته جلا می گیرد
کمترین اجر محبان علی هست بهشت
با علی مُهر رضایت ز خدا می گیرد
شربت کوثر و تأیید صراط و میزان
این جوابی است که از شاه ولا می گیرد
بوتراب است عیار همه ی مخلوقات
عالم و آدم از این مرد، بها می گیرد
در مدار نجفش خوب تلاقی دارد
کهکشانی که از او راهنما می گیرد
کار خورشید همین است که او صبح به صبح
نور از تابش ایوان طلا می گیرد
هر که آورده درِ خانه ی او دردش را
مطمئن است که هر بار شفا می گیرد
آنکه مهرش به دل افتاد علی بود علی
نمک سفره ی ایجاد علی بود علی
.........
اوج ایمان علی و وزنه ی میزان حیدر
مظهر بندگی و مقصد انسان حیدر
نبأ و مائده و فجر و ضحی و یاسین
سرّ اسرار خدا، معنی قرآن حیدر
کم ندارد ز خدا غیر خدایی اما
می برد دل ز دل حضرت سبحان، حیدر
از عبادات همه، جنّ و بشر بیشتر است
ضربه ای که بزند در دل میدان، حیدر
ذوالفقارش به یقین قوت قلب نبوی است
لا فتی گفته خدا بر یل غرّان، حیدر
در عدالت نرسد هیچکسی بر مولا
پای احکام خدا گوش به فرمان حیدر
گر چه خیبرشکن است از طرفی دستانش
می دهد نان فقیران و یتیمان حیدر
امشب از لطف خدا شور و شعف می خواهیم
جامی از شربت انگور نجف می خواهیم
......
بر سر دار علی میثم تمار شدیم
در مسیر علوی همره عمار شدیم
مثل سلمان و ابوذر به علی دل بستیم
ما هم از سلسه ی حضرت دلدار شدیم
گنج مهر علی و آل علی در دل ماست
اینچنین قیمتی و حافظ اسرار شدیم
مقتدا حیدر و رهبر علی و ما پیرو
این هم از لطف خدا بود که هشیار شدیم
روز محشر همه با آل علی محشوریم
چون که خاک قدم حیدر کرار شدیم
دست ما نیست اگر دل به حسینش دادیم
یا که دلباخته ی عشق علمدار شدیم
هر کجا حرف حسن شد همه مستی کردیم
با عنایات حسن شهره ی بازار شدیم
خسته بودم ز سر لطف پناهم دادند
بچه های علی و فاطمه راهم دادند
جابر عابدی خادم
امیرالمومنین (ع)
مدح
#امیرالمومنین__ع__مدح
قلم لال است اما مینویسم داستانش را
من و مدح علی؟!حتی نمیبردم گمانش را
گروهی باعلی مشغول و جمعی باعلی عاشق
مسلمان جایخود دارد چه سازم هندوانش را
علی را بی خدا اصلاً - خدا را بی علی هرگز
نه میخواهم چنینش را - نه میخواهم چنانش را
نه تنها مجلس خود را بنا بر گفتهی احمد
مزین کرده با نام علی شیعه اذانش را
بهقربان وجودی که وجودم از وجود اوست
چنان میخواهمش آری که هر موجود جانش را
خدا فرموده قبل از خلقت عالم علی بودهاست
و من اصلاً نمیفهمم مکانش را زمانش را
بگویم فاشحیدر کیست ممسوس خداوند است
زبانم تند میراند که میگیرم عنانش را
همیشه از خودم میپرسم و هربار میمانم
چگونه شکر باید کرد لطف بیکرانش را
ضریحش که بهجایخود دلم آنقدرها تنگ است
کسیکه یاعلیگفته است میبوسم دهانش را
زمان خطبهخوانی اوسخنران نه سخندانست
که منبر میبرد حظ شیوهی فنّ بیانش را
خدا خود را اگر مومنصداکردهاست میخواهد
که اینگونه کند مدح امیر مومنانش را
قسیم نار والجنه-علی-تنها علی بودهاست
کسی که با یتیمان میکند تقسیم نانش را
بهقدر نان جو از ملک این دنیا نمیخواهد
نخواهد بست زنجیری به دنیا؛ بازوانشرا
خداآغاز خلقت یاعلی گفتاست پس حتماً
به پایان میبرد با "یاعلی" کار جهانش را
محمدحسن بیاتلو
امیرالمومنین (ع)
مدح
#امیرالمومنین__ع__مدح
هر آن مجنون که مُهر مِهر حیدر خورده تقدیرش
نخ چادر نماز حضرت زهراست زنجیرش
فرستاده کتابی را در آن مدح علی گوید
خدا با إِنَّما و هَل أتیٰ و تین و تطهیرش
به حکم لافتی إلا علی دیگر جهان هرگز
نه می بیند شبیهش را، نه حتی مثل شمشیرش
فقط با نان جو سر کرد آنکه فتح خیبر کرد
کجا آن قوت و این قوّت، ملائک مات تکبیرش
دعا بر جان مادر می کند هرکس محب اوست
رسید از دامن مادر به قلب طفل تأثیرش
چنان از نام او مستم، گرفته یاء آن دستم
علی نامش چنین کرده، چه خواهد کرد تصویرش
کند صید دل این صیاد قابل با شمایل هم
که خالش دانه، مو لشکر، کمان ابرو، مژه تیرش
برای کوی او رفتن، گرسنه مانده ترجیحاً
به جز او را نمی خواهد گدای چشم و دل سیرش
علی هرجا رود بالا، شود حجت تمام آنجا
چه باشد شیر میدان و چه باشد طفل بی شیرش
مرضیه نعیم امینی
امیرالمومنین (ع)
مدح