#حضرت_عبدالله
مرا حساب نکردی؟پسر نمیخواهی؟
بگو ببینم عمو جان سپر نمیخواهی؟
چرا از اکبر و قاسم سوال پرسیدی؟
برای مرگ تو از من نظر نمیخواهی؟
خودت صدا زده ای: یاوری در اینجا نیست؟
هنوز مانده عمو یک نفر !نمیخواهی
سپر ندارم عمو ،سر که هست!بازو هست!
کبوترت شده ام بال و پر نمیخواهی
قبول دارم اگر زیر دست و پا هستم
ردم مکن، نکند دردسر نمیخواهی!
مخواه بعد تو بر عمه دردسر بدهم
عمو برای خودم بهترست ،سر بدهم!
از این طرف پسری میدوید در گودال
از آنطرف خودِ مادر رسید در گودال
رسید شمر و شکست استخوان عجیب این است
که روی سینه آقا پرید در گودال
نشست روی تن هر دو ؟من نمیدانم
سر عمو و پسر را برید در گودال
کشید خنجر و بعد از دوازده ضربه
صدای وا پسرم را شنید در گودال
عجیب تیر سه شعبه شبیه خیاطی ست
که دوخت هر دو بدن را شدید در گودال
خودش که گفت :عمو زیر دست و پا هستم
شبیه قاسم شد ، قد کشید در گودال
چکار کرده سم اسب ها نمیدانم !
تن حسین شده ناپدید در گودال
عصا به دست برایش چه هدیه ای آورد
دوباره نیزه ، نه ، زخمی جدید در گودال
#امیرحسین_آکار
#شب_پنجم
#حضرت_زهرا_شهادت
#فاطمیه
#دوبیتی
از آب گذشته است و دریا دارد
از خلق جهان دل بکند جا دارد
یک شهر اگر که رو بگرداند از او
در خانه دلش خوش ست زهرا دارد
#امیرحسین_آکار
#حضرت_ام_کلثوم_سلام_الله_علیها
هرکسی یک کبوتر آورده
در سفر بال و پر در آورده
ظهر روز دهم همه دیدند
زینب تو دو حیدر آورده
هر کسی سهمی از بلا دارد
یک نفر پر یکی سر آورده
هاجر کربلا به قربانگاه
ذبح اصغر نه اکبر آورده
این هم از معجزات مجنون است
باز لیلا پیمبر آورده
دید عباس ام کلثومش
نه پسر نه دلاور آورده
گفت خواهر بگو به اهل حرم
ام کلثوم یاور آورده
ام کلثوم هم برای خودش
یک ابوالفضل لشگر آورده
نامتان آمد و دلم لرزید
خاطرات مدینه را هم دید
قلم آتش کشید دفتر را
دید تا گریه های دختر را
دختری که میان خاطره ها
دیده میخ و شکستن در را
با حسن پاک کرده این دختر
از در خانه خون مادر را
روی خاک بقیع با انگشت
دست بسته کشید حیدر را
صحبت از طشت و سم که آمد دید
جگر پاره ی برادر را
طشت این قصه ماجرا دارد
داد زد: خیزران نزن سر را
گذرش کربلا هم افتاده
دیده او سی هزار لشگر را
ام کلثوم هم دلش میخواست
که ببوسد بریده حنجر را
شمر و گودال یا اخا ادرک
دیده او جالس علی صدرک
#امیرحسین_آکار