هدایت شده از حسین ترکان
#غزل #مدح_مرثیه
#حضرت_رقیه_سلاماللهعلیها
هر کس به کسی داده دل و ما به رقیه
لا حول و لا قوة الّا به رقیه
هرجا گره افتاد به کارم پدرم گفت
یا رو به ابالفضل بزن یا به رقیه
شد آینهی حضرت زهرا و رسیدهست
ارثیه از او أم أبیها به رقیه
از بس که گرفتند شفا از حرم او
باید که بگویند مسیحا به رقیه
تا اینکه گره واشود از کار خلایق
باید که قسم داد خدا را به رقیه
مانند رکابی که دلش بند نگین است
دلبسته شده شانهی سقا به رقیه
او جان خودش را سر عشقش به پدر داد
دلدادگی اصلا شده معنا به رقیه
با دلهره شد صبح، شبش بین خرابه
آشفته شده بعد عمو خواب رقیه
یک شهر تماشاگر اشکش شده بودند
حاشا که کسی داد تسلا به رقیه
#میثم_کاوسی
#حضرت_رقيه_سلاماللهعلیها
بریز از چشمِ سُرخم دانه دانه بذر آلامم
که در خاکِ همین ویرانه گردد سبز ، آلامم
سه آیه کوثر عشقم سه پله منبر عشقم
سه ساله دختر عشقم الف تا میمِ اسلامم
شرابی خُم نشان بودم پدر را نوش جان بودم
لب سقای دشت کربلا نوشید از جامم
پدر ؛ پُر کرده جای خالی او فکر و ذکرم را
پدر ؛ افکارِ شبهایم پدر ؛ اذکارِ ایامم
قسم خوردم نشان نهضت سرخ پدر باشم
به ردّ سرخ اَقدامم عیان تصمیم و اِقدامم
پس از خارِ کف پا نالم از خارِ کف دستم
درست از لحظه ای که چار دست وپا شده گامم
به مَردُم رفته شکل خنده های زخمهای من
به من رفته ولی رَختی که می گرید در اندامم
خدا داند که زهرا وار در حقش دعا کردم
هر آنکس در جواب گریه هایم گفت دشنامم
رقیه بودنم حالا تداخل کرده با زهرا
چنان آتش گرفتم در نشانم ذوب شد نامم
شبیه رود میمانم تلاطم خیز و جوشانم
که تنها میکند آغوش اقیانوس ، آرامم
پس از یک خواب شیرین ، شور اشکم را در آوردم
به حدی که عدویت تُرش کرد و تلخ شد کامم
تو بابای منی !؟ آری !؟ خبر از خواهرم داری ؟
نمی پرسی چرا هی می پَرد انگشت ابهامم ؟
مَه خاکستری رنگم گُل خاکستری بویم
به سر خاکسترم تو پُخته ای اینگونه من خامم
سواد آموخت روی من شده تکلیف مو روشن
تو از خود هر چه تفکیکی پدر من در خود ادغامم
چقدر این موی گردن پیچٍ دست زجر زجرم شد
چقدر از مو بلندم کرد و شد مأمورِ اعدامم
نظر آلوده بنت الکعبه را رَمی جَمَر می کرد
اسیر طرز فکر حاجی بازاری شامم
پس از یکریز زیر ریزش پسماند ها ماندن
بدیهی بود زیر دوش آب جوش ، حمامم
یکی در بین دیوار و در اعلامیه شد من هم
تو را در گوش هر دیوار و در مشغول اعلامم
سلاحی از بُکا دارم رَجَز ، نام تو را دارم
نیامَش را نبیند تا زمان مرگ ، صَمصامم
سپاه از گریه می سازم به اهل ظلم می تازم
عمویم کو که تا بیند علمداریِ اَیتامم
کمانی کوچکم که حُکم تیر حرمله دارم
مپرس از طول اندامم بپرس از عرض اندامم
برایم هیچ کاری سخت تر از آب خوردن نیست
ابالفضلی عطش آبم کند آبی نیاشامم
به روی نیزه خورشید لب هر بام ، از وقتی
شکست از سنگها نرخ تو ، خورشید لب بامم
رسیدی سفره هم پهن است ، نذری داشتم دادم
فقط جان مانده سهم تو بگیر و ... ختم انعامم
قوام کربلا در شام جان میخواست ، گفتم جان
به هنگام است پس مرگِ به ظاهر نابهنگامم
رسیده قصه ام اینجا به سر آنهم سر بابا
نبیند هیچ فرزندی سَرِ طفلی سَر انجامم
#مهدی_زراعتی
.
#شور
#امام_حسین_علیهالسلام
#حضرت_رقیه_سلاماللهعلیها
ذکر یا حسین منو مستم میکنه
هر جا غیر روضه هات خستم میکنه
از دنیا و آدماش آزادم ولی
بوی تربت تو پابستم میکنه
برای اینکه کنار تو باشم
تموم دنیا رو پس زدم آقا
خوشی عمرم دقایقی بوده
که توی هیئت نفس زدم آقا
نفس زدن تو هیئت افتخارمه
رقیهی تو همهی کس و کارمه مولا
با اسم تو به مرز جنون میرسم
گدایی از غیر تو ننگ و عارمه مولا
حسین یا حسین
مدد اباعبدلله
ذکر یا حسینه دلیل بندگیم
همواره حسین میگفتم از بچگیم
تا باشه نفس برات میخونم اقا
دورت میگردم ای همهی زندگیم
به هم خورده روزگارم از دوری
ببین بیتابم بذار بیام آقا
منم مجنون محبتای تو
همون کهنه گدای روسیام آقا
حرم لازمم بی تو خرابم خراب
خمارم مگه تو بدی به جامم شراب آقا
ببین نوکرت سیره از این زندگی
نگاهی بکن به دلم که داره ثواب آقا
حسین یا حسین
مدد اباعبدالله
با ذکر رقیه من اعجاز میکنم
عشقمو با اشک چشام ابراز میکنم
تو هیئت با چشم خیس و سینه زنون
یا رقیه میگم و پرواز میکنم
پر پروازه رقیه خاتونه
دم و دمسازه رقیه خاتونه
برا سینه زن رقیه فرماندهس
اونم سرباز رقیه خاتونه
کوچیکه دستاش اما شبیه عموش
کرم داره و حاجت روا میکنه خاتون
تو فکر غم دنیا نباش و بدون
تموم دردامونو دوا میکنه خاتون
رقیه خاتون
مددی یا مولاتی
شعر و سبک:
#میثم_کاوسی ✍
#شب_سوم_محرم
.👇
.
#شور
#امام_حسین_علیهالسلام
#حضرت_رقیه_سلاماللهعلیها
ذکر یا حسین منو مستم میکنه
هر جا غیر روضه هات خستم میکنه
از دنیا و آدماش آزادم ولی
بوی تربت تو پابستم میکنه
برای اینکه کنار تو باشم
تموم دنیا رو پس زدم آقا
خوشی عمرم دقایقی بوده
که توی هیئت نفس زدم آقا
نفس زدن تو هیئت افتخارمه
رقیهی تو همهی کس و کارمه مولا
با اسم تو به مرز جنون میرسم
گدایی از غیر تو ننگ و عارمه مولا
حسین یا حسین
مدد اباعبدلله
ذکر یا حسینه دلیل بندگیم
همواره حسین میگفتم از بچگیم
تا باشه نفس برات میخونم اقا
دورت میگردم ای همهی زندگیم
به هم خورده روزگارم از دوری
ببین بیتابم بذار بیام آقا
منم مجنون محبتای تو
همون کهنه گدای روسیام آقا
حرم لازمم بی تو خرابم خراب
خمارم مگه تو بدی به جامم شراب آقا
ببین نوکرت سیره از این زندگی
نگاهی بکن به دلم که داره ثواب آقا
حسین یا حسین
مدد اباعبدالله
با ذکر رقیه من اعجاز میکنم
عشقمو با اشک چشام ابراز میکنم
تو هیئت با چشم خیس و سینه زنون
یا رقیه میگم و پرواز میکنم
پر پروازه رقیه خاتونه
دم و دمسازه رقیه خاتونه
برا سینه زن رقیه فرماندهس
اونم سرباز رقیه خاتونه
کوچیکه دستاش اما شبیه عموش
کرم داره و حاجت روا میکنه خاتون
تو فکر غم دنیا نباش و بدون
تموم دردامونو دوا میکنه خاتون
رقیه خاتون
مددی یا مولاتی
شعر و سبک:
#میثم_کاوسی ✍
#شب_سوم_محرم
.👇