eitaa logo
کانال اشعار(مجمع الذاکرین)
2.2هزار دنبال‌کننده
2 عکس
1 ویدیو
56 فایل
این کانال اشعارمذهبی توسط محب الذاکرین خاک پای همه یازهراگویان عالم مهدی مظفری ازشهراصفهان ایجادشد
مشاهده در ایتا
دانلود
به پای پر آبله قسم / عجل لولیک الفرج به دست در سلسله قسم / عجل لولیک الفرج به ناله های حضرت رقیه به زخم روی صورت رقیه فقط همینه حاجت رقیه عجل لولیک الفرج بند دوم: به رقیه ی محزون قسم عجل لولیک الفرج به لبهای پر از خون قسم عجل لولیک الفرج قسم به خاک معجر رقیه به دست و بازو و سر رقیه که شد شبیه مادر رقیه عجل لولیک الفرج بند سوم: به رقیه ی ویران نشین / عجل لولیک الفرج به جامانده ی از اربعین / عجل لولیک الفرج به آن که بوده بی قرار بابا نیامده سر مزار بابا به آن که جان داده کنار بابا عجل لولیک الفرج
خوش اومدی بابا به این خرابه ببین که دستام میون طنابه حالا که اومدی خودت ببین که دختر تو شبا کجا میخوابه عمه شبا تا خود صبح بیداره دستشو زیر سر من میزاره صورت زخمیه منو میبوسه از کف پام خارا رو در میاره خداروشکر بابا که آخر اومدی بگو تنت کجاست که با سر اومدی (بابا حسین من) ببین بابا همه موهام سفیده سه سالمه ولی قدم خمیده به تو میگم کی منو زد بابایی تو هم بگو سرت رو کی بریده تا که سرت رو از قفا بریدن موی سرم رو بی هوا کشیدن انقدر بدن بچه هاشون بابایی حتی جواب سلامم و نمیدن یه جور زدن منو کبوده سر تاپام منم شبیه تو شکسته دندونام اگه به صورت رنگ و رو ندارم اگه میبینی دیگه مو ندارم اگه میبینی صورتم کبوده برای اینه که عمو ندارم اگه میبینی ناخنام سیاهه اگه میبینی صورتم کبوده خلاصه میگم که بدونی بابا سوغاتی محله یهوده انقدر برات بگم از بس منو زدن حالا سه سالته شبیه پیر زن بابا چرا دندون تو شکسته خونِ رو پیشونیت چشات و بسته الهی دخترت برات بمیره رو صورتت گرد و غبار نشسته خون میره از حنجر تو بمیرم برای زخم سر تو بمیرم انقده گریه میکنم برات تا منم کنار سر تو بمیرم حالا که اومدی بابا تو از سفر به جون دخترت دیگه منو ببر
. خوش اومدی گوشه این خرابه بابا ببین که دستام میون طنابه بابا حالا که اومدی خودت بیا ببین که دختر تو شبا کجامیخوابه بابا هرجایی که اسم تورو به لب آوردم از دست زجر و حرمله سیلی میخوردم بسکه منو زدن دیگه جونی ندارم عمه به دادم رسیده اگه نمردم نزار دیگه بهم جسارت شه همین لباس پاره غارت شه عمه بجای من کتک خورده منو ببر که عمه راحت شه چرا تو خونین دهنی بابا بدون غسل و کفنی لباتو واکن و بگو امشب من الذی ایتمنی بابا ۰۰۰۰ منم شبیه مادرت کبوده چشمام سه سالمه ولی شبیه پیرزنهام بسکه دویدم عقب قافله بابا ببین پراز آبله و زخمی پاهام به من بگو گناه دخترت چی بوده شبیه لبهای تو صورتم کبوده یه جای سالم توی پیکرم ندارم زخم سرم برا محله یهوده به جون تو نمیره از یادم شبی که از رو ناقه افتادم وقتی که بالگد به پهلوم زد مادر تو رسید به فریادم به سختی با همین چش تارم لبامو رو لب تو میزارم دونه دونه زخماتو میبوسم بابا حسین خیلی دوست دارم .👇
. چهل منزله دارم برات گریه میکنم به یاد کبودیه لبات گریه میکنم روی نیزه بودی از رو ناقه افتادم براتو از راه دور بوسه فرستادم عموجونم نرسید چرا به فریادم؟ قلبم براتو کبابه دستام میون طنابه اصلا میدونی رقیه ت توی خرابه میخوابه بابای خوب رقیه میخوام تا نگات کنم چشام که وا نمیشه باید پا بشم به پات میخوام اما نمیشه بسکه سیلی زدنم چشمای من تاره بسکه پابرهنه رفتم تو پاهام خاره گوشوارم رو کشیدن گوشام شده پاره دیگه ندارم نوایی دیگه نمونده صدایی کل تن من کبوده پهلوم شکسته بابایی بابای خوب رقیه بذار زخم سرتو به عمه بدم نشون به دندون و لب تو زدن چوب خیزرون کهنه پیراهن و انگشترتو بردن شنیدم تنور خولی سرتو بردن معجر خواهر تو دختر تو بردن میبینی موهام سفیده می بینی قدم خمیده دردم همینه بابایی کی حنجرت رو بریده .👇
. خوش اومدی گوشه این خرابه بابا ببین که دستام میون طنابه بابا حالا که اومدی خودت بیا ببین که دختر تو شبا کجامیخوابه بابا هرجایی که اسم تورو به لب آوردم از دست زجر و حرمله سیلی میخوردم بسکه منو زدن دیگه جونی ندارم عمه به دادم رسیده اگه نمردم نزار دیگه بهم جسارت شه همین لباس پاره غارت شه عمه بجای من کتک خورده منو ببر که عمه راحت شه چرا تو خونین دهنی بابا بدون غسل و کفنی لباتو واکن و بگو امشب من الذی ایتمنی بابا ۰۰۰۰ منم شبیه مادرت کبوده چشمام سه سالمه ولی شبیه پیرزنهام بسکه دویدم عقب قافله بابا ببین پراز آبله و زخمی پاهام به من بگو گناه دخترت چی بوده شبیه لبهای تو صورتم کبوده یه جای سالم توی پیکرم ندارم زخم سرم برا محله یهوده به جون تو نمیره از یادم شبی که از رو ناقه افتادم وقتی که بالگد به پهلوم زد مادر تو رسید به فریادم به سختی با همین چش تارم لبامو رو لب تو میزارم دونه دونه زخماتو میبوسم بابا حسین خیلی دوست دارم .👇
. چهل منزله دارم برات گریه میکنم به یاد کبودیه لبات گریه میکنم روی نیزه بودی از رو ناقه افتادم براتو از راه دور بوسه فرستادم عموجونم نرسید چرا به فریادم؟ قلبم براتو کبابه دستام میون طنابه اصلا میدونی رقیه ت توی خرابه میخوابه بابای خوب رقیه میخوام تا نگات کنم چشام که وا نمیشه باید پا بشم به پات میخوام اما نمیشه بسکه سیلی زدنم چشمای من تاره بسکه پابرهنه رفتم تو پاهام خاره گوشوارم رو کشیدن گوشام شده پاره دیگه ندارم نوایی دیگه نمونده صدایی کل تن من کبوده پهلوم شکسته بابایی بابای خوب رقیه بذار زخم سرتو به عمه بدم نشون به دندون و لب تو زدن چوب خیزرون کهنه پیراهن و انگشترتو بردن شنیدم تنور خولی سرتو بردن معجر خواهر تو دختر تو بردن میبینی موهام سفیده می بینی قدم خمیده دردم همینه بابایی کی حنجرت رو بریده .👇