#زبانحال_امیرالمومنین_وحضرت_زهرا_علیهاسلام
امن یجیب خوانم و شب را سحر کنم
با دانه های اشک لبان تو تر کنم
خانه خراب می شوم آخر ز داغ تو
پیچیده ام به خویش چه خاکی به سر کنم
اما اگر قرار شد از پیش من روی
ماندم چگونه این جگرم را خبر کنم
بر روی دامنم بگذارم سر تو را
تا سیر این جمال کبودت نظر کنم
از بس نگفته ای که چرا سینه ات شکست
آخر شکایت تو به نزد پدر کنم
اصلا خودت بگو که من غیرتی چه سان
از این مسیر قتلگه تو گذر کنم
#فرمودعلی جان
از درد ها برای تو حرفی نمی زنم
از ترس این که غصه تو بیشتر کنم
یادت که هست آن سپرت را فروختی
تکلیف بود سینه خود را سپر کنم
خود را زدم به شعله که سالم ببینمت
قربان موی تو صدها پسر کنم
فرصت نداد تا که خودم را عقب کشم
پهلو تهی ز ضربه دیوار و در کنم
#قاسم_نعمتی