#امام_حسین_ع_مناجات_محرمی
#امام_حسین_ع_گودال_قتلگاه
#شب_جمعه
هرکسی که خویشتن را مستمندش میکند
گر زمین خوردهست آقایم بلندش میکند
تلخ کامیهای دنیا را چو قندش میکند
از جهان آزاد و بر این خانه بندش میکند
خوشبحال آنکه جزء سائلان این در است
خوشبحال آنکه از این سفره برکت میبرد
بُخل هم از این کرمخانه سخاوت میبرد
هرکسی که آمده از سفره راحت میبرد
شاه اینجا هدیهها را سوی رعیت میبرد
این سخاوتمندی از ارثیههای مادر است
بد به حال آنکه در قلبش محبت نیست نیست
بین او با صاحبِ خانه رفاقت نیست نیست
کار دنیا راحت و عقبا که راحت نیست نیست
با حسین بن علی ترس از قیامت نیست نیست
صبح محشر کار دست بچههای حیدر است
هرکه پرسد اعتبارت را، بگو داده حسین
خوشبحال آنکه عشقش را به او داده حسین
خوب و بد درهم خریده، آبرو داده حسین
جان به قربانش که فرصت به عدو داده حسین
گر نباشد او خدا، قطعا خدا را مظهر است
یک #شب_جمعه شد و قلب همه دنیا گرفت
هر ملک یک گوشه از شش گوشهاش مأوا گرفت
روضه با حال عجیبی در حریمش پا گرفت
قلب عالم سوخت تا این نغمه را زهرا گرفت
اهل عالم! این حسین من غریب مادر است
خواهرش از روی تل، شاه شهیدان را که دید
نالههای آب آب شاه عطشان را که دید
رد نعل اسبها بر جسم عریان را که دید
چکمههای شمر بر آن جسم بی جان را که دید
گفت: شرمت باد که او زینت پیغمبر است
آسمان نیلی شد و مهتاب میریزد زمین
مثل تسبیحی که در محراب میریزد زمین
آیه آیه پیکر ارباب میریزد زمین
نانجیبی پیش چشمش آب میریزد زمین
طعنه و زخم زبان، از زخم پیکر بدتر است
یکنفر عمامه، یک تن پیرُهن را میکشید
آن طرفتر یک نفر خلخال زن را میکشید
یک نفر با زورِ نیزه، هی بدن را میکشید
نانجیبی گیسوی ارباب من را میکشید
این وسط هم ساربان در فکر یک انگشتر است
پاره پاره پیکر بی جان به روی خاک ریخت
آیه آیه سورهی قرآن به روی خاک ریخت
کفر زد با خنجر و ایمان به روی خاک ریخت
هی سنان زد با سنان، دندان به روی خاک ریخت
شاه زیر نیزهها چشمش به سمت خواهر است
وای ده تا اسب حالا وارد گودال شد
با چهل تا نعل، جسم پور حیدر چال شد
وای زینب، وقت غارت کردن اموال شد
زینبش بر سرزنان بالای تل بی حال شد
روضهخوان بس کن که قلب مادر او مضطر است
#سیدحسین_صمدی