#حضرت_فاطمه_زهرا_سلام_الله_علیها
#فاطمیه
#مسمط_مخمس
تو که می تــوانی بمانی بمان
عزیزم تو خیــلی جـوانی بمان
تو هم مثل من نیمه جـانی بمان
زمــین گـیر من،آســمانی،بمان
اگر می شـود می توانی بـمان
تو نـیلوفرانه تـریـن یاس شـهر
وجود تو کانون احـساس شهر
دعا گوی هر قـدر نشناس شهر
نکش دست از دست دستاس شهر
نباشـی، چـه آبی چه نانـی بمان
چه شد با علی همسفر ماندنت
چه شـد ماجرای سـپر ماندنـت
چه شد پـای حـرف پـدر ماندنـت
پس از غـصه ی پشـت در ماندنت
نـدارد علــی هـمزبانی بمــان
برای علی بی تو بـد میشود
بدون تو غم بی عـدد میشود
نرو که غــرورم لــگــد میشود
و این سـقف،سـنگ لحدمیشود
تو باید غــمم را بدانــی بمــان
چرا اشــک را آبـرو میکــنی
چرا چــادرت را رفـو میکـــنی
چرا اسـتخوان درگـلو میکــنی
چرامـــرگ را آرزو میکـــــنی
چه کم دارد این زنــدگانی بمان
#صابر_خراسانی
#حضرت_معصومه_سلام_الله_علیها
زِ هر دلشورهای دل را به دریای تو باید زد
که قدر اشک از امواج ساحل میشود پیدا
#صابر_خراسانی
#حضرت_فاطمه_زهرا_سلام_الله_علیها
#فاطمیه
#مسمط_مخمس
تو که می تــوانی بمانی بمان
عزیزم تو خیــلی جـوانی بمان
تو هم مثل من نیمه جـانی بمان
زمــین گـیر من،آســمانی،بمان
اگر می شـود می توانی بـمان
تو نـیلوفرانه تـریـن یاس شـهر
وجود تو کانون احـساس شهر
دعا گوی هر قـدر نشناس شهر
نکش دست از دست دستاس شهر
نباشـی، چـه آبی چه نانـی بمان
چه شد با علی همسفر ماندنت
چه شـد ماجرای سـپر ماندنـت
چه شد پـای حـرف پـدر ماندنـت
پس از غـصه ی پشـت در ماندنت
نـدارد علــی هـمزبانی بمــان
برای علی بی تو بـد میشود
بدون تو غم بی عـدد میشود
نرو که غــرورم لــگــد میشود
و این سـقف،سـنگ لحدمیشود
تو باید غــمم را بدانــی بمــان
چرا اشــک را آبـرو میکــنی
چرا چــادرت را رفـو میکـــنی
چرا اسـتخوان درگـلو میکــنی
چرامـــرگ را آرزو میکـــــنی
چه کم دارد این زنــدگانی بمان
#صابر_خراسانی
#حضرت_فاطمه_زهرا_سلام_الله_علیها
آب مهریه اش، زمین قُرُقش
پرده دارش سماء،ملک بندهاش
دامنش، پرورش دهنده ی حُسن
اِی به قربان پنج فرزندش!
#صابر_خراسانی
🌷 #امیرالمومنین_ع_مدح
با اجرای #صابر_خراسانی
باشد علی خدا نه، ولی ناخدا که هست
بعد از خدا بزرگ همه ماسوا که هست
بعد از خدا و بعد رسول خدا، علی
ساقیست؛ گر شراب نداری بیا که هست
گیرم که با علی دل ما نیست آشنا
اما دل علی به غریب آشنا که هست
مشکلگشا علیست و لشکرگشا علی
فرمانروا که بود و شه لافتی که هست
ما سائل رکوع علی نیستیم اگر
او "إنّما ولیّکم الله" ما که هست
محشر صفی به وسعت آغوش مرتضاست
ای عاشقان! هجوم نیارید، جا که هست!
عاشق گناهکار اگر شد، در آتش است
اما حسابش از همه عالم جدا که هست
آن بی نشانهای که نشان داشت از علی
دلبیقرار یافتنش، هرکجا که هست
#مهدی_جهاندار
#امام_رضا_علیه_السلام
#دهه_کرامت
#غزل
کرامت هست آن جایی که سائل می شود پیدا
اگر چه دست و پا گم می شود، دل می شود پیدا
گره از مشهد و قم وا نگشته بر نخواهد گشت
برادر خواهری اینگونه مشکل می شود پیدا
ز هر دلشوره ای دل را به دریای تو باید زد
که قدر اشک از امواج ساحل می شود پیدا
دل ایران ز لطف سایه ی خورشید مشهد گرم
و قم همشیره اش چون ماه کامل می شود پیدا
دو دلبر از جناب حضرت موسی بن جعفر چون
حسین و زینبی حیدر شمایل می شود پیدا
بدون زهر هم معصومه ی دور از رضا می مرد
مـثالش زینـب کبری، دلایل می شود پیدا
#صابر_خراسانی
#امام_رضا_مدح
هوای دولتِ مشرق سفیر ِباران شد
و چترهای دل ما سریر ِباران شد
كویر سربههوای به آسمان محتاج،
دچار مرحمت سربهزیر باران شد
قناتِ مردهی ما را دوباره احیا كرد
و دشتهای تركخورده، سیرِ باران شد
و چشمها -كه همه در مسیر او خیساند-
شگفت بدرقهای در مسیر باران شد
چه رنگها كه به هم دستِ بیعت آوردند
كمانی از بركات غدیرِ باران شد
ترانههای بهاری دل مرا بردهست
صدای سوت قطاری، دل مرا بردهست
مسافرم به دیاری؛ ببند بار مرا
به عزم دیدن یاری، ببند بار مرا
سفر، شروع فراق است، باخبر هستم
اگرچه دوست نداری؛ ببند بار مرا
بیان قصّه دراز است؛ اندكی بنشین
بگویمت به چه كاری ببند بار مرا؟
مرا هوای گُلی در سر است، میبینی
برای منصب خاری، ببند بار مرا
ببین درون دلم شوق و بیقراری را
به قصد كسب قراری ببند بار مرا
تمام راه، من و جاده حرفها زدهایم
غریب گرچه، ولی سر به آشنا زدهایم
پس از سلام، جواب سلام لازم نیست؟
برای زخمی راه التیام لازم نیست؟
رسیدنم به تو واجببترین نیازم بود
وگرنه باقی درخواستهام، لازم نیست
برای حاجی احرام بستهی حَرَمت
دگر زیارت بیتالحرام لازم نیست
كبوترانه، هوای تو را به پر دارم
برای كفتر جَلدت كه دام لازم نیست
اگرچه زشت و سیاهم، ولی مگر آقا
در این عمارت شاهی، غلام لازم نیست؟!
اگرچه ساكن اینجام، خانهام آنجاست
كبوتری شدهام كآشیانهام آنجاست
چه بارگاه قشنگی! چه مرقدی داری!
عجب مناره و صحن و چه گنبدی داری!
که گفته است غریبی میان ما؟ وقتی
همیشه دوروبرت رفتوآمدی داری
جناب گلپسر هفتم از قبیلهی یاس
شمیم روحنواز محمّدی داری
به آبروی تو شرمنده آبرومندست
رئوف هستی و الطاف بیحدی داری
میان این همه خوبان که دورتان جمعاند
خودم که معترفم نوکر بدی داری
و عاشقانه ضریحی پر از غزل دارد
ضریح نیست؛ که کندویی از عسل دارد
سپاس آن که به دنیا ابا الجوادم داد
سپس گداشدن خانهزاد یادم داد
ورودم از در باب الجواد واسطهایست
همیشه کم طلبیدم خودش زیادم داد
به من چه شاعرم اصلاً خودش که میدانست،
نه دعبلام نه فرزدق نه باسوادم، داد
جهان سراغ ندارد رئوفتر از او
هنوز کاسهی دستم نشان ندادم داد
در آسمان همه بر نوکریش مفتخرند
فدای آنکه چنین حُسن انتخابم داد
کشید دست مرا ثامنالحجج رفتم
فقیر بودم و مشهد برای حج رفتم...
#مصطفی_صابر_خراسانی
#صابر_خراسانی