🏴یا اباعبدالله🏴
(شعر منتشر نشده؛ سرودهی محرّم ۱۴۴۰ قمری)
#حضرت_امام_حسین_علیهالسلام
#عاشورایی
هر چند کهنه، پیرهنی داشتی؛ چه شد؟
گر بود پیرهن، کفنی داشتی؛ چه شد؟
ای یوسف عزیز! چه کردند گرگها؟
آخر تو "کهنهپیرهنی" داشتی؛ چه شد؟
جسم تو ذرّه ذرّه در این دشت، پخش گشت
در زیر آفتاب، تنی داشتی؛ چه شد؟
ای دور از دیار که تا دیر میروی!
آواره تا به کی؟ وطنی داشتی؛ چه شد؟
خود را چه خوب خرج خدا کردی! ای کریم!
سر داشتی؛ چه شد؟ بدنی داشتی؛ چه شد؟
هم بی حبیب ماندی و هم بی زهیر؛ آه!
نامآوران صفشکنی داشتی؛ چه شد؟
تو شمع و در طواف تو جمع مخدّرات
در خیمهگاه، انجمنی داشتی؛ چه شد؟
بالین تو سکینه، کنارت رقیّه بود
در باغ، یاس و یاسمنی داشتی؛ چه شد؟
#جواد_هاشمی_تربت
🏴یا اباعبدالله🏴
#حضرت_امام_حسین_علیهالسلام
#عاشورایی
#صوت
هر چند کهنه، پیرهنی داشتی؛ چه شد؟
گر بود پیرهن، کفنی داشتی؛ چه شد؟
ای یوسف عزیز! چه کردند گرگها؟
آخر تو "کهنهپیرهنی" داشتی؛ چه شد؟
جسم تو ذرّه ذرّه در این دشت، پخش گشت
در زیر آفتاب، تنی داشتی؛ چه شد؟
ای دور از دیار که تا دیر میروی!
آواره تا به کی؟ وطنی داشتی؛ چه شد؟
خود را چه خوب خرج خدا کردی! ای کریم!
سر داشتی؛ چه شد؟ بدنی داشتی؛ چه شد؟
هم بی حبیب ماندی و هم بی زهیر؛ آه!
نامآوران صفشکنی داشتی؛ چه شد؟
تو شمع و در طواف تو جمع مخدّرات
در خیمهگاه، انجمنی داشتی؛ چه شد؟
بالین تو سکینه، کنارت رقیّه بود
در باغ، یاس و یاسمنی داشتی؛ چه شد؟
#جواد_هاشمی_تربت
#اربعین
#عاشورایی
#غزل
عاشقی از دین و ایمان و یقین، زیباتر است
شورِ روضه از گز و از انگبین، زیباتر است
ذرّه ذرّه از وجودم ، اشتیاقِ کربلاست
پس وجودِ من به زیر ذرّه بین زیباتر است
از نجف تا کربلا، این راه بی حکمت که نیست،
کربلا هم با امیرالمومنین زیباتر است
مثل زینب، جاده را پای پیاده می رویم
مجمعِ طیّاره ها؛ بی سرنشین زیباتر است
سربرهنه، پابرهنه، عاری از هر ادّعا
اصلاً انگاری زیارت، اینچنین زیباتر است
کربلا رفتن، نشستن، زیرِ پرچم های سرخ،
کار زیبایی ست، اما اربعین زیباتر است
این طرف ظرفِ نبات و آن طرف هم ظرفِ چای،
موکبِ این مردمِ صحرانشین زیباتر است
من به این معنا رسیدم در میانِ شغل ها
چای ریزیّ امامِ سومین زیباتر است
ساکنان عرش اعلی!... ای اهالیّ بهشت!...
جنّتِ ما، کربلا، روی زمین زیباتر است
گرچه از زیبایی اش "الّا جمیلا" گفته اند
حضرت عباسی صفایش بیش از این زیباتر است
پای هر شعری که از کرب و بلا دم می زَنَد،
حضرت زهرا نوشته: "آفرین، زیباتر است"
#مهران_قربانی
#غزل
#عاشورایی
#یارقیه
الهی که نیفتد دخترِ چشم انتظار از پا
خداوندا، نیفتد قلبِ طفلِ داغدار از پا
پدر، اینگونه اذیت میشوم، طاقت ندارم من
بگو آیند بیرون، خارهای تیغ دار از پا
چنان شلّاق می بارید بر سرتاسرِ جسمم،
که میرفت از دلم طاقت، نَفَس از نا، قرار از پا
کتک خوردم ز نامردی، من از سمت یمین از دست،
لگد خوردم ز بی شرمی، من از سمت یسار از پا
سرت بالای نِی/پایین پایت؛ من/ولی صد حیف،
مرا بستَه ست یک نامرد، یک بی بند و بار از پا
یکی زجرم دهد با تازیانه، بر سر و دوشم
برآورده قرار از دل، درآورده دمار از پا
ز داغِ خِیزَران بر لب، اگر اُفتان و خیزانَم،
دلم طاقت ندارد، من ندارم انتظار از پا
نفس در سینه ام حبس است و امّید است عزراییل،
برآرَد داغ از قلب و سِرِشک از چشم و خار از پا
تمام راه میگفتم به عمّه زینبم: ای کاش....
کنار شط نمی افتاد عموی باوقار از پا...
#مهران_قربانی