eitaa logo
کانال اشعار(مجمع الذاکرین)
2.2هزار دنبال‌کننده
2 عکس
1 ویدیو
56 فایل
این کانال اشعارمذهبی توسط محب الذاکرین خاک پای همه یازهراگویان عالم مهدی مظفری ازشهراصفهان ایجادشد
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از احسان تبریزیان
______ بند اول : موذن حرم میری میدون شبه پیمبرم میری میدون نمیشه باورم جلو چشمام علی اکبرم میری میدون برو که دست حق به همراته پشت سرت دعای باباته برو ولی بدون که تا میدون نگاه من به قد و بالاته یه رحمی کن به اشک بابا تو آهسته تر بردار قدم هاتو دارم اون لحظه ای را می بینم که روی خاکا میکشی پا تو بند دوم : به هر طرف تنت رو می‌بینم این جسم پرپرت رو می‌بینم به هر کجا که رو کنم علی یه عضو پیکرت رو میبینم نگاه آخرت رو میبینم حالت مضطرت رو میبینم یاد بابام علی میوفتم تا زخمای رو سرت رو میبینم میبینمت که غرق خون شدی اسیر دست این و اون شدی رنگ از رخت پریده اکبرم شبیه برگای خزون شدی بند سوم : یه عده بی حیا تو را کشتند با سنگ و با عصا تو را کشتند یه عده هم به قصد قربت و رضایت خدا تو را کشتند به زیر دست و پا تو را کشتند با نیزه بی هوا تو را کشتند همین که گفتی اسمتو علی با بغض مرتضی تو را کشتند تو را زدند یه جور که پا نشی یه جوری که برام عصا نشی بگو چه جور مرتبت کنم که بیش از این جدا جدا نشی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🔻 🆔@goosheye_oshagh 🆔 @ehsantabriziyan
. علیه_السلام __ بند اول : موذن حرم میری میدون شبه پیمبرم میری میدون نمیشه باورم جلو چشمام علی اکبرم میری میدون برو که دست حق به همراته پشت سرت دعای باباته برو ولی بدون که تا میدون نگاه من به قد و بالاته یه رحمی کن به اشک بابا تو آهسته تر بردار قدم هاتو دارم اون لحظه ای را می بینم که روی خاکا میکشی پا تو بند دوم : به هر طرف تنت رو می‌بینم این جسم پرپرت رو می‌بینم به هر کجا که رو کنم علی یه عضو پیکرت رو میبینم نگاه آخرت رو میبینم حالت مضطرت رو میبینم یاد بابام علی میوفتم تا زخمای رو سرت رو میبینم میبینمت که غرق خون شدی اسیر دست این و اون شدی رنگ از رخت پریده اکبرم شبیه برگای خزون شدی بند سوم : یه عده بی حیا تو را کشتند با سنگ و با عصا تو را کشتند یه عده هم به قصد قربت و رضایت خدا تو را کشتند به زیر دست و پا تو را کشتند با نیزه بی هوا تو را کشتند همین که گفتی اسمتو علی با بغض مرتضی تو را کشتند تو را زدند یه جور که پا نشی یه جوری که برام عصا نشی بگو چه جور مرتبت کنم که بیش از این جدا جدا نشی ✍ ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ .👇
. یا (ع) شاعر: نغمه: با یارب یارب.. ---------------------------- نشسته عمه بغضی تو گلوم مگه من مُردم تنهاشه عموم مثه قاسم بوده این آرزوم/ برم میدون کاش می مُردم نمی‌دیدم/نیزه دارُ/که میره سمت گودال نمی دیدم/جلو چشمام/بدنش میشه پامال غرقِ در خون/روی خاکا/صد دفعه رفته از حال میون گودال/توو ازدحامی شدی اسیره/یه مشت حرامی جلوی چشمات/ آبُ زمین ریخت همون که فهمید/تو تشنه کامی --------------------------- نشون میدم مرد میدونمو میریزم پای عشقت خونمو منم تو راهت میدم جونمو/عمو جونم کاش می مُردم نمی دیدم/ته گودال/روتنت پا می زارن نمی دیدم/پیرهنت را/ از تنت در میارن نمی دیدم/عمامه ت را/ از سرت بر میدارن یا کاش می مُردم نمی دیدم/نانجیبی/نیزه تو پهلوت کرده نمی دیدم/شمرُ وقتی/پنجه شو تو موت کرده نمی دیدم/ جلو چشمام /یکی زیر و روت کرده) عمو بمیرم/که نیمه جونی رو خاک صحرا/غرق به خونی سرم بشه کاش/فدا سرت تا یه ذره بیشتر/زنده بمونی _______________________ مشابه سبک زیر خوانده می‌شود .👇
هدایت شده از احسان تبریزیان
______ بند اول : موذن حرم میری میدون شبه پیمبرم میری میدون نمیشه باورم جلو چشمام علی اکبرم میری میدون برو که دست حق به همراته پشت سرت دعای باباته برو ولی بدون که تا میدون نگاه من به قد و بالاته یه رحمی کن به اشک بابا تو آهسته تر بردار قدم هاتو دارم اون لحظه ای را می بینم که روی خاکا میکشی پا تو بند دوم : به هر طرف تنت رو می‌بینم این جسم پرپرت رو می‌بینم به هر کجا که رو کنم علی یه عضو پیکرت رو میبینم نگاه آخرت رو میبینم حالت مضطرت رو میبینم یاد بابام علی میوفتم تا زخمای رو سرت رو میبینم میبینمت که غرق خون شدی اسیر دست این و اون شدی رنگ از رخت پریده اکبرم شبیه برگای خزون شدی بند سوم : یه عده بی حیا تو را کشتند با سنگ و با عصا تو را کشتند یه عده هم به قصد قربت و رضایت خدا تو را کشتند به زیر دست و پا تو را کشتند با نیزه بی هوا تو را کشتند همین که گفتی اسمتو علی با بغض مرتضی تو را کشتند تو را زدند یه جور که پا نشی یه جوری که برام عصا نشی بگو چه جور مرتبت کنم که بیش از این جدا جدا نشی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🔻 🆔@goosheye_oshagh 🆔 @ehsantabriziyan
. علیه_السلام __ بند اول : موذن حرم میری میدون شبه پیمبرم میری میدون نمیشه باورم جلو چشمام علی اکبرم میری میدون برو که دست حق به همراته پشت سرت دعای باباته برو ولی بدون که تا میدون نگاه من به قد و بالاته یه رحمی کن به اشک بابا تو آهسته تر بردار قدم هاتو دارم اون لحظه ای را می بینم که روی خاکا میکشی پا تو بند دوم : به هر طرف تنت رو می‌بینم این جسم پرپرت رو می‌بینم به هر کجا که رو کنم علی یه عضو پیکرت رو میبینم نگاه آخرت رو میبینم حالت مضطرت رو میبینم یاد بابام علی میوفتم تا زخمای رو سرت رو میبینم میبینمت که غرق خون شدی اسیر دست این و اون شدی رنگ از رخت پریده اکبرم شبیه برگای خزون شدی بند سوم : یه عده بی حیا تو را کشتند با سنگ و با عصا تو را کشتند یه عده هم به قصد قربت و رضایت خدا تو را کشتند به زیر دست و پا تو را کشتند با نیزه بی هوا تو را کشتند همین که گفتی اسمتو علی با بغض مرتضی تو را کشتند تو را زدند یه جور که پا نشی یه جوری که برام عصا نشی بگو چه جور مرتبت کنم که بیش از این جدا جدا نشی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🔻مشابه سبک زیر خوانده می‌شود .👇