#ورود_کاروان_اهل_بیت_ع_به_کوفه
#حضرت_زینب_س_کوفه
یا قاهرَ العَدُوُّ وَ یا والیَ الوَلی
یا مظهر العجائب و یا مرتضی علی
پایانِ باشکوه، به کابوسِ بد بده
زینب رسیده کوفه..، پدر جان مدد بده
چشمان شور، آینهات را نظر زدند
در پیش خانهی تو سرم را به در زدند
در کوفه سهم دختر تو آهِ سرد شد
پنجاه سال پردهنشین..، کوچهگَرد شد
تا پای ما به معرکهای نامراد رفت
خلخال دخترانِ حسینات به باد رفت
این کوفیان به نسل تو، گمراه گفتهاند
خیلی به دخترت بد و بیراه گفتهاند
بی حرمتی به آل تو وقت ورود شد
از بس که سنگ خورد، حسینات.. کبود شد
نیزهنشینِ تو همه را پیر کرده است
شکل سرش دو مرتبه تغییر کرده است
این حرمله به کامِ همه زهرِ ناب ریخت
این حرمله کنار رباب تو آب ریخت
از دست این مصیبت جانکاه.. ،داد..، آه
زینب کجا و مجلسِ اِبن زیاد...، آه
در بزم او نمک به غمِ جاریام زدند
با چوبدست روی لب قاریام زدند
کوفه که زیر پاش نهاد احترام را...
باید خدا بخیر کند شهر شام را
#بردیا_محمدی