هدایت شده از محمد رضا کفشدار طوسی
#شور_امام_حسین
#محرم
🚩بند اول:
رسیده ماه روضه ی غم تو
پیچیده عطر سیب ماتم تو
خدا رو شکر بازم میبینه چشام، محرم تو
سوز و آوازم، محرم رازم
تا عرش اعلا، بال پروازم
دنیا و عقبام، توی دستاته
سرنوشتم رو با تو میسازم
ای روشنیه راه، بی تو میشم گمراه
صلی الله علیک، یا ابا عبدالله
جانم یا ثار الله
🚩بند دوم:
تو روضه ها میخوام ازت همیشه
بیام زیارتت نگی نمیشه
اگه که نوکرت نیاد حرمت، دیوونه میشه
شاه و اربابم، مهر و مهتابم
از غم دوریت، خیلی بی تابم
بسکه دل تنگت، هستم آقا با
یاد کربلا، شب ها میخوابم
ای درمون دردم، دور تو میگردم
عمرم رو با عشقت، تو هیئت سر کردم
جانم یا ثار الله
🚩بند سوم:
غلام تو شدن سعادتمه
مدال عزت و ارادتمه
همین حسین حسینه روی لبم، عبادتمه
نور توحیدم، تنها امیدم
جونم رو آخر، واسه تو میدم
پشت و پناه و، دلسوزم بودی
هر جا افتادم، هر جا لغزیدم
ای آروم جونم، پای تو میمونم
زندگیمو آقا، به لطفت مدیونم
جانم یا ثار الله
هدایت شده از محمد رضا کفشدار طوسی
خورشیدِ من آمدی شبانه
قدری بغلم کن عاشقانه
نشناختمت در اول کار
نفرین خدا به این زمانه
کی زیر گلوت را عزیزم
اینطور بریده ناشیانه
تقصیر حرارت تنور است
این سوختگی زیر چان ه
امروز شبیه موی تو سوخت
آن موی بلند دخترانه
اوضاع مناسبی ندارم
چه خوب که آمدی شبانه
من که همه عمر رفته بودم
تنها به مجالس زنانه
رفتم وسط شرابخواران
کَت بسته، به زورِ تازیانه
” بَر” خورده به من، چرا نبوده؟ !
برخوردِ کسی مودبانه
من دختر شاه عالمینم
دادند ولی به من اعان ه
در راه، شتر تکان نمیخورد
خوردم کتکی به این بهانه
هر بار طناب را کشیدند
خوردیم زمین دانه دانه
من سیر غذا نخوردم اما
خوردم دل سیر تازیانه
افتاد سرت ز روی شاخه
افتاد سرم به روی شانه
هر سنگ که بر سر تو میخورد
میکرد به سمت ما کمان ه
از خاطر من نمیرود… نه …
آن ضربه ی چوب وحشیان ه
سالم لب من ، لب تو زخمی؟ !
واللهِ که نیست عادلان ه
دیگر ز سفر بدم میاید
کِی می بری ام پدر به خان ه
دیدی که ز شب هراس دارم
خورشیدِ من آمدی شب
گروه شعر یا مظلوم
هدایت شده از محمد رضا کفشدار طوسی
.
#نوحه_سنتی
#زمزمه
#عطش
#شب_هفتم_محرم
کودکان تشنه ی جرعه ی آبند
دور گهواره ی طفل ربابند
ای عمو العطش ذکر رقیه
جرعه ی آبی از بهر رقیه
ساقی تشنه لب یاابوفاضل
ساقی العطاشای کربلایی
تشنه لب مانده ای عجب وفایی
ساقی تشنه لب کسی ندیده
باوفا ابالفضل به خون طپیده
ساقی تشنه لب یا ابوفاضل
تکه تکه شده جسم علمدار
رفته در راه حق چشم علمدار
مصحف پاره ی کرب وبلایی
سپه دار دشت کرب بلایی
ساقی تشنه لب یا ابوفاضل
ز میدان آمده حسین پریشان
دور او کودکان باچشم گریان
یکی گوید چرا رنگت پریده
یکی گوید چرا قدت خمیده
ساقی تشنه لب یاابوفاضل
عمود خیمه ی عمو کشیده
رنگ رخساره ی عمه پریده
تا که خیمه ی او نقش زمین شد
عجب شوری به قلب عابدین شد
ساقی تشنه لب یاابوفاضل
#امیرحسین_زمانی ✍
.👇
هدایت شده از محمد رضا کفشدار طوسی
.
#نوحه_سنتی
#امام_حسین
سلام ما یاحسین بر تو و یاران تو
به اکبر و اصغر و جمله جوانان تو
سلام بی انتها به یاوران حسین
حسین حسین یا حسین(۲)
سلام بر تو حبیب شدی حبیب خدا
که در ره حق شدی به بار دوم فدا
سلام بر تو حبیب که یاوری بر غریب
سپر شدی بر شه و نگشتی از اوجدا
سلام ما بر تو ای نادم درگاه عشق حقیقتا حر شدی که آمدی سوی عشق
ادب نمودی تو بر دختر ختم رسل
با ادبت گشته ای عزیز درگاه عشق
سلام ما به عابس مرد جگردار رزم
اجننی گفتی و روان شدی سوی رزم
نه پیرهن بربدن بی سپر و بی زره
مست ولا گشتی و روان شدی سوی رزم
سلام ما بر بریر و بر زهیر ووهب
به نافع و مسلم و غلام شاه عرب
سلام ما به مالک به قاسط ابن زهیر
به عون و عبدالله و جعفر شاه عرب
سلام ما بر غلام روسفید حسین
که کرده غوغا به دشت کربلای حسین
خوشا به حالت غلام که لحظه ی رفتنت
سرت بود از وفا به روی پای حسین
سلام بی انتها به یاوران حسین
حسین حسین یاحسین(۴)
#امیرحسین_زمانی✍
.👇
هدایت شده از محمد رضا کفشدار طوسی
.
#نوحه_سنتی
#سه_ضرب_یزدی
#شب_سوم_محرم
به کنج ویرانه ی من خوش آمدی ای پدر
رقیه با تو جان دهد مرا به همره ببر
بسان مادر ، شدم خمیده
که دیده طفلی؟،که موسپیده
پدرپدرجان(۴)
که کرده راس توجدا از بدن اطهرت
دست به پهلو شدم و ارث شد از مادرت
تمام جسمم،کبود ونیلی
زتازیانه ،زضرب سیلی
یاابتا که کرده من را به صغیری یتیم
یزید بی شرم بگفت تورا کنیزی بریم
که دیده طفل،سه ساله پیراست
آل پیمبر، به غم اسیراست
کدام نامرد جدا کرده سر از پیکرت
محاسنت غرق به خون ،خرد شده گردنت
راس شریفت،به بر بگیرم
بحق مادر،که من بمیرم
وای از آن لحظه که از ناقه فتادم زمین
یکه و تنها به بیابان شدم و دلغمین
یاور من شد ،زجرحرامی
به تازیانه ،به بی مرامی
پدرپدرجان(۴)
#امیرحسین_زمانی✍
#حضرت_رقیه
👇
هدایت شده از محمد رضا کفشدار طوسی
.
#نوحه_سنتی
#سه_ضرب_یزدی
#شب_نهم_محرم
کربلا سراسر مبهوت تماشا
افتاده به میدان ساقی العطاشی
زینب حزین به سر زند گوید اباالفضل
ذکرشاه دین حسین شده جانم اباالفضل
ای جانم اباالفضل جانانم اباالفضل
کودکان به دور حضرت سکینه
نالان و پریشان میزنند به سینه
کی عمو دگر آب نخواهیم اباالفضل
ورد لبمان فقط شده جانم ابالفضل
فاطمه بگفتا در کنار عباس
آفرین عزیزم ای دسته گل یاس
عباس بگفت ای برادر اباالفضل
ارباب بگفتا اخا جانم اباالفضل
تا برادر آمد بالین برادر
تا برادرش دید ناله زد برادر
مصحف ورق ورق شدی اخا اباالفضل
ذکر خاکیان افلاکیان جانم اباالفضل
دیدند حسین را باپشت شکسته
گرد حزن و ماتم بر رخش نشسته
میکشد ستون خیمه ی عمو اباالفضل
برلبش فقط همین بود جانم اباالفضل
ای جانم اباالفضل جانانم اباالفضل
#حضرت_عباس
#امیرحسین_زمانی✍
👇