eitaa logo
کانال اشعار(مجمع الذاکرین)
1.7هزار دنبال‌کننده
1 عکس
1 ویدیو
2 فایل
این کانال اشعارمذهبی توسط محب الذاکرین خاک پای همه یازهراگویان عالم مهدی مظفری ازشهراصفهان ایجادشد
مشاهده در ایتا
دانلود
عباس آمده است و علی اکبر آمده است وقتی رباب هست علی اصغر آمده است جمعند خانواده زهرا کنار هم اینجا برادری است که با خواهر آمده است یک سو رسیده لشکری از کوفه سی هزار یک سو عزیز فاطمه بی لشکر آمده است صفین دیده اند که با دیدن حسین آه از نهاد این همه لشکر برآمده است اکبر رسید و دشمنش از روی بهت گفت ایمان بیاورید که پیغمبر آمده است حرف از فدک که نه سخن از غصب مهریه است! با بچه های فاطمه آب آور آمده است گیرم فرات بخل کند چشم ما که هست رودی کشیده ایم که از کوثر آمده است زینب پیاده شد، وسط دشت رفت و گفت اینجا چقدر خار مغیلان درآمده است شاید به شام می رسد این ره که هر زنی در این مسیر با دو سه تا معجر آمده است
به کربلا می رسد از کربلا هم بوی عشق هم بوی خون می رسد بر گوش دل اِنّا اِلیه راجعون زینب اینجا با نظر بر روی محزون حسین می شود بیتاب و دارد اضطراب و شور و شین گشته او دلواپس و گوید حسین اینجا کجاست؟ بر مشام جان من اینجا چرا بوی بلاست؟ خاک این صحرا ، حسینم ، بوی ماتم می دهد. بوی هجران و اسارت ، بویی از غم می دهد خیمه ها اینجا چرا بوی عجیبی می دهد؟ بوی جانسوز یتیمی و غریبی می دهد زبانحال برادر : خواهرم اینجا زمین لاله های پرپر است زینب اینجا وعده گاه ناله های مادر است اکبر من در همین جا اِرباً اِرباً می شود پیکر قاسم همین جا فرش صحرا می شود سرزمین کربلا گهواره ی اصغر شود در همین جا مقتل عباس آب آور شود دشمنم اینجا اسیرت می کند ای خواهرم میشوی تو همسفر منزل به منزل با سرم هم رقیه هم سکینه رویشان نیلی شود مونس آنها در این آوارگی سیلی شود این زمین وادیِ غم یعنی زمین کربلاست چون سر ما در همینجا بر فراز نیزه هاست @mortaza110shahmandi. ایتا
# نوحه واحد یاسنگین ورود به کربلا رسیده ، کربلا قافله از راه از غربت ، می کشیم از دل و جان آه با گوش جان شنو ، آوای کاروان در کربلا رسد ، آقای عاشقان آه ، چشم گریان ، رسد اینجا ، بوی هجران وای ، { ای حسین جان 3 } ۲ زینبم ، حسین تو غریبه می بینی ، بی یار و بی حبیبه پایان این سفر ، درد و غم و بلاست سرهای قدسیان ، بر روی نیزه هاست آه ، خنجر و تیر ، وایِ من از ، تیر و شمشیر وای ، { ای حسین جان 3 } ۲ رسیدم ، حالا به حرف مادر برای ، غربتت بمیره خواهر زینب نباشه که ، تنها شدی حسین آخه که همدم ، غم ها شدی حسین آه ، با تاب وتب ، شده مضطر ، قلب زینب وای ، { ای حسین جان ۳} ۲ @mortaza110shahmandi. ایتا
ورود به کربلا زمینه ، سنگین ، واحد ، شور (به همه سبکها خوانده میشود) کاروان لاله ها وارد کرببلا شد بهشت آلاله ها سرزمین نینوا شد خیمه ها میشه بر پا غم میشینه رو دلها واویلتا واویلتا حسین رسید کربلا (۴) زمین کرببلا بوی خدایی می دهد بوی عشق و بوی خون بوی جدایی میدهد پیچیده در این صحرا بوی عطر شهدا واویلتا واویلتا حسین رسید کربلا شاه عالم فرموده این سرزمین کربلاست عصر عاشورا اینجا سرهای ما بر نیزه هاست آقامون تنها می شه همدم غمها می شه واویلتا واویلتا حسین رسید کربلا ابوالفضل و عبدلله ،قاسم و اکبر و اصغر جلو چشمان ارباب می شَند یکی یکی پرپر بَرا شاه کربلا همه میشَن جان فدا واویلتا واویلتا حسین رسید کربلا @mortaza110shahmandi. ایتا
غم ندیدن تو کرده قصد جان مرا غمی که سوخته تا مغز استخوان مرا از آن زمان که به دنیا قدم گذاشته ام عجین به داغ نوشتند داستان مرا تو جانِ زینبی اما زمانه درصدد است بگیرد از منِ محنت کشیده جان مرا زغربتت رمق راه رفتن از من رفت اناالغریبِ تو لرزانده زانوان مرا اجازه‌ای بده نذری سفره ات باشند کرم کن و بپذیر این دو قرص نان مرا مرا سهیم کنی در منای کرب و بلا اگر قبول کنی این دو نوجوان مرا فدای شرم تو … اما بیا و کامل کن ستاره های درخشان آسمان مرا ادا اگر بشود حق تو زجانب من توان مگر بدهد جان ناتوان مرا قیام کردم و در خیمه گرم تکبیرم برو میانه ی میدان ببین اذان مرا قدم خمید ز تنهایی ات ، غم فرزند خمیده‌تر نکند قامت کمان مرا نصیب باغ دلم از بهار اندک بود خدا به خیر کند قصه‌ی خزان مرا بلا عظیم‌تر و من صبورتر شده ام چه سخت کرده خداوند امتحان مرا ملک_پور
هدایت شده از حسین ترکان
سوارِ گمشده را از میان راه گرفتی چه ساده صید خودت را به یک نگاه گرفتی من آمدم که تو را با سپاه و تیغ بگیرم مرا به تیر نگاهی تو بی سپاه گرفتی چگونه آب نگردم که دست یخ‌زده‌ام را دویدی و نرسیده به خیمه‌گاه گرفتی چنان به سینه فشردی مرا که جز تو اگر بود حسین فاطمه! می‌گفتم اشتباه گرفتی. اگر تو کشتی نوحی, کسی غریق نماند چنین که مثل منی را, تو در پناه گرفتی نشانده‌ای به لبانت چنان تبسم گرمی که از دل نگرانم مجال آه گرفتی رسید خون سرم تا به دستمال سفیدت تو شرم را هم از این صورت سیاه گرفتی شاعر:
. ماه محرم است علیک الاسلام حسین اول سلام و بعد دگر والسلام....حسین خون تو را حلال شمردند مسلمین آه ای ذبیح عشق به ماه حرام حسین از این هزار و نهصد و پنجاه زخم تو شاید به اشک ما یکی شد التیام حسین هر شب کتابخانه من گریه می کند در بین مقتل است دم و نوحه هام حسین هرکس برای قبر خودش توشه ای گرفت دارایی من است فقط یک امام حسین اینجا به جمع سینه زنان سینه می زنیم ما را نبر ز یاد در آن ازدحام حسین دیگ سیاه نذری تو شستم و بشوی قلب مرا ز زنگ که من رو سیام حسین مجید احدزاده - محرم۱۴۰۲ .
. دیگر غزل جواب دلم را نمی‌دهد باید که فی البداهه برای تو جان دهم بهمن عظیمی .............. . بی کس و کارترین عبد خدا بودم که... عشق تو خیمه در این سینه ی پُر آهم زد تا نفس بود و نفس هست و نفس خواهد بود از تو دم می‌زدم و می‌زنم و خواهم زد .
حضرت اباالفضل(ع) دشمن چی آورده سرت غرقه به خونه پیکرت ای پاسبان خیمه ها.بدون تو.تنها میشه برادرت بگو دوباره به من یه داداش پاشو علمدار ازغصه ی تو پیش چش من دنیا شده تار تنهام نزار ای پشت و پناهم ای ساقی عشق حسین بدون پشت وپناهش میشه گرفتار میشه گرفتار گل بوسه از روت میچینم سقا سقا شرمندگیتو نبینم سقا سقا بعد تو به غم می شینم سقا سقا       عباس من عباس من ای وای ای وای وقتی صدام زدی داداش با ناله ی ادرک اخاک رسوندم اینجا خودمو.اما دیدم.باصورت افتادی روخاک پاشو اباالفضل یه باردیگه منو صدا کن قدم خمیده دلم شکسته چشاتو واکن به گریه ی من به ناله ی من دشمن میخنده یه باردیگه ای کاشف الکرب منو نگا کن منو نگا کن به دور تو کمین زدن ای وای ای وای عمود آهنین زدن ای وای ای وای آخر تورو زمین زدن ای وای ای وای       عباس من عباس من ای وای ای وای مثه بابا علی شدی دوتاشده فرق سرت دستات قلم شده داداش.باتیرکین.بسته شده چشم ترت خودت میدونی بری دل من بی تو میگیره اگه نباشی علی اصغر حتما می میره چه جور بگم تا آزرده خاطر نشی برادر ای غیرت الله بدون که بی تو زینب اسیره زینب اسیره خیره شدی به مشک آب عباس عباس توو فکرته طفل رباب عباس عباس نده خودت روهی عذاب عباس عباس       عباس من عباس من ای وای ای وای
حضرت علی اکبر(ع) پاشو برام اذون بگو دلخوشی دنیای من علی چقد صدات کنم.ببین بابا.در نمیاد صدای من تنت رو دیدم تسبیح قلبم شد پاره پاره بابای پیرت بعد تو دیگه رمق نداره غرق به خونی پهلوت شکسته شبیه زهرا داغ مدینه شد توو دل من تازه دوباره تازه دوباره با کنده ی زانو میام ای وای ای وای بادست بر پهلو میام ای وای ای وای با بغض توو گلو میام ای وای ای وای       علی اکبرم مرو ای وای ای وای وقتی علی نامردما تورو باشمشیر میزدن انگارکه به قلب بابات.باکینشون.یکی یکی تیر میزدن فهمیدن اینا که جوون من به جوون تو بنده شبای هجرون بی تو علی جون خیلی بلنده بالاسرتو اشکامو دیدن هلهله کردن دشمن داره با دوتا جوونش بهم میخنده بهم میخنده نفس نفس نفس بزن بابا بابا بامن بگو کمی سخن بابا بابا تا که نگیره قلب من بابا بابا       علی اکبرم مرو ای وای ای وای این تنتو به خیمه ها بگو چه جوری ببرم پاشو ببین از غم تو.خون جگرم.ای پسرم ای پسرم بهاربابا ای اربا اربا شدی خزوونی بالا سرتو برام نمونده تاب و توونی یه بار دیگه منو علی جون باباصدا کن پاشو ببین از غم تو قدم شده کمونی شده کمونی بگو چیکارکنم بابا ای وای ای وای تنت شده از هم جدا ای وای ای وای چه جور بزارم توو عبا ای وای ای وای         علی اکبرم مرو ای وای ای وای
حضرت علی اصغر(ع) کمتر تلظی کن علی‌ ببین شده حالم خراب شرمنده ام از مادرت.بابای تو.نداره یه قطره ی آب چرا علی جون صدای گریه ات نمیشه خاموش آماده ای تا بری به میدون طفل کفن پوش برات بمیرم تاب وتوونی برات نمونده به روی دست مادر بی شیر هی میری ازهوش هی میری ازهوش ای گلم آسوده بخواب لای لای لای لای شاید ببینی خواب آب لای لای لای لای دلم برات شده کباب لای لای لای لای     علی علی علی علی لای لای لای لای چطور برم به خیمه ها قنداقه پرازخون شده علی جواب مادرت.روچی بدم.ببین بابات حیرون شده تیر سه شعبه از قامت تو خیلی بلنده دارم می میرم به قلبم آتیش زدی باخنده شتاب این تیر گلوتو بابا چه جور دریده به روی دوشم سرت علی جون به مویی بنده به مویی بنده ازداغ خشکی لبات بابا بابا شرمنده شد شط فرات بابا بابا میخونه لالایی برات بابا بابا     علی علی علی علی لای لای لای لای ازپشت خیمه ها میرم به خاطر مادرتو به روت عبامو میکشم.تا نبینه.پاره شده حنجرتو تیر سه شعبه مگه که حق شیش ماهه اینه رباب چه جوری اینهمه درد و غم و ببینه چه حالی داره مادر بی طفل غروب امروز "وقتی که برگ گلش به روی نیزه میشینه"نیزه میشینه سه شعبه و حنجر تو وای وای وای وای چی اومده بر سرتو وای وای وای وای وای ازدل مادرتو وای وای وای وای           علی علی علی علی لای لای لای لای
حضرت عبداله ابن الحسن(ع) عمه رها کن دستمو تا عمر من نشه تباه ببین عموی غریبم.تنهاشده.افتاده توی قتله گاه طاقت ندارم ببینم آقام روی زمینه باخنجر کین به روی سینش شمر لعینه طاقت ندارم سرش رو روی نیزه ببینم میخام برم تا براش بمیرم قصدم همینه قصدم همینه تنها شده عموی من ای وای ای وای افتاده روبه روی من ای وای ای وای میگه بیا به سوی من ای وای ای وای       عمو حسین عموحسین ای وای اوی وای دلم میخاد عمو حسین مثله گلی پرپر بشم آرزومه توو آغوشت.جوون بدم و.مثله علی اصغر بشم چی میشه من هم توو راه عشقت بی بال و پر شم میخام توو غربت جلوی دشمن برات سپر شم میخام توو این راه به روی نیزه همسفرت شم دلم میخاد که به روی سینت بریده سر شم بریده سرشم من رسیدم به آرزوم بابا بابا به روی سینه ی عموم بابا بابا سه شعبه خورده به گلوم بابا بابا        عموحسین عموحسین ای وای ای وای اینا که رحم نمیکنن حتی به یه بچه یتیم میدونم اینجا پیش تو.نصیب من.میشه بلاهایی عظیم دیدی عموجون آخر رسیدم میون گودال گریم گرفته وقتی می بینم رفتی تو از حال الهی که با پیکر پاره شبیه قاسم تنم به زیر سم ستوران بشه لگدمال بشه لگدمال اون ساعتی که سرما ای وای ای وای میره عمو رو نیزه ها ای وای ای وای غارت میشه این خیمه ها ای وای ای وای         عموحسین عموحسین ای وای ای وای