#زیارت_اربعین
#غزل
🔹صراط المستقیم🔹
ما به سوی چشمه از این خشکسالی میرویم
با گلوی تشنه و با مشک خالی میرویم
قطره قطره از میان روضهها جاری شدیم
بین گرد و خاک جاده با زلالی میرویم
نیمهشب از بین نخلستان کوفه رد شدیم
با صراط المستقیم از آن حوالی میرویم
راه را سلمان نشان دادهست، در نزد کریم
کولهباری نیست با ما، دست خالی میرویم
«سرزنشها میکند خار مغیلان در مسیر»
با تمام طعنههای احتمالی میرویم...
دسته دسته، تا حرم، پرچم به دوش، از شرق و غرب
با نسیم صبح و با باد شمالی میرویم
اربعینیها خبر دارند ما از این مسیر
«با چه حالی آمدیم و با چه حالی میرویم»
#رضا_خورشیدیفرد
دلتنگ #زیارت_اربعین
دلم برای تو ای اربعین چه دلتنگ است
دوباره بین من و تو هزار فرسنگ است
دلم برای همان ازدحامِ پشت ضریح
که دستهای دعا با تو چنگ در چنگ است
دلم برای همان قلبها که بیرنگند
دلم برای همان چایها که پررنگ است
دلم برای همان دستههای سینهزنی
که با صدای قدمهای من هماهنگ است!
دلم برای همان آشتی، همان لبخند
در این زمانه که -دور از تو- هرطرف جنگ است...
#مهدی_جهاندار
#امام_حسین علیهالسلام
#زیارت_اربعین
#غزل
🔹صدای حسین میآید🔹
صدای کربوبلای حسین میآید
به هوش باش، صدای حسین میآید..
یکی به پای ترک خورده و پر از تاول
به شوق بوسه به پای حسین میآید
یکی به منصب سقّایی است و مشک به دوش
به سوی واعطشای حسین میآید
یکی به گردنش انداخته غل و زنجیر
به نیّت اُسرای حسین میآید
یکی به هروله با دستۀ طُوَیرجیان
مگر به سعی و صفای حسین میآید
توان آمدن کربلا نداشت یکی
به دست کارگشای حسین، میآید
یکی خیال نمیکرد قسمتش باشد
میآید و به دعای حسین میآید
مسیحی، اهل تسنّن، سیاه و سرخ و سفید
هرآنکه هست، برای حسین میآید
خوشا زیارت آنکس که بعد برگشتن
به پرسشِ فقرای حسین میآید..
شهید کوچۀ ما بین کاروان با ماست
به دیدن شهدای حسین میآید..
دم ورودی کربوبلا چه غوغاییست
نوای نوحهسرای حسین میآید
عمود آخر جادهست و روضهخوان میگفت
جواب أدرک أخای حسین میآید
حسین داغ دلش تازه است و عبّاسش
به پیشواز، به جای حسین میآید..
به گوش باش، عزیز حسین در راه است
به هوش باش، صدای حسین میآید
#مهدی_جهاندار
#امام_حسین علیهالسلام
#زیارت_اربعین
#غزل
🔹امینالله🔹
همه از هر کجا باشند از این راه میآیند
به سویت ای امینالله خلقالله میآیند
صف جن و ملک با زائرانت همقدم هستند
به عشقت از عوالم، خیل خاطرخواه میآیند
زمین سرمست راه افتاد و بر ما راه آسان شد
زمین و آسمان با زائرانت راه میآیند
ببین شانه به شانه هم سفید و هم سیاه اینجا
به شوق دیدن تو پابهپا، همراه میآیند
گروهی غرق توصیفاند و مستِ مدح چشمانت
گروهی روضهخوان، با سیل اشک و آه میآیند
به شَهرت میرسند و حال و روز شهر بارانیست
پر از بغضاند و نمنم تا دم درگاه میآیند
مدار عاشقی سقاست، آغاز طواف از اوست
به سوی آفتاب آنجا به اذن ماه میآیند
قیامت کردهای، انگار تصویریست از محشر
که دوشادوشِ هم نزدت گدا و شاه میآیند
نکیر و منکر از من گرچه زهر چشم میگیرند
به لطف گوشهچشمت آخرش کوتاه میآیند
#سیدمحمدمهدی_شفیعی
#زیارت_اربعین
#کربلا
#غزل
🔹لشکری آماده🔹
شگفتا راه عشق است این، که مرد جاده میخواهد
حریفی پاکباز و امتحان پسداده میخواهد
مسافر را پیاده، داغدیده، صاحب دردی،
ورای دردهای پیش پا افتاده میخواهد
سفر، موکب به موکب، کولهپشتی، چای، خرما، اشک
یقین کن میزبانت اربعین را ساده میخواهد
دلی آرام و پر غوغا، سری شوریده و شیدا
دلی سرمست جان دادن، سری دلداده میخواهد
مسلمان و مسیحی را به حُرّیت فراخوانده
جدا از دین و ایمان، آدمی آزاده میخواهد..
هلا جامانده از این راه! آخر تو چه کم داری؟
مگر این جاده غیر از شوق فوقالعاده میخواهد؟
حسینبنعلی تنهاست ای یاران به پا خیزید
که اینک وارث او لشکری آماده میخواهد..
#فاطمه_عارفنژاد
#زیارت_اربعین
#غزل
🔹خانۀ دوست کجاست؟🔹
بادها هم پیاده آمدهاند
که ببوسند خاک پایت را
آسمان هدیه میدهد به زمین
عطر آن پرچم رهایت را
موج لبّیک میرسد از دور
فوج پروانههای حضرت نور
عاشقان تو خوب میشنوند
آیۀ روشن صدایت را
و خدا اینچنین مقدر کرد
که پس از آن همه غریبی و درد
پر و بال فرشته فرش کند
دور تا دور سرسرایت را..
اربعین، اربعین دلم تنگ است
آه پای رسیدنم لنگ است
همه تن حسرت است آن چشمی
که ندیدهست کربلایت را
آسمان هم پیاده راهی اوست
مرز مهران، کجاست خانۀ دوست؟
تا که یک گوشه بر زمین بنهم
بارِ این بغض بینهایت را
#فائزه_زرافشان
#امام_حسین علیهالسلام
#زیارت_اربعین
#مسمط
🔹میقات ما🔹
با پای سر به سِیْر سماوات میرویم
احرام بستهایم و به میقات میرویم
تا بارگاه قبلهٔ حاجات میرویم
قسمت اگر شود به ملاقات میرویم
میقات ما حسین، ملاقات ما حسین
زانو زدیم پیر و جوان بر زمین تو
ما حلقه بستهایم به دور نگین تو
ما را کشانده است کجاها طنین تو
افتادهایم در گذر اربعین تو
ای واژه واژه نام تو صد ماجرا حسین
ما چون کبوتران حرم پر شکستهایم
از آشیان گذشته و از خود گسستهایم
چون صیدهای زخمی در خون نشستهایم
یعنی که دل به لذت دیدار بستهایم
مرهم حسین، صبر حسین و شفا حسین
ای جان شرحه شرحه بگو ماجرا چه بود
راز به خون تپیدن خون خدا چه بود
آن جوشش صدای تو در کربلا چه بود
دادی بها به خون خودت، خونبها چه بود
ای خون پاک تو، همهدم خونبها حسین
با بادها بگو که هوایم هوای توست
با نایها بگو که نوایم نوای توست
بغضی که در تلاوت در خون رهای توست
سودای آتشیست که بر خیمههای توست
ای تا ابد، نوای من بینوا حسین
گلزخمها شکفته شده روی پیکرت
چون کعبه فوجِ تیغ گرفتهست در برت
بعد از تو دشت، یکسر«إِذَا الشَّمْسُ کُوِّرَت»
بالا سرت، بلند سرت، تا خدا، سرت
بر ما چه رفته است به شوق تو «یا حسین»
#ابراهیم_قبلهآرباطان
#زیارت_اربعین
#غزل
🔹صراط المستقیم🔹
ما به سوی چشمه از این خشکسالی میرویم
با گلوی تشنه و با مشک خالی میرویم
قطره قطره از میان روضهها جاری شدیم
بین گرد و خاک جاده با زلالی میرویم
نیمهشب از بین نخلستان کوفه رد شدیم
با صراط المستقیم از آن حوالی میرویم
راه را سلمان نشان دادهست، در نزد کریم
کولهباری نیست با ما، دست خالی میرویم
«سرزنشها میکند خار مغیلان در مسیر»
با تمام طعنههای احتمالی میرویم...
دسته دسته، تا حرم، پرچم به دوش، از شرق و غرب
با نسیم صبح و با باد شمالی میرویم
اربعینیها خبر دارند ما از این مسیر
«با چه حالی آمدیم و با چه حالی میرویم»
#رضا_خورشیدیفرد
#زیارت_اربعین
#غزل
🔹شاهراه آسمان🔹
در شاهراه آسمان پا میگذارم
این کفشها دیگر نمیآید به کارم
اینجا عمود یک، عمود بیقراریست
تا کربلا زخم تنت را میشمارم
آوردهام آه دل جاماندهها را
سنگین شده از بغض و حسرت کولهبارم
خرما تعارف میکند لبخند شوقی
از پینههای دستهایش شرمسارم
آوارهتر از رودها، صحرا به صحرا
خود را به امواج خروشان میسپارم
آری ثواب حج برای این قدمهاست
در این صفا و مروه طی شد روزگارم
در ازدحام شوق، در خلوتگه انس
من هم دلم را با تو تنها میگذارم
ذکر مصیبت میکند لبهای خشکت
با داغ آن لبها همیشه سوگوارم
در کربلایت طاقت ماندن نمانده
از کربلایت پای برگشتن ندارم
من آمدم، بیشک تو هم میآیی آخر
ای مهربان! ای روشنیبخشِ مزارم!
از راه برمیگردم اما از تو هرگز
من خانهزاد اشکم، اهل این دیارم
#عباس_همتی
#امام_حسین علیهالسلام
#زیارت_اربعین
فرازی از یک #قصیده
🔹یا حسین🔹
صد بار اگر شویم فدای تو یا حسین
کاری نکردهایم برای تو یا حسین..
چشمان ماست در عطش نینوا، فرات
در جان ماست شور و نوای تو یا حسین
امسال اربعین تو به دیدار ما بیا
میقات ماست بزم عزای تو یا حسین..
شکر خدا که سجده به خاک تو میبریم
در هر نماز رو به خدای تو یا حسین
صد لعن و صد سلامِ زیارت، شهود ماست
تسبیح ماست اشک عزای تو یا حسین..
تا شاهراه «سیر الی الله» کربلاست
در قلب ماست شوق لقای تو یا حسین
از کوچهها به کربوبلا کوچ میکنیم
همراه دستههای عزای تو یا حسین
این روضهها مسیر رسیدن به کربلاست
قربان ذکر راهگشای تو یا حسین
::
میثاق ماست با شهدای تو یا حسین
آن وارثان صدق و وفای تو یا حسین
ای کربلا مقام شهیدان راه حق
ای کربلا حریم خدای تو یا حسین
ای اربعین روایت فتح قریب تو
قربان منطق شهدای تو یا حسین
ای اربعین رسانۀ خط قیام تو
ای اربعین پیام عزای تو یا حسین
ای اربعین قیامت «هل من معین» تو
ای اربعین صدای رسای تو یا حسین
باید که لب به نغمۀ لبیک باز کرد
باید که داد دل به ندای تو یا حسین
ما ملت امام حسین و شهادتیم
اسلام ناب ماست ولای تو یا حسین
یک ملتیم تابع هفتاد و دو شهید
یک اُمّتیم تحت لوای تو یا حسین
حُسن ختام آن به شهیدان رسیدن است
عمری که سر شود به هوای تو یا حسین..
تا انتقام خون تو آرام نیستیم
عمری گریستیم برای تو یا حسین
تا خیمهگاه سبز فرج میتوان رسید
از خیمۀ سیاه عزای تو یا حسین..
تو وارث رسولی و ما وارث توایم
میراث ماست مرثیههای تو یا حسین
از جد خود عمامه به سر داشتی چه شد؟
کو پیرهن؟ کجاست ردای تو یا حسین؟..
تیر سهشعبه بود و دل داغدار تو
تیری که خون گریست برای تو یا حسین
پنجاه سال سینۀ تو تیر میکشید
تیر سقیفه بود بلای تو یا حسین..
با خون محاسنت دم آخر خضاب شد
اینگونه بود رنگ حنای تو یا حسین
ای روی لالهگون تو هردم شکفتهتر
مشهود بود شوق لقای تو یا حسین
فریاد استغاثۀ تو تا بلند شد
لرزید پیکر شهدای تو یا حسین
دیدی حرامیان به حریم تو تاختند
طاقت نمانده بود برای تو یا حسین
تابی نبود تا بتوانی بایستی
نیزه شکسته بود عصای تو یا حسین..
از فرط تیر، جای جراحات محو شد
اثبات شد، مقام فنای تو یا حسین
ای ذکر تو «رضاً بقضائک» به قتلگاه
ای «ارجعی» جواب دعای تو یا حسین
ذکر خدا به لعل لب تشنۀ تو بود
جوهر ولی نداشت صدای تو یا حسین..
فریاد از آن دمی که صدایت نمیرسید
دردا به نی دمید نوای تو یا حسین
تن در نشیب مقتل و سر بر فراز نی
طی شد چگونه سعی و صفای تو یا حسین؟
آن خیمههای سوخته، غمخانۀ تو شد
آن شب چه گرم بود عزای تو یا حسین
زینب به هر نماز شبش بر تو میگریست
با یاد التماس دعای تو یا حسین
ای وای دخترت که به دستان بسته دید
در دست باد، زلف رهای تو یا حسین
پیچیده بود از سر گلدستههای نی
عطر اذان کربوبلای تو یا حسین..
#سیدمحمدرضا_یعقوبی_آل
#زیارت_اربعین
#غزل
🔹دست خالی برنگردی🔹
میروی دریا دل من! دست خالی برنگردی
از میان دردها با بیخیالی برنگردی
خاطر آشفتۀ من! میروی یادت بماند
تا سر و سامان نیابی این حوالی برنگردی
با تو نامی و نشانی از اسیران بلا نیست
از بیابانها اگر با خستهحالی برنگردی
با نسیم اشک و آهت پر بزن تا آستانش
تا نسوزد آتش عشق از تو بالی برنگردی
خانۀ ما کربلا و دوریِ از خانه تا کی!
میشود آیا به خانه چند سالی برنگردی؟
ماهی تنگ بلورم! ای دل بیتاب و تنگم
میروی و کاشکی از آن زلالی برنگردی
#حسن_زرنقی
#زیارت_اربعین
#قطعه
🔹رستخیز انسان🔹
منِ شکسته، منِ بیقرار در اتوبوس
گریستم همۀ جاده را اتوبان را
نگاه خستۀ من تا به آسمان برسد
کشانده است به دنبال خویش باران را
ولی نخواسته در بین راه سوزاندم
دل اهالی محروم چند استان را
بر آن سرم که کنار ضریح یاد کنم
ولو به قدر نگاهی تمام آنان را
نگاههای پر از حسرت کشاورزان
میان دشت تکانهای دست چوپان را
و آن غریبه که در قهوهخانۀ سر راه
همان که خم شد و بوسید تکۀ نان را
همان که نام تو را برد زیر لب وقتی
که روی میز غذا میگذاشت لیوان را
همان که گفت ببینم تو زائری؟ گفتم:
خدا بخواهد... آهی کشید قلیان را
همان که گفت به آقا بگو غلط کردم
بگو ببخشد، رانندۀ بیابان را
بگو از آنچه که میداند او پشیمانم
خودش نشان دهد ای کاش راه جبران را
چقدر بغض، چقدر آه با خود آوردم
و التماس دعاهای مرزداران را
خلاصه این که به قول رفیق شاعرمان
«چقدر سخت گذشتیم مرز مهران را»
::
نجف شروع زمین بود و ابتدای سفر
نجف به روی سر من گرفت قرآن را
مرا گرفت در آغوش، موکب اول
منِ دچار تحیر، منِ پریشان را
در این طریق فقط میزبان به سجده شدهست
که توتیا بکند خاک پای مهمان را
فقط حسین به آغوش هم رسانده چنین
برادران تنی را، عراق و ایران را
چه با غرور نشاندند روی سینهٔ خود
عمودها همه تصویری از شهیدان را
قدم قدم غم تو زنده میکند دل را
خدا زیاد کند این غم فراوان را
یکی گرفته پدر را به روی دوش خودش
یکی کشانده به سویت عصازنان جان را
چه جذبهایست در آغوش تو که اینگونه
کشاندهای به تماشا جهانِ حیران را
زمین به سوی تو برخاستهست، میخواهد
به ما نشان بدهد رستخیز انسان را
در ازدحام تو گم کردهام خودم را هم
در ازدحام ندیدم عمود پایان را
::
رسیدهام به تو حالا ولی نمیفهمم
دلیل خشکی این چشمههای جوشان را
چرا به داد دل من نمیرسد اشکم
بخوان برای نگاهم نماز باران را
ضریح نو شده در پس زمینهای از اشک
سکوت کردم و زیبایی دوچندان را...
چه روزهای قشنگی که کربلایی کرد
ضریح تازۀ تو شهرهای ایران را
تو را گرفته در آغوش خویش ششگوشه
چنان که جلد طلاکوب، متن قرآن را
از این حرم به حرمهای دیگری راه است
اگر که باز کنی چشمِ غرق باران را
دوباره داغ دلم تازه شد کنار ضریح
خدا کند که بسازیم قبر پنهان را
برای حضرت زهرا ضریح میسازیم
و دست فرشچیان طرح میزند آن را
من از امام رضا کربلا طلب کردم
و اینک از تو طلب میکنم خراسان را
#سیدحمیدرضا_برقعی