#امام_کاظم علیهالسلام
#غزل
🔹...ولی نفرین نکرد🔹
زیر بار کینه پرپر شد ولی نفرین نکرد
در قفس ماند و کبوتر شد ولی نفرین نکرد
روزهای تیره هریک شبتر از دیروز تار
در میان دخمهای سر شد ولی نفرین نکرد
هرچه آن صیادها را صید خود کرد این شکار
روزیاش یک دام دیگر شد ولی نفرین نکرد
روزهٔ غم، سجدهٔ غم، شکر غم، افطار غم
زندگی با غم برابر شد ولی نفرین نکرد
وای اگر نفرین کند دنیا جهنم میشود
از جهنم وضع بدتر شد ولی نفرین نکرد
وقت افطار آمد و دیدم که خرماها چطور
یک به یک در سینه خنجر شد ولی نفرین نکرد
آن دم بیبازدم چون آتشی رفت و سپس
آنچه باید میشد آخر شد ولی نفرین نکرد
#انسیهسادات_هاشمی
#امام_کاظم علیهالسلام
#غزل
🔹باب الحوائج🔹
زندان تیره از نفسش روشنا شده
صد یاکریم گاه قنوتش رها شده
تا دیده کنج خلوت زندان، شکسته بال
در سجده آمده همه جانش دعا شده
از فتنههای سلسلۀ تیرگی تنش
هر بند، شرح واقعۀ نینوا شده
چون جامهای فتاده به گودال قتلگاه
تصویری از حماسۀ کرببلا شده
هر گوشه صحن و تربت نوباوگان او
آیینهدار حرمت دین خدا شده
امروز کیمیای جهان سرزمین ماست
این خاک اگر طلا شده هم از رضا شده
معصومه، کوثریست کز امواج حلم و علم
دریای خفته در دل ایران ما شده
دیدیم اینکه تا به ثریا توان رسید
هر دم به یُمن پنجرههایی که وا شده
موسای دیگریست، کنون نیل دیگریست
فرعونهاست غرقۀ دام بلا شده
من پابرهنه آمدم از خویشتن برون
ای بُشر! آن بشارت محزون کجا شده؟
دریابمان که دربهدر نفس سفلهایم
ای کز کرامتت فقرا اغنیا شده
یارا دری گشا که تو بابالحوائجی
دل در سیاهچالۀ دنیا فنا شد
#علی_محمد_مؤدب
#امیرالمومنین_مدح
#فتح_خیبر
اسدالله علی ، دست خداوند علی
غضب الله علی ، گریه و لبخند علی
فتح خیبر همه حیدر شدنش را دیدند
با دو انگشت در ِ قلعه ز جا کند علی
#قاسم_نعمتی
#امیرالمومنین_مدح
#فتح_خیبر
همان شجاع که "ما فَرّ قَطُّ فی الحرب" است
همان که ضربت تیغش نداشت هیچ نظیر
به کار غزوه خندق گره فتاد آن روز
نمانده بود برای ظفر دگر تدبیر
نبی همین که عَلَم را به دست حیدر داد
به تیغ حیدر کرار شد عوض تقدیر
ز ترس حمله شغالان گریختند ز رزم
همینکه پای به میدان گذاشت همچون شیر
که عرصه عرصه شیر است جای هر کس نیست
بگو فرار نمایند آن سگ و خنزیر
رسیده آیه این المَفَرّ بگو به عدو
ز ذوالفقار نباشد دگر گریز و گزیر
چنان به ضربت تیغش به فرق مرحب زد
که رفت از دل میدان، عدو به قعرِ سعیر
سپس دری که چهل مرد عاجزند از او
گرفت و کند ز جایش فقط به یک تکبیر
ز جای کند در قلعه را به آسانی
چنانکه موی کشد گویی از میان خمیر
#عاصی_خراسانی
#امیرالمومنین_مدح
#بیست_چهار_رجب
#فتح_خیبر
سر بند زرد دور سر ماه دیدنی ست
با ذوالفقار آمدن شاه دیدنی ست
دیوار قلعه خورد تکان از پی تکان
خیبر گرفتن اسدلله دیدنی ست
#مسعود_یوسف_پور
#نوحه_سنگین_واحد_شهادت_امام_کاظم_ع
#زیبا_جانسوز
#سبک_گل_بی_خار_حسین
#بهمن۱۴۰۲
یا امام کاظم ای گل پیغمبر
پسر فاطمه ای یادگار حیدر
تو امید همه و باب حوائج هستی
بند بند دل ما را به حریمت بستی
یا امام کاظم (۴)
یا امام کاظم به فدای کرمت
شد سیه پوشِ غمت حَرم مُحترمت
شور محشر ز غم و داغ تو گشته بر پا
کاظمینت به عزای تو شده کرب و بلا
یا امام کاظم
رَبَنا خَلِصنی شده ذکر لب تو
من بمیرم ز غم و رنج و تاب و تب تو
کنج زندان بلا گو که چه آمد سرتان ؟
گفته ای بار خدا مرگ مرا هم برسان
یا امام کاظم
شیعیان گر زِ غمت خون دلها خوردند
بدن اطهر تو با صفا می بُرددند
کربلا تا که همه نام حسین می بُردند
کعب نِی بود که با ذکر حسین میخوردند
یا ابا عبدالله یا حسین ثارلله(۴)
#کربلایی_مرتضی_شاهمندی
@mortaza110shahmandi. ایتا
#نوحه_واحد_سنگین_امام_کاظم_ع
آی عاشقا گریه کنید شاخه ز گل جدا شده
غریب شهر کاظمین از تو قفس رها شده
ببین دل شکسته ام اسیر بُغض و نالته
صاحب عزای تو آقا مادر هجده سالته
امام کاظم ،شد دیگه آزاد
آقام غریبه ، ای داد بیداد
آه و واویلا (۴)
امشب اگه خدا بخواد کبوتر حرم می شم
سرمیزنم به کاظمین مهمون ذوالکرم می شم
کاشکی منم برا اَبد زندونیِ تو می شدم
پای ضریح باصفات قربونیِ تو می شدم
این دل زارم ، داره بهونه
از غربت تو ، داره می خونه
آه و واویلا
دشمن بی حیای تو شد باعث آزار تو
سیلی و تازیانه ها بوده همش افطار تو
آروم آروم بارونِ خون می چکه ازستاره ها
آروم آروم داره می ره تنی رو تخته پاره ها
چه غریبونه ، جون می دی آقا
می رسه از دور ، ناله ی زهرا
آه و واویلا
#کربلایی_مرتضی_شاهمندی
@mortaza110shahmandi ایتا
#عید_مبعث_مدح
ای خضر حیات جان، محمّد!
با نام خدا بخوان، محمّد!
ای گمشدۀ تمام خلقت
خورشید بلند بام خلقت
روز همه شام تار تا کی؟
خورشید، درون غار تا کی؟
از رخ بفکن حجاب، امشب
بر قلب بشر بتاب، امشب
پایان شب سیه رسیده
خورشید نبوّتت دمیده
ای خاتم انبیا محمّد
از غار برون بیا، محمّد
ای نور خدا ز تو نمایان
بر خیز و بجنگ با خدایان
تا چند بشر ز معرفت دور؟
تا چند حکومت زر و زور؟
هنگام قیام توست، برخیز!
بتخانۀ دهر را فرو ریز
تا حشر به جز تو رهبری نیست
بعد از تو دگر پیمبری نیست
آیین تو تا ابد جهانی است
دین تو هماره جاودانی است
ای مکّه! ببال، احمد آمد
از غار حرا محمّد آمد
بت ها ز چه رو خموش خفتید!؟
ای لات و هبل! به سجده افتید
ای هجر، حَجَر، مقام، زمزم
ای آدم، ای تمام عالم
اعلام کنید، شرک و مستی
تبدیل شده به حق پرستی
تا چند صنم!؟ صمد پرستید
آحاد جهان! احد پرستید
کوه و در و دشت، محو هویند
مشغول به ذکر حمد اویند
ما آدمیان چرا خموشیم!؟
با آنکه زبان و چشم و گوشیم
برخیز که بت گری سر آمد
از سوی خدا پیمبر آمد
رخشنده تر از هزار خورشید
خورشید محمّدی درخشید
این ساقی گلبن حیات است
این سیّد کلّ کاینات است
این جلوهء کبریاست آری
این خاتم انبیاست آری
فتح درِ رحمت آمد امشب
پیغمبر رحمت آمد امشب...
ای روی تو شمع آفرینش
ای سیّد جمع آفرینش
ای کلّ پیمبران بشیرت
روح ملکوتیان اسیرت
دارد به تو افتخار کعبه
پروانۀ تو هزار کعبه
پوشیده ز حسن خُلق جوشن
لبخند زده به سنگ دشمن
گفتار تو سر به سر کرامت
قرآن تو نور تا قیامت
از جملهء انبیا سری تو
تا هست خدا پیمبری تو
بازآ و به خلق سروری کن
پیغامبرا پیمبری کن
بازآ که به طول یک هزاره
اسلام شده هزار پاره
ای صاحب راستین اسلام
عیسای مسیح دین اسلام
اسلام به تو نیاز دارد
این رشته سر دراز دارد
کن زنده دوباره نهضتت را
دریاب کتاب و عترتت را
تا کی به کتاب تو اهانت!؟
تا چند به عترتت خیانت!؟
خون شهدا دهد گواهی
از غربت مکتب الهی
این پنجۀ دشمنان دین است
کآلوده به خون مسلمین است
ما پیرو خطّ اهلبیتیم
سلمان و ابوذر و کمیتیم
داریم سه پرتو هدایت
توحید و نبوّت و ولایت
با مهر علی خداپرستیم
عهدی است که در غدیر بستیم
ما زادۀ بعثت و غدیریم
کی خطّ سقیفه می پذیریم!؟
تا چشم به این جهان گشودیم
آهنگ علی علی سرودیم
ناشسته دهان ز شیر مادر
دادند به ما شراب کوثر
ما و علی و محبّت او
سرمست ولایتیم یا هو
ما شیعۀ چارده کتابیم
خاک قدم ابوترابیم
خطّ نبویست مکتب ما
اسلام علی است مذهب ما
اسلام علی کمال دین است
مجد و شرف و جلال دین است
اسلام علی است عدل گستر
اسلام علی است شیعه پرور
شیعه گل باغ اهلبیت است
نوری ز چراغ اهلبیت است
شیعه به کمان عدل تیر است
شیعه به کُنام عشق شیر است
شیعه است که چهره کرده نیلی
گفته است علی و خورده سیلی
شیعه است که داشته به عالم
مقداد و رُشید و حُجر و میثم
شیعه است که غافل از خدا نیست
شیعه است که از علی جدا نیست
شیعه است شهید تیغ در مشت
بوده زرهش همیشه بی پشت
شیعه چو علی امیر دارد
هم بعثت و هم غدیر دارد
«میثم» بنویس هست تا حق
حق با علی و علی است با حق
استاد سازگار
عید مبعث
مدح
#عید_مبعث_مدح
ای زنده دلان وقت سرور آمده امشب
از جانبِ حق جامِ طَهور آمده امشب
تا جمله شویم عاشق و دلداده ی دلبر
از غارِ حراء تحفه ی نور آمده امشب
پیمانه به پیمانه زنَم جامِ الهی
زیرا به جهان موسمِ شور آمده است
عید است و جهان محوِ تماشایِ پیمبر
بر جانِ جهان فیضِ حضور آمده امشب
معشوقه نگیرد دل من غیرِ محمد
چون علتِ زیباییِ حور آمده امشب
ای عاشقِ دلداده ی احمد تو ز جا خیز
با بعثت او نفخه ی صور آمده امشب
تا بوسه بگیرد زِ دو دستانِ کریمش
موسای کلیم از دلِ طور آمده امشب
تا چشم بدوزد به جمالش به جلالش
جبرئیلِ امین از رهِ دور آمده امشب
یا رب مددی کن بسرایم شبی از عشق
ای اهلِ جهان شامِ ظهور آمده امشب
شاعر : سیروس بداغی
عید مبعث
مدح
#حضرت_رسول_اعظم_ص
#مبعث
#ترکیب_بند
گیسوی تو برای پریشان شدن بس است
چشم ات برای سر به بیابان شدن بس است
دلدار اگر تویی به خدا که برای ما
بیدلترین قبیله ی دوران شدن بس است
هر روز پای "یار" قَبا چاک می زنیم
کِی گفته ایم پاره گریبان شدن بس است
از خیل معجزات تو،یک مهربانی ات
کُفّار را برای مسلمان شدن بس است
قدری ز دستپُخت خدیجه به ما بده
نانش برای بوذر و سلمان شدن بس است
مبعوث می شوی که بگویی به ابتران
دختر برای کوثرِ قرآن شدن بس است
تدریس نکته های ولایت شناسی ات
ما را برای طفل دبستان شدن بس است
تو آمدی نشان بدهی راه و چاه چیست
آئینه دار پرتو خورشید و ماه کیست
قرآن بخوان که سینه به سینه صدا شویم
از گورهای جهل ابوجهل،پا شویم
قرآن بخوان که با نفحات بهشتی ات
قدری عوض شویم،کمی با خدا شویم
این دست ها به شوق قنوتت بلند شد
تا تکّه ای ز پازِل این "ربّنا" شویم
بالی برای پر زدن ما درست کن
تا جبرئیل های مقیم حرا شویم
همراه چار قبله ی توحید آمدی
تا بندگان کعبه ی آل عبا شویم
بر روی شانه ات بنشینیم لحظه ای
لبخند شاد کودکی کوچهها شویم
پُشت در حریم تو از اولیا پُر است
ای کاش بین آن همه ما نیز جا شویم
فردای حَشر منصبمان پادشاهی است
امروز اگر قرار بر این شد گدا شویم
فانوسِ راه را به یدالله داده ای
می خواستی که با علی ات آشنا شویم
یک هشتم عدس به علی عشق داشتن...
گفتی که کافی است ز آتش رها شویم
ما را علی علیِ تو اینجا کشانده است
پائین پای غار حرایت نشانده است
بال ملک کجا و بلندای بام تو
از کهکشان بُرون زده حدِّ مقام تو
ای کعبه ی نگاه تو صدها بِلال ساز
"قبله"، نماز خوانده به بیتُ الحرام تو
ذکر مدام اهل وِلا یا محمد است
جان تمام شیعه به قربان نام تو
اما تو آمدی که بگویی علی که بود
این داستان نهفته شده در قیام تو
"هرکس علی شناخت،خدا را شناخته"
این بود جانِ مطلب و اصلِ پیام تو
معراج هم اگر بروی..،دردِدل کنی
جز مرتضی کسی نشود هم کلام تو
"یا اهل بیت پاکِ خداوند لایزال"
هر ثانیه شنیده شد این اَلسَّلام تو
یک نیمه ی تو "فاطمه" شد،آن یکی "علی"
حالا بگو که سجده کنم بر کدام تو!؟
طبق حدیث قدسی لولاک..،گفته اند:
زهراست مقتدای "علی" و امام "تو"
از نور این دو ،پرتوِ قرآن درست شد
با "مرتضی" و "فاطمه" ایمان درست شد
سرمایه ی محبت زهراست دینمان
یعنی که فاطمه است دلیل یقینمان
او بانی تفاخُر حق بر ملائکه است:
"او فاطمه است،بنده ی خلوت گُزینمان"
در حشر او سواره و باقی پیاده اند
آن بی مثالبانوی بالا نشینمان
در دست فاطمه است کلید دَر جَنان
از باغ های اوست بهشتِ بَرینمان
حوریّه ای که با دمِ اُمّید بخش خویش
هجده نفس رسیده به داد زمینمان
آن مادری که صبح قیامت یکی یکی
با مِهر مادرانه کُنَد دست چینمان
باید کسی شبیه علی همسرش شود
آئینه دار جلوه ی پیغمبرش شود
امّا پس از تو حرمت حیدر شکسته شد
آیه به آیه سوره ی کوثر شکسته شد
دیگر کسی به عترتتان اعتنا نکرد
این نخل ریشه دار تناور شکسته شد
در کوچه راه فاطمه ات سَد شد ای پدر
در کوچه گوشواره ی دختر شکسته شد
سیلی چنان به صورت زهرای تو گرفت
آوردهاند گونه ی مادر شکسته شد
آتش به جان لانه ی آل نبی زدند
بال و پر کبودِ کبوتر شکسته شد
او را چنان زدند که "مسمار" سرخ شد
او را چنان زدند که "در" سرشکسته شد
ما در عزای دختر تو گریه می کنیم
عُمری برای دختر تو گریه می کنیم
#بردیا_محمدی
#مبعث
اقرأ..
مُلک و مَلک مُرید و مسلمانِ احمد است
در ذيلِ لطفِ بی حد و احسانِ احمد است
احمد محمّد است و محمّد رسولِ حق
جمع صفات نیز، به عنوانِ احمد است
هر گل که بشکُفت به گلستان معرفت
مدیونِ قطره قطره ی بارانِ احمد است
`اقرأ..”بخواند و غار حرا پر زِ نور شد
مبعث، شروعِ تابش قرآنِ احمد است
معراج رفت و هم سخنِ کردگار بود
این نقطه، اوجِ عزت و ایمانِ احمد است
زهراست دخترش، ثمرش، مادرش، بَلی..
زهرا شکوهِ مِدحَت دیوانِ احمد است
سرمایه اش خدیجه و شمشیر او علیست
این دو، دو بالِ فتح به میدانِ احمد است
این شعر را بخوان، که جهان را خبر کنی
جانِ جهان علی و، علی جانِ احمد است
مجتبی دسترنج ملتمس
#مبعث
لبیک یا رسول الله
لبیک یا امین الله
نورباران شد حراء از مقدم افلاکیان
شد تلاوت آیه های نور در کلّ جهان
بر خلایق آمده دین همیشه جاودان
شد محمّد جانشین کردگار مهربان
با ندای( اِقرأ) ِ جبریل،احمد شد رسول
تا که باشد برخلایق سوی رب،راه ِ وصول
ناله ی ابلیس پیچیده میان آسمان
رود اشک از دیده ی کفّار گردیده روان
بتکده ها شد خراب و نور ایزد شد عیان
(اشهدُ اَنّ محمد...)شد مصفّای اذان
شیعیان مژده ،غروب موسم ماتم شده
صد مبارک مبعث پیغمبر خاتم شده
شد میان عرش اعلا نغمه خوان، روح الامین
عرضه شد دین خدا بر رحمةٌ لِلعالمین
عایدش شد از لیاقت ،کرسی عرش برین
تا شود تنها نشان راه حق روی زمین
حق، زِمام خلق را در دست پیغمبر نهاد
عید مبعث بر تمام شیعیان تبریک باد
از حراء آمد برون احمد امیرالانبیا
تا رساند بر تمام خلق پیغام از خدا
عید مبعث شد بهانه تا به دست مصطفی
بر همه عالم شود حیدر امام و مقتدا
عید مبعث خود مبلّغ بر غدیر خم شده
بعد احمد حضرت حیدر شه مردم شده
احمد و حیدر دو خورشید مجزّا نیستند
هردو دُرّی واحدند و از دو دریا نیستند
دشمنان آن دو غیر از نار عقبا نیستند
لعنت حق بر کسی که گفت:مولا نیستند
احمد و حیدر به حق یک روح در دو پیکرند
پس مسلمان حقیقی، شیعیان حیدرند
شد مسلمان حقیقی آن که بعد از مصطفی
کرده بیعت با پسرعمّش علی، نورالهدی'
کوری آل سقیفه، طبق دستور خدا
شد وزیر مصطفی، حیدر امام الاتقیا
شد شعار روز مبعث: یامحمد، یاعلی
دین ِبرحق شد ازآن ِشیعه ی مولا علی
علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)