eitaa logo
مجمع‌الذاکرین‌سلمان‌فارسی
254 دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
575 ویدیو
295 فایل
*نه‌هرکس‌شد‌مسلمان‌می‌توان‌گفتش‌که‌سلمان‌شد‌ که‌اول‌بایدش‌سلمان‌شدو‌آنگه‌مسلمان‌شد.* «مجمع‌الذاکرین‌سلمان‌فارسی» ‌درمنطقه‌مرکزی‌تهران‌دائرشده‌وباهدایت‌ خادم الشریعه شیخ محمدحسین شکروی ودیگراساتیدانجام‌وظیفه‌می‌کند.
مشاهده در ایتا
دانلود
کودکم جوشیده اما در رگم‌خون حسن ای عموی خوب من عاقبت آغوش تو گشته برای من کفن ای عموی خوب من خاک عالم بر سرم از روی زین افتاده ای ای عمو جانم حسین مرده عبداله مگر روی زمین افتاده ای ای عموجانم حسین نوه ی حیدر و زهرا رجزش تکبیر است نور چشمان حسن گرچه ده ساله ولی شیر همیشه شیر است نور چشمان حسن من اباالفضلیم و تیغ به من می آید شَرزه ی معرکه ام صبر کن در ته گودال حسن می آید شَرزه ی معرکه ام لشكرى در پيش رويم هست و تنها مى روم سوى بابا مى روم بى گمان دارم به استقبال زهرا مى روم سوى بابا مى روم من اگر دُرِّ یتیمم تو عقیق یمنی ای عمو عشق منی بیشتر از همه اینجا تو شبیه حسنی ای عمو عشق منی من که عبدالله نامم در عمل عبدالحسین مجتبی را نور عین می دوم از خیمه ها لبیک شاه عالمین مجتبی را نور عین طفل ده ساله شود یک تنه سردار سپاه غم مخور ثارالله می کند کار علمدار جمل عبدالله غم مخور ثارالله طوفان شده از نبرد اولاد حسن جانم به حسن آری همه مستند ز فریاد حسن جانم به حسن عبداللهم و زاده ی شیر جملم من یتیم حسنم من با دست خودم هیبت دشمن شکنم من یتیم حسنم من در زمین کربلا من حامی ثاراللهم راهی قتلگهم نور چشم مرتضی و مجتبی عبداللهم راهی قتلگهم عبداللهم و تشنه ی دیدار تو هستم عمو یار تو هستم با دست بریده عزادار تو هستم عمو یار تو هستم پاسخ «هل من معین» ات آمدم کاری کنم جان فدایت ای عمو بی زره مانند قاسم آبروداری کنم جان فدایت ای عمو آخرین حاجی ام و آمده ام قربانگاه جان به قربانت عمو حسن کوچک این دشت منم عبدالله جان به قربانت عمو آمد از خیمه به میدان بلا عبدالله عمه دنبالش دوان تا شود یار حسین بن علی ثارالله عمه دنبالش دوان من اگر عبدالهم در قتلگه جان می دهم جان به جانان می دهم عمه دستم را رها کن من نشانت می دهم جان به جانان می دهم دست او از پیکرش یا رب شده از تن جدا مجتبای کربلا ذکر یا زهرا گرفته در میان قتلگاه مجتبای کربلا می خرم با دل و جان تیر بلای تو عمو جان فدای تو عمو مثل عباس دهم دست برای تو عمو جان فدای تو عمو می رسد از قتلگاهت ناله های فاطمه ای عمو جانم حسین دست من از تن جدا شد مثل شاه علقمه ای عمو جانم حسین عمو رسیدم و دیدم چقدر بلوا بود محشر کبری بود سر تصاحب عمامه ی تو دعوا بود محشر کبری بود غیرتم می کِشد عمه که بمانم به حرم وای عمویم افتاد می روم جای سپر دست خودم را بِبَرَم وای عمویم افتاد ای عمو من از ازل مجنون و پا بست تو ام یار بی دست تو ام تا ابد شاگرد عباس تو و مست تو ام یار بی دست تو ام بشنوید ای اهل عالم او سلیمان من است ماه تابان من است این که در گودال افتاده عموجان من است ماه تابان من است گردبادی شد و برخاست به یاری امام به دلیریش سلام کربلا یافته طوفان حَسَن حُسنِ ختام به دلیریش سلام من دلیری دگر از قلب سپاه حسنم نذر تو جان و تنم مثل عباس شده دست جدا از بدنم نذر تو جان و تنم از حرم تا قتلگه یادِ حسن هستم حسین جان حسن جانم حسین شاهدم دستم ببین بَر عشق پا بَستم حسین جان حسن جانم حسین بویِ یاس و یاسمن پیچیده سَر مَستم عمو دل به تو بَستم عمو مثلِ عباسِ علمدارت شده دَستم عمو دل به تو بَستم عمو من وارثِ شیرِ جَمَلَم مردِ نَبردَم دورِ تو بگردم دستم سپرِ سینه یِ مجروحِ تو کردم دورِ تو بگردم یک نفس آمدم از خیمه کنار بدنت پسرت هستم عمو بعد اکبر شده دلخسته یتیم حسنت پسرت هستم عمو مشو راضی به حرم ماندن و پرپر زدنم من یتیم حسنم می شود در ته گودال لباسم کفنم من یتیم حسنم.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
من یتیم مجتبایم حامی خون خدا یا ابا صالح بیا روی جسم تو شده دست من از پیکر جدا یا ابا صالح بیا ای عمو عبداللهم من یادگار مجتبی گشته ام حاجت روا در میان قتلگه دستم شده از تن جدا گشته ام حاجت روا سپر از دست بینداز که من می آیم یا حسین مولایم به هواداری تو جای حسن می آیم یا حسین مولایم یادگار مجتبی می زد عمویش را صدا زاده ی نرجس بیا در میان قتلگه شد دست او از تن جدا زاده ی نرجس بیا دستهایم را سپر کردم برای حنجرت من به قربان سرت دست من افتاد افتادم به یاد مادرت من به قربان سرت گرچه آویزان شده از پوست دستانم چه غم من به یاد مادرم از عمویم برده ام میراث دستان قلم من به یاد مادرم ای عمو جان به فدای دو لب عطشانت جان من قربانت دست من می شود امروز بلا گردانت جان من قربانت شکر حق شد عاقبت در راه تو دستم جدا گشته ام حاجت روا می دهم بر دامنت جان ای غریب کربلا گشته ام حاجت روا ای عمو بنگر چگونه دستم آویزان شده قتلگه طوفان شده لشگر از این غیرت عبداللهت حیران شده قتلگه طوفان شده من ز روی پر ز خونت بوسه می گیرم عمو ای پدر جانم عمو غم ندارم چون در آغوش تو می میرم عمو ای پدر جانم عمو من یتیم حسنم که دستم افتاده ز تن ای فدایت جان من کاش قاتل ببرد جای تو سر از تن من ای فدایت جان من دست من بر پایت افتد من بلاگردان تو جان من قربان تو بسته شد از چه عمو بر روی من چشمان تو جان من قربان تو حیدر ده ساله ی کرب و بلایم ای عمو من یتیمم ای عمو بوسه زد زهرا بر این دست جدایم ای عمو من یتیمم ای عمو نور چشم مجتبی ده ساله اندر کربلا دستش از تن شد جدا در میان قتلگه در دامن خون خدا دستش از تن شد جدا اي عمو بين كه من عبدالله شيرين سخنم يادگار حسنم آمدم تا كه به تو هديه كنم جان و تنم يادگار حسنم آمدم زنده كنم خاطره ی رزم پدر مددی يا حيدر حسن كوچك اين دشت منم ای لشگر مددی يا حيدر من یتیم کربلا ابن الحسن عبداللهم عاشق ثاراللهم در دل گودالم و پای عمو سر می دهم عاشق ثاراللهم ای به قربان تن زخمی تو جان و تنم من یتیم حسنم می شود در دل گودال لباسم کفنم من یتیم حسنم من کی‌ ام عشق حسین و حسنم عبدالله یا أبا عبدِالله کشته‌ی بی سر و دست تو منم عبدالله یا أبا عبدِالله.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
(حضرت عبد الله ابن الحسن ع) عمه مرا دعا کن،حاجت من روا کن ببین عمو غریب است،دست مرا رها کن عمه عمو غریب است تنها و بی شکیب است۲ بر سبط ختم مرسل،اگر چه نور عینم مظلومه عمه جانم،فدایی حسینم عمه عمو غریب است تنها و بی شکیب است۲ عمه میان گودال،ببین عمو غریب است افتاده بر زمین و،تنها و بی شکیب است عمه عمو غریب است تنها و بی شکیب است۲ بر گوش جان نوای،هل من معینش آید عمه ببین عمو را،خون از جبینش آید عمه عمو غریب است تنها و بی شکیب است۲ عمه نگر به مقتل،عمو به خون تپیده با خنجر آن ستمگر،کنار او رسیده عمه عمو غریب است تنها و بی شکیب است۲ از این همه مصیبت،عمه دلم شکسته شمر ستمگر از کین،بر سینه اش نشسته عمه عمو غریب است تنها و بی شکیب است۲ دشمن بی مروت،عموی من رها کن به جای او بیا و،دست مرا جدا کن عمه عمو غریب است تنها و بی شکیب است۲ خجلت زده ز اویم،با او به گفت و گویم جان می دهم به راهش،در دامن عمویم عمه عمو غریب است تنها و بی شکیب است۲
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
┄━═✿♡﷽♡✿═━┄ تا حسین برگۀ آزادیت امضا نکند حق قبول از من و تو طاعت و تقوا نکند تا حسین از تو شفاعت نکند روز معاد حق برویت در فردوس برین وا نکند چون حسین رهرو حق باش که در مذهب عشق تا به حق راه دگر عقل تو پیدا نکند .. تا بود نام حسین ورد زبان من و تو آنچه با غیر کند حق به تو و ما نکند این شنیدم که حسین گفت که در راه خدا مرد از دادن جان وحشت و پروا نکند راحت از غم نشود دل بجهان تا که حسین روشن از پرتو رویش دل ما را نکند بی حسین راحتی و روضۀ رضوان مطلب که تو را معتکف سایۀ طوبی نکند روز محشر به خدا غیر حسین ابن علی هیچ کس از تو شفاعت بر یکتا نکند .. در جهان هیچ کسی ایدل «ژولیده» بدان گره از مشکل تو غیر حسین وا نکند.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
در صحن حرم حیرت ما دیدنی است در وقت سلام، این صدا دیدنی است دیدیم بهشت می‌وزد از حرمت آری، شب جمعه کربلا دیدنی‌ است. https://eitaa.com/majmaolzakerinsalmanfarsi
ارزش و جایگاه مجالس اهل بیت (ع) و سرور و شادی ، حزن و اندوه برای آل الله(ع)درکلام حضرات معصومین(ع) 🏴 ۱- در روز اول محرم الحرام ، امام رضا (ع) فرمود: وَ لَوْ أَنَّ رَجُلًا أَحَبَ‏ حَجَراً لَحَشَرَهُ اللَّه مَعَه. اگر کسی سنگی را دوست بدارد ، در روز قیامت با همان سنگ محشور می‌شود. 📚 أمالی صدوق ص  ۲۱۰ ---------------------------------------------- 🏴 ۲- قال الصادق (علیه السلام) : مَنْ دَمِعَتْ عَيْنُهُ فينَا دَمْعَةً لِدَمٍ سُفِكَ لَنا اَوْ حَقٍّ لَنا نُقِصْناهُ اَوْ عِرْضٍ اُنْتُهِكَ لَنا اَوْ لاَِحَدٍ مِنْ شيعَتِنا بَوَّاءهُ اللّهُ تَعالى بِها فِى الْجَنَّةِ حُقُباً. هر کس كه چشمش در راه ما گريان شود ، به خاطر خونى كه از ما ريخته شده ، يا حقى كه از ما گرفته شده ، يا حرمتی كه از ما يا يكى از شيعيان ما هتک شده برده شده ، خداى متعال در عوض او را در بهشت ، براى ابد جاى خواهد داد. 📚 وسائل الشيعه ج ۱۴ ص ۵۰۶ ---------------------------------------------- 📗 ۳- قال الرضا (علیه السلام) : إن سرک أن تکون معنا فی الدرجات العلی من الجنان فاحزن لحزننا و افرح لفرحنا. اگر تو را خوشحال می کند که در درجات والای بهشت با ما باشی:، پس در اندوه ما غمگین باش و در شادی ما خوشحال باش. 📚 جامع احادیث الشیعه ج ۱۲ ص ۵۴۹ ---------------------------------------------- 📗 ۴- قال الرضا (علیه السلام) : من جلس مجلسا ، یحیی فیه أمرنا لم یمت قلبه ، یوم تموت القلوب. هر کس در مجلسی بنشیند که در آن ، امر ما إحیا می شود ، دلش در روزی که دل ها می میرند ، نخواهد مرد. 📚 بحار الانوار ج ۴۴ ص ۲۷۸ ----------------------------------------------- 🏴 ۵- قال الصادق (علیه السلام) : نفس المهموم لظلمنا تسبیح و همه لنا عبادة و کتمان سرنا جهاد فی سبیل الله. ثم قال (علیه السلام) : یجب ان یکتب هذا الحدیث بالذهب. نفس کشیدن کسی که بخاطر مظلومیت ما اندوهگین باشد ، تسبیح است و اندوهش برای ما ، عبادت است و مخفی نکاه داشتن اسرار ما ، جهاد در راه خداست. سپس امام صادق (ع) افزود : این حدیث باید با آب طلا نوشته شود. 📚 أمالی شیخ مفید ص ۳۳۸ ---------------------------------------------- 🏴 ۶- قال الصادق (علیه السلام) : ما من عین بکت لنا إلا نعمت بالنظر إلی الکوثر و سقیت منه. هیچ چشمی نیست که برای ما بگرید ، مگر این که از نعمت نگاه به «کوثر» برخوردار می شود و از آن سیرابش می کنند. 📚جامع احادیث الشیعه ج ۱۲ ص ۵۵۴ ----------------------------------------------- 🏴 ۷- قال الصادق (علیه السلام) : لکل شییء ثواب ، إلا الدمعة فینا. هر چیزی پاداشی دارد ، مگر اشکی که برای ما ریخته شود ( که پاداش آن قابل سنجش نیست‌). 📚 جامع احادیث الشیعه ج ۱۲ ص ۵۴۸ ----------------------------------------------- 🏴 ۸- قال الباقر (علیه السلام) : مر علی بکربلا فی اثنین من اصحابه قال : فلما مر بها ترقرقت عیناه للبکاء ثم قال : هذا مناخ رکابهم و هذا ملقی رحالهم و هیهنا تهراق دماؤهم، طوبی لک من تربة علیک تهراق دماء الأحبة. امیر المؤمنین (ع) با دو تن از یارانش از « کربلا » گذر می کرد که چشمانش اشک آلود شد ، سپس فرمود : اینجا مرکب هایشان بر زمین می خوابد ، اینجا محل بارافکندنشان است و اینجا خون هایشان ریخته می شود، خوشا به حال تو ای خاکی که خون محبوبان بر روی تو ریخته می شود! 📚 بحارالانوار ،ج ۴۴ ،ص ۲۵۸ ---------------------------------------------- 📗 ۹- قال علی (علیه السلام) : إن الله... إختار لنا شیعة ینصروننا و یفرحون بفرحنا و یحزنون لحزننا. خداوند برای ما ، شیعیان و پیروانی برگزیده است که ما را یاری می کنند، با خوشحالی ما خوشحال می شوند و در اندوه و غم ما محزون می گردند. ،ج ۱،ص ۲۳۵
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا