eitaa logo
مجمع‌الذاکرین‌سلمان‌فارسی
254 دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
575 ویدیو
295 فایل
*نه‌هرکس‌شد‌مسلمان‌می‌توان‌گفتش‌که‌سلمان‌شد‌ که‌اول‌بایدش‌سلمان‌شدو‌آنگه‌مسلمان‌شد.* «مجمع‌الذاکرین‌سلمان‌فارسی» ‌درمنطقه‌مرکزی‌تهران‌دائرشده‌وباهدایت‌ خادم الشریعه شیخ محمدحسین شکروی ودیگراساتیدانجام‌وظیفه‌می‌کند.
مشاهده در ایتا
دانلود
(جناب وهب) بشنید از مادر وهب،در کارزار کربلا کای جان مادر خیز و کن،یاری سبط مصطفی نور دل زهرا حسین،در این بیابان بی کس است بی یاری اش را یار باش،بنما به راهش جان فدا با اذن مولانا الحسین،با خصم در پیکار شد جنگید مقداری و باز،آمد به سوی خیمه ها بنمود با مادر خطاب،راضی شدی دیگر ز من گفتا ز تو راضی شوم،جنگی اگر تا انتها برگشت در میدان جنگ،پیکار را تکرار کرد شهد شهادت را چشید،شد راهی دار بقا تا همسرش این را بدید،او با وهب شد همسفر گفتا مقدم این چنین،راضی از آن ها شد خدا. زمینه:این فاطمه خیر النساست،او را میازار ای زمین
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سلام ما به وهب باد و شیر مادر او! که داد درس شهامت به او و همسر او نخست بود مسیحىّ و فیض اسلامش شد آبروى وى و مکتب پیمبر او.   ▪️ یا واهب العطایا! آمد وهب به سویت تا آبرو بگیرم از فیض آبرویت یا دافع البلایا! افتاده در بلایم یا مُطلق الاُساری! گشتم اسیر مویت. ▪️ شد به میدان فداکاری، «وهب» آن مسلمان‌خوی نصرانی‌نصب کاو به عکس اهل ظاهر از درون داشت ره با آن خدایی‌رهنمون. ▪️ گر تو مشتاق حقی، بگْذر ز غیر که خداجویی چه در کعبه، چه دیر آن شنیدم کز نصارا بُد «وهب» وز صلیب و دیر نامد محتجب. ▪️ هان! سعادت بنْگر و توفیق رب ای شگفت! از قصّه‌ی «امّ‌الوهب» بودی اندر جیش و لشکرگاه شاه نوجوانی، مظهر لطف اله.   ▪️ چون وهب شد غمگسار رهبر آزادگان امر مادر را شنید و رفت و کرد ایثار جان همسرش آمد به بالینش که دیداری کند هر دو گردیدند شهید راه داور همزمان. ▪️ وهب ای یار وفادار حسین که شدی یاور و غمخوار حسین همسرت همره تو گشت شهید دهدت اجر تو دادار حسین.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
(حضرت عبد الله ابن الحسن ع) حسین چو بر خاک اوفتاد،عبد الله آمد در برش هر چند بود او کودکی،می خواست گردد یاورش کرد او حمایل دست خود،بر جسم صد چاک حسین یک ظالمی از کین جدا،بنمود دست از پیکرش آن نوگل باغ حسن،آمد شود یار حسین همچون خزان تیغ عدو،بنمود از کین پرپرش شهزاده عبد الله شد،قربانی اندر راه دوست می دید شاه تشنه لب،با دیده ی از خون ترش عبد الله اندر کودکی،شهید شد در راه دین این جور بی حد و حساب،انسان بود کی باورش لاجرعه نوش باده ی،قالوا بلی یعنی حسین در قتل عبد الله هم،می کرد شکر داورش باشد مقدم سایلی،بر درگه مولی حسین یا رب تو او را کامیاب،فرمای از فیض درش. زمینه:این فاطمه خیر النساست،او را میازار ای زمین
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
(حضرت عبد الله ع) آمد عبد اللهم،تا به دشت بلا دست خود را سپر،کرد او از وفا شد فدایی دین،زاده ی مجتبی از دم تیغ کین،یک لعین دغا بی گنه دست او،کرد از تن جدا شد فدایی دین،زاده ی مجتبی آن گل یاسمن،نور چشم حسن در ره ذوالمنن،شد شهید از جفا شد فدایی دین،زاده ی مجتبی تا که عبد الله از،کینه ی دشمنان شد شهید در برِ،عموی با وفا شد فدایی دین،زاده ی مجتبی خبرش تا رسید،به خیام حرم مادرش دلغمین،گشت از این ماجرا شد فدایی دین،زاده ی مجتبی بگذر از جرم ما،وز محبان همه حرمت فاطمه،از کرم ای خدا شد فدایی دین،زاده ی مجتبی. زمینه:همه جا کربلاست،همه جا نینواست
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
طفل حسن با اشک و آه آمد بهر فدا در قتلگاه آمد دست از تن عبد اللهم جدا شد آن یادگار حسنم فدا شد ستاره بهر دیدار مه آمد در آغوش عمو عبد الله آمد.