به ماه شعبان زلطف خدا گل واشده
در آسمان ولایت مهی پیدا شده
آمده بنت الحسین. برحسین نوردوعین
یا رقیه الحسین(2)
مدینه امشب ز مقدم او گلشن شده
چشم همه عالم از روی او روشن شده
شمع جمع عالمین خنده زن گشته حسین
یا رقیه الحسین
خانه مظلوم عالم شده وادی طور
ز مقدم این گل پاک همه غرق سرور
عاشقان ماه آمده. هادی راه آمده
یا رقیه الحسین
ز لطف خالق بود، ماه جمالش هاشمی است این گل زهرانشان،خوی وخصالش فاطمی است
نور بر دلها رسید. غنچه زهرا رسید
یا رقیه الحسین
از کودکی یارقیه شدم مفتون تو
ازاین همه لطف ورحمت منم ممنون تو دختر خون خدا مستم از جام بلا
یا رقیه الحسین
در دلم افتاده رقیه امشب شور عشق
گه مدینه میروم گاهی آیم دردمشق
کوی دارالشفاست بهرماکرب وبلاست
یا رقیه الحسین
بار دگر با این دلم رهنورد عشقم
با این دل بشکسته ام راهی دمشقم
سرزده نور ولا. ز رحمت کبریاء
رقیه بنت الحسین دختر خون خدا
رقیه بنت الحسین
رقیه بنت الحسین
بار دگر نخل ولا. پرثمر شد امشب
گلی ز نسل فاطمه جلوه گر شد امشب
گل به چمن واشده مدینه زیبا شده
ولادت دختر. حسین زهرا شده
رقیه بنت الحسین
رقیه بنت الحسین
اهل مدینه امشب است غرق شادی و شور امشب حسین بن علی گشته شاد و مسرور
بر حیدر و فاطمه. نور دو عین آمده
گلاب گلهای دین. بنت الحسین آمده
رقیه بنت الحسین
رقیه بنت الحسین
مادر او بوسه زند. بر روی رقیه
عالم هستی پر شده از بوی رقیه
نوای شادی رسد ز بیت خون خدا
مشام جان پر شد از عطرو بوی کربلا
رقیه بنت الحسین
رقیه بنت الحسین
دل میبرد از مادرش چهره چو ماهش
بر روی دستان حسین دل برد نگاهش
ماه رویش فاطمی عطر و بویش فاطمی
صبوریش زینبی خلق و خویش فاطمی
رقیه بنت الحسین
رقیه بنت الحسین
امشب بر حسین از کرم داده هدیه ای رب
در سپهر دین خدا باشداو چو کوکب
حق الیقین آمده حبل المتین آمده
بر شیعیان علی. حصن حصین آمده
رقیه بنت الحسین
رقیه بنت الحسین
بیت حسین فاطمه گشته گلشن امشب
چشم و دل آل علی. گشته روشن امشب
نجل پیمبر رسید. نوه ی حیدر رسید
در خلقت و خلق و خو زهرای اطهر رسید
رقیه بنت الحسین
رقیه بنت الحسین
امشب گلی از گلشن مرتضی رسیده
در کرم و جود و سخا. کس چواو ندیده
بر شیعه مرتضی لطف دمادم رسید
رقیه دخت حسین. صفای عالم رسید
رقیه بنت الحسین
رقیه بنت الحسین
از گلستان دین. غنچه ای وا شده
زینت آسمان ماه زهرا شده
آمده دنیا گل ثارالله
شادمان گردید دل آل الله
یا رقیه جان یارقیه جان (3)
بهر مولا حسین هدیه آمدزرب
باشد این طفل پاک زینت مام واب
در بغل بگرفت کودک دلبند
می زند امشب بوسه بر فرزند
یا رقیه جان یا رقیه جان
شهر یثرب شده. غرق نور خدا
زد قدم در جهان. دخت خون خدا
آمده دنیا دخت اربابم
محو روی آن گل شادابم
یا رقیه جان یا رقیه جان
تالی فاطمه ای امید همه
شام میلاد تو دارم این زمزمه
مهر و حب تو در سرشت من
مرقد پاک تو بهشت من
یا رقیه جان یا رقیه جان
دیدن کوی تو آرزوی من است
مهروحب شما آبروی من است
مرقد پاکت چه صفا دارد
عطرو بوی کرب و بلا دارد
یا رقیه جان یا رقیه جان
ای گل فاطمی من گدای تو ام
شکرلله که من. با ولای توام
یا رقیه جان گرچه بد هستم
از کرامت امشب بگیر دستم
یا رقیه جان یا رقیه جان
ای گل باصفا. عیدیم کن عطا
هم مدینه بده هم نجف کربلا
حاجت ما را کن روا امشب
برفرج بنماتودعا امشب
یا رقیه جان یا رقیه جان
گل زگلزار ولا آمده است
دختر خون خدا آمده است
شادمان گشته به جنت زهرا
نوه ی شیر خدا آمده است.
#ولادت_حضرت_رقیه_
#سلام_الله_علیها_
#رضا_یعقوبیان
@majmaolzakerinsalmanfarsi
#حضرت_رقیه
#بحر_طویل
سحری روشن و عاشق/سحری غرق شقایق/سحری چاک گریبان/و شبی خیره و حیران/همه آفاق گل افشان
و زر افشان و چراغان و غزل خوان/همه لبریز زِ آوازِ هَزاران
دشت ها غرق ترنّم/پُرِ گلهای تبسم/زِ مِیِ نوش ترین خُم/به ترانه/به تلاطم
سحری ریخته از بامِ فلک دامنی از ماه/به هر راه/به هر کوچه شبانگاه/چه نوری است/چه طوری است/در این خاک/چه هنگامه ی شوری است
که در حلقه ی گیسوی ستاره/زمان/ لحظه ی احساس/زمین تکّه ی الماس/پر از عطر گل یاس ترین یاس
شگفتا از این بزم/از این فرش/از این عرش تر از عرش/اگر هوش رمیده/وَ گر عقل پریده/وَ گر دل برمیده/ز طربخانه ی سینه/پی دل های دگر تا به مدینه/به نگین شب رؤیایی هر دیده ی بی خواب/شب بارش مهتاب/دَرِ خانه ی ارباب/چه نوری است/چه شوری است/چه طوری است/در این خانه چه هنگامه ی شوری است
ببین قبله نما را/که گم کرده خودش را و منا را و صفا را/وَ ز سر تا به قدم غرق نیاز است و دو دستش که دراز است/ بدین خانه که در هاله ی راز است
در این بزم معطر/در این مستی یکسر/چه بی تاب/چه مجنون/چه شیدا/شده لیلا/شده اکبر
چه مبارک سحری هست و چه فرخنده شبی هست/همین شب/که شد
از عشق لبالب/وَ گلِ خنده شکوفاست به رخساره ی زینب/و خدا دانَد از آن چشم تماشایی بیدار/وز آن قامت سرشار زِ دلدار/وز آن چهره ی یوسف کُشِ بی تاب/علمدار/چه طوفان شده بر پا به دلش/در دَمِ دیدار/در این شامِ بهاری/نه صبری نه قراری/پُر از لحظه شماری/چه مشتاق/چه بی خویش/قدم می زند و منتظر عطر دل انگیز و دل افروز گل ناز حسین است/چه شعری است/چه نوری است/چه طوری است/چه هنگامه ی شوری است
چه شد باز/که در باز شد و لحظه ی اعجاز شد و محشری آغاز شد و دید که در حُله ای از برگ گل یاس/و پیچیده به قنداقه ای از شهپر جبریل امین/در آغوش حسین بن علی/یاس ترین/ناز ترین جلوه که دیده است/به چشمی که ندیده است به جز روی حسینش
دو چشمش گُل دریاست/چه شیوا و ثریاست/دل آراست/تماشایی و بابایی و تنهاست/وَ ناگاه ابوالفضل رو کرد به انبوه فرشته و فرمود : اَلا باغ ملائک/و ای فوجِ فرشته/که دگر دور و برِ غنچه ام این گونه مگردید مریزید گُل از شوق مرقصید/مبادا که به بال و پر خود ناز کنیدش/که شاید رُخَش آزرده شود/از نفَسِ گرم و پَرِ نرم/که این گُل بُوَد حساس تر از معنی احساس/و آئینه تر از آینه در بوسه ی یک آه/و ای آه/از این آینه دوری/وَ مبادا که عبوری/کُنی از گرد رُخِ یاس تر از یاس
و ای شبنم شیرین منشین/بر سرِ گلبرگی از این غنچه/که ترسم که کبودش کند این بار که با توست چنین/خدایا چه گل است این/که شیرینِ دل است این/در این چهره بگو کیست/بگو این مَثَلِ کیست/همه محو/همه مات/همه واله و حیرانِ ابوالفضل/که زینب به نم اشکی و با سینه ی پر آه و دلی سخت غمین/گفت چنین/با پسر ام بنین/ای پسر فاطمه عباس ببین/دخترک ناز حسین بن علی نَه/که همان گوهر مفقود و همان مادر رنجور/که می بود حدیث فدک و غصبِ فدک/زخمِ دل حضرت زهرا و نمک/همانی که به هر صبح و به هر شام/فقط صحبت او بود/همان خانه/همان شعله/همان دود/همان است که باز آمده امروز.....
#حسن_لطفی
#حضرت_رقیه(س)
در نام رقيه فاطمه پنهان است
از اين دو يكي جان و يكي جانان است
در روي كبود اين دو پيداست خدا
آيينه بزرگ و كوچكش يكسان است.
#سیدرضا_موید
@majmaolzakerinsalmanfarsi