eitaa logo
مجمع‌الذاکرین‌سلمان‌فارسی
253 دنبال‌کننده
2.2هزار عکس
734 ویدیو
308 فایل
*نه‌ هر کس‌ شد‌ مسلمان‌ می‌توان‌ گفتش‌ که‌ سلمان شد‌ که‌ اول‌ بایدش‌ سلمان شد و‌ آنگه‌ مسلمان‌ شد.* «مجمع‌الذاکرین‌سلمان‌فارسی» ‌درمنطقه‌مرکزی‌تهران‌دائرشده‌وباهدایت‌ خادم الشریعه شیخ محمدحسین شکروی ودیگراساتیدانجام‌وظیفه‌می‌کند.
مشاهده در ایتا
دانلود
یا فاطمه ای منشاء خیر و برکات مهر تو بود قبولی صوم و صلات فرموده نبی خدا گناهش بخشد هرکس که برای تو فرستد صلوات. مرحوم https://eitaa.com/majmaolzakerinsalmanfarsi
(ع) آن که عمری داغ زهرا شعله زد بر پیکرش ریخت از روز ازل باران ماتم بر سرش نخل امید رضا بود و به باغ احمدی دست ظلمی زد شراره بر همه برگ و برش از غریبی بی کس و تنها به خود پیچید و باز شد غبار حجرهٔ در بسته او بسترش او چو شمعی آب می گردید از کینه ولی هلهله می کرد از شادی در آن جا همسرش همسر او گر برون حجره می خندد ولی در درون حجره می گرید به حال مادرش بشکند دست تو گلچین این گل زهرا بود با چه جرأت دست افکندی و کردی پرپرش این جگر از داغ یک سیلی تمام عمر سوخت آخر ای زهر جفا کردی چرا سوزان ترش در دو عالم سربلند است و سر افرازی کند هر که می گردد «وفائی» از وفا خاک درش. (ع) از من گرفته همسر من خورد و خواب را زهر جفا زجان ودلم برده تاب را وای از عناد دختر مأمون که از جفا مسموم کرد زاده خیر المئاب را تنها نه جان من که از این شعله سوختند جان رسول و فاطمه بوتراب را ای آنکه التهاب عطش را شنیده ای بنگر به عضو عضو من این التهاب را افکنده است شعله به جان من و هنوز ازمن کند دریغ یکی جرعه آب را من میکنم به العطش از او سؤال آب او می دهد به هلهله بر من جواب را یارب تو آگه یکه برای بقای دین بر جان خریدم این ستم بی حساب را جان میدهم به غربت و عطشان که خون من تضمین کند تداوم اسلام ناب را باشد زفیض دوستی ما اگر به حشر آسان کند خدا به مؤید حساب را.
(ع) اى فروزان گهرِ پاكِ بقيع گل پرپرشده در خاك بقيع با سلامت كنم آغاز كلام اى ترا! ختم رُسُل گفته سلام پنجمين حجّت و هفتم معصوم بابى اَنْتَ كه گشتى مسموم اى فداى حق و قربانى دين! كرده يك عمر نگهبانى دين! تنت از درد و الم كاسته شد تا كه دين قامتش آراسته شد اى ز آغاز طفوليت خويش بوده در رنج و غم و درد، پريش از عدو ظلم و شرارت ديده چون پدر رنج اسارت ديده خار در پا و رَسَن در بازو رفته اى با اُسرا در هر سو كرده خون خاطرت اى شمع ولا محنت واقعه كربوبلا كربلا ديده اى و كوفه و شام اى شهيد از اثر ظلم هشام آتش غم پر و بالت را سوخت زهر كين، شعله به جانت افروخت اثر زهرِ به زين آلوده كرده اعضاى ترا فرسوده نزد حق يافته فيض ديدار جسم تو خفته و روحت بيدار خود تو مظلومى و قبر تو خراب ديده دهر ازين غصه پر آب شيعه را دل ز عزايت شده داغ كه بود قبر تو بى شمع و چراغ ظلمِ اين امتِ دور از ادراك كرده يكسان حَرمت را با خاك با چنين ظلم و ستم از اعدا بهتر اينست كه قبر زهرا مخفى از ديده دشمن گردد تا ز هر حادثه ايمن گردد. (ره)
درون حجره‌ی غربت، خدا خدا می‌کرد کسی که عقده‌ی دل را به مرگ وا می‌کرد شراره را نتوان با شراره کرد خموش به غیر زهر، که او را ز غم رها می‌کرد؟! رضا که هر نفسی داشت درد تازه‌تری به زهر شعله برانگیز، مرحبا می‌کرد نماز عید چه آورد بر سرش؟ که مدام مثال فاطمه بر مرگ خود دعا می‌کرد نیافت ساحل امنی به غیر موج خطر میان لجّه‌ی غم، هرچه دست و پا می‌کرد چه جای زهر هلال؟ که بر شهادت او غم مصاحبت قاتل، اکتفا می‌کرد غریب و تشنه و تنها، بدن کبود از زهر فتاده بود و به اجدادش اقتدا می‌کرد چو شخص مار گزیده، به خویش می‌پیچید چه زهر بوده و با جان او چها می‌کرد! به هر نگاه که می‌بست و می‌گشود از درد جواد، نور دل خویش را صدا می‌کرد حدیث غربتش این بس که پای تابوتش دویده قاتل و گریان، رضا رضا می‌کرد خوشا شبی که "مؤيد" به یاد غربت او به اشک و زمزمه‌ی خود، عزا به پا می‌کرد. ✍مرحوم استاد
قسم به خون شهیدان، به کربلا، به حسین خدا به حشر ببخشد گناه ما به حسین طلوع ماه مبارک مبارکش باشد کسی که روزه ی خود سازد ابتدا به حسین خوشا به روزه‌ی مقبول روزه‌ دارانی که ابتدا به حسین است و انتها به حسین اجابت ار طلبی بر دعای خویش، بخوان به هر دعا که توانی خدای را به حسین سلام باد بر آن روزه‌ دار تشنه لبی که آب نوشد و گوید سلام ما به حسین شروع و آخر این ماه با زیارت اوست چه عزت‌ست که داده‌ست کبریا به حسین زیارتش سه شب قدر لذتی دارد شب علی‌ست ولی باید التجا به حسین خدای عالمیان می‌دهد جوابش را دهد سلام هر آنکس ز هر کجا به حسین نما روایت ابن شبیب را تفسیر زاشکِ صبح و شبِ حضرت رضا به حسین سه روز اگر تن او بود بر زمین، داده است فضلیت سه شب قدر را خدا به حسین تو ای خدای حسین و علی در این رمضان قبول کن همه طاعات شیعه را به حسین "موید" از درِ این خانه رو نگردانَد قسم به خون شهیدان، به کربلا، به حسین. (ره)
یا رب! چه روشنى است که در خانه‌ی من است؟ گویا دمیده ماه، به کاشانه‌ی من است من در تنور خانه چراغى نداشتم پس این فروغ کیست که در خانه‌ی من است؟ این سِر چو دید همسر خولى که از سَر است سَر را گرفت و گفت که جانانه‌ی من است از بخت خویش این همه باور نداشتم کامشب عزیز فاطمه در خانه‌ی من است آوخ! سر حسین در این جا چه می‌کند؟ این ظلم، کار همسر دیوانه‌ی من است ماتم که کَنزِ مخفى و دُردانه‌ی رسول مخفى چرا به گوشه‌ی ویرانه‌ی من است؟ آن جاست هودجى و در آن بانگ گریه‌ها جانسوزتر ز گریه‌ی مستانه‌ی من است.
کــه عـنایتش به دنیا برسد بــاشد که به فــریاد دل ما برسد یا رب سببی ساز که در روز جزا پرونده ما بــه دست زهرا(س) برسد. (ره) https://eitaa.com/majmaolzakerinsalmanfarsi
138.7K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بر چهره ی دلگشای مهدی صلوات بر قامت دلربای مهدی صلوات تا پرده ز رخ گرفت قدسی نفسان خواندند به رونمای مهدی صلوات. https://eitaa.com/majmaolzakerinsalmanfarsi
گویم ز امام صادق این طُرفه حدیث تا شیعه او به لوح دل بنگارد فرمود که بر شفاعت ما نرسد هر کس که نماز را سبک بشمارد. (ره) https://eitaa.com/majmaolzakerinsalmanfarsi
(علیه السلام) مهر تو را به عالم امکان نمی دهم این گنج پر بهاست من ارزان نمی دهم گر انتخاب جنت و کویت به من دهند کوی تو را به جنت و رضوان نمی دهم نام تو را به نزد اجانب نمی برم چون اسم اعظم است به دیوان نمی دهم جان می دهم به شوق لقاء تو یا حسین تا بر سرم قدم ننهی جان نمی دهم ای خاک کربلای تو مهر نماز من آن مهر را به ملک سلیمان نمی دهم مارا غلامی تو بُود تاج افتخار این تاج را به افسر شاهان نمی دهم دل جایگاه عشق تو باشد نه غیر تو این خانه خداست به شیطان نمی دهم گرجرعه ای ز آب فراتت شود نصیب آن جرعه را به چشمه ی حیوان نمی دهم تا سر نهاده ام چو "موید" به درگهت تن زیر بار منت دونان نمی دهم (ره)
(ص) رو در جنان چو خاتم پیغمبران گذاشت داغی گران به سینه ی اهل جهان گذاشت او بد همای قدسی و عالم بر او قفس بگشود بال و روی برآن آشیان گذاشت در راه سر بلندی دین و رضای حق کوشید تا که بر سر این کار جان گذاشت راحت شد از شماتت و آزار دشمنان رفت و غمش به سینه ی عالم نشان گذاشت وا حسرتا که امت اسلام شد یتیم وین داغ را قضا به دل انس و جان گذاشت رفت از میان امت و در بین مسلمین از خود به یادگار دو شیء گران گذاشت هست آن دو شیء عترت و قرآن که امتش نه حد این شناخت و نه حرمت بر آن گذاشت او در گذشت و فاطمه ی دل شکسته را تنها میان امت نا مهربان گذاشت زهرا مگر نبود ز عترت که خصم دون بس درد و داغ بر دل آن نوجوان گذاشت شیر خدا امام زمان بود و فاطمه جان را به راه حفظ امام زمان گذاشت خواهی اگر سعادت و عزت مویدا باید که سر به درگه این خاندان گذاشت.
(علیه السلام) مهرت به کائنات برابر نمی شود داغی ز ماتم تو فزونتر نمی شود از داغِ جان گدازِ تو ای گوهرِ وجود سنگ است هر دلی که مکدّر نمی شود ظلمی که بر تو رفت ز بیدادِ اهلِ ظلم بر صفحه ی خیال مصوّر نمی شود تنها جنازه ی تو شد آماجِ تیرِ کین یک ره شد این جنایت و دیگر نمی شود بی بهره از فروغ ولای تو یا حسن مشمولِ این حدیثِ پیمبر نمی شود فرمود دیده ای که کند گریه بر حسن آن دیده کور واردِ محشر نمی شود دارم امیدِ بوسه ی قبر تو در بقیع اما چه می توان که میّسر نمی شود با این ستم که بر تو و بر مدفنت رسید ویران چرا بنای ستمگر نمی شود آن را چه دوستی است "موید" که دیده اش از خونِ دل ز داغِ حسن تر نمی شود.