یابن الشبیب جد مرا یک کفن نبود
حتی به روی پیکر او پیرهن نبود
یابن الشبیب ضرب لگد سینه اش شکست
قاتل به روی سینه بشکسته اش نشست
یابن الشبیب بر گلویش نیزه ها زدند
آتش ز کینه بر همه ی خیمه ها زدند
یابن الشبیب مزد رسالت چنین نبود
جای عزیز فاطمه روی زمین نبود
یابن الشبیب با تن جدم سنان چه کرد
تابی نبود و نوک سنان با دهان چه کرد
یابن الشبیب غارت زن ها روا نبود
سیلی سزای دختر خیرالنسا نبود
یابن الشبیب عمه ما یاوری نداشت
حتی به روی سربه خدامعجری نداشت
یابن الشبیب کرببلا جز بلا نبود
اما به رنج و محنت شام بلا نبود
یابن الشبیب تشت طلا بود و خیزران
راس جدا و گریه زن ها و کودکان
یابن الشبیب زینب و بزم شراب، وای
نامحرمان و دختر ختمی مآب، وای
یابن الشبیب حرمت زینب شکسته شد
دستان عمه ام به طناب بسته شد
یابن الشبیب گوشه ویرانه جا شدند
پهلو شکسته از اثر ضرب پا شدند.
#اسلام_مولایی
#امام_حسین_ع