#امام_حسین_ع #دیر_راهب
#کاروان_اسرا
چون حریم خسرو بطحا ز بیداد زمانه
سوی شام از کربلا بهر اسیری شد روانه
جملگی چون طایر پر بسته بیآشیانه
در یکی منزل مکان کردند هنگام شبانه
بر در دیر نصاری به افغان و اضطرابی
راهبی میبود در آن دیر اندر کیش عیسی
طالب طور تجلی سالها مانند موسی
جا پی گنج حقیقت کرده در کنج کلیسا
جذبه نور حسینی شد دلیل مرد ترسا
دید شد بر پا به دور دیر شور و انقلابی
لشگر خونخوار جراری بدد از حصر بیرون
نیزهها بر دست زیب نیزهها سرهای پرخون
هر سری از نور چهر آتش زده بر ماه گردون
چند زن با دختر منتظم چون در مکنون
در پی هر نیزه با دست بسته در طنابی
رفت راهب را از این هنگامه هوش از سر ز تن تاب
گفت یا رب این به بیداریست بینم یا که در خواب
صبح محشر گشته ظاهر در جهان گویا از این باب
آفتاب است از زمین یک نی بلند از امر وهاب
ورنه هرگز بر سر نی کس ندیده آفتابی
این زنان موپریشان غریب تیره کوکب
کیستند و از برای چیست روز جمله چون شب
از چه رو دارند ذکر واحسینا جمله بر لب
هادی من شوبجاه و قرب روح الله یا رب
برگشا از بهر من از سر این اسرار بابی
پس از بام دیر نصرانی به قلب پرتلاطم
بر زمین گردید نال چون مسیح ار چرخ چارم
گفت ای قوم شده از راه و رسم مردمی گم
این چه آشوبست این سیر کیست ای بیرحم مردم
کس ندیده گوش نشنیده چنین ظلم و عذابی
گفت با او ظالمی زان ناکسان زشت ابتر
هست این سر از حسین بن علی سبط پیمبر
بر امیر شام یاغی گشت و شد لب تشنه بیسر
این اسیراناهل بیت او بود از بهر کیفر
سوی شام آوردهایم از کوفه با چنگ و ربابی
ریخت نصرانی به دامن گوهر از دریای دیده
گفت ای قوم ز کف دین داده و دنیا خریده
کز طمع پیوسته با شیطان و از یزدان بریده
چند بدر زر ز میراث پدر بر من رسده
میدهم این زر که سردار شما سازد ثوابی
این سر ببریده را امشب نهد اندر بر من
در زمان کوچ تسلیمش کنم بر وجه احسن
مرغ روح شمر زد از وعده زربال بر تن
داد سر زر را گرفت از راهب پاکیزه دامن
دیده گریان برد سوی دیر سر را باشتابی
هاتفی در گوش وی داد این ندای روح افزا
کای مسیحا ساختی از خود رضا روح مسیحا
سودها از بهر این سودا نصیبت شد ز یکتا
راهب پاکیزه سیرت راس نور چشم زهرا
شست و جا در معبد خود داد با مشک و گلابی
رفت اندر گوشهای آن مرد نصرانی نهان شد
دید بعد از لحظهای هنگامه کبری عیان شد
از خروش واحسینا لرزه بر کون و مکان شد
با ندای طرقوا سوی زمین از آسمان شد
شش زن معجر سیه در ناله یا قلب کبابی
ساره و مریم، صفورا، آسیه، حوا و هاجر
حلقه ماتم زدند از گریه در اطراف آن سر
عرش و فرش افتاد از نور در تزلزل بار دیگر
از فلک آمد خدیجه بر سر آن راس انوار
شد زمین از اشک وی چون بر سر دریا حبابی
ناگهان آمدند ابر گوش آن راهب دوباره
میرسد زهرای اطهر چشم بر بند از نظاره
چشم حق بین را به هم بنهاد راهب زان اشاره
لیک میآمد به گوش وی از آن دارالزیاره
ناله زار و حزینی از دل پرپیچ و تابی
با فغان میگفت ای شاهنشه بیسر حسینم
از قفا ببرید سر سلطان بیلشکر حسینم
زیب پیکر زینب آغوش پیغمبر حسینم
کشته بییار غمخوار و المپرورم حسینم
از چهای مظلوم با مادر نمیگویی جوابی
ای غریب کشته بیغسل و کفن کو پیکر تو
کو علمدار و سپه کو اکبر و کو اصغر تو
کو ستمکش زینب آواره غمپرور تو
محنت دوران چه آورده است ای سر بر سر تو
گه به مطبخ گه بنی گه دیرو گه بزم شرابی
رفت نصرانی ز هوش از ناله جانسوز و زهرا
چون به هوش آمد کسیر ازان زنان نادید برجا
نزد آن سر گفت و در عین ادب استاد برپا
ایهاالراس المبارک ای عزیز فرد یکتا
تو کدامین سرفرازی سرور عالی جنابی
گفت ای راهب من مظلوم سبط مصطفایم
مادرم زهرای اطهر خود حسین سر جدایم
در منای نینوا قربانی راه خدایم
تشنه لب سر داده اندر راه حق در کربلایم
نیست ای راهب غم و درد مرا حد و حسابی
بر دل راهب دگر طاقت نماند از گفتگویش
زد بسر دست عزا بنهاد روی خود برویش
کرد روی خویشتن را سرخ از خون گلویش
از ادب زد بوسه بر پمرده لبهای نکویش
با تضرع نزد آن سر کرد عجز و اضطرابی
گفت شاها بر ندارم دست امیدت ز دامن
تا نگویی در قیامت شافع تو میشوم من
گفت بیرون کن دگر زنا راهب ز گردن
شو مسلمان تا شفیع تو شوم در پیش ذوالمن
همچو (صامت) روز محر از وصالم کامیابی.
#صامت_بروجردی
(امام حسین ع)
مست گل روی حسینم
گرچه بدم سوی حسینم
عشق حسین است،در تار و پودم
مهر حسین است،همه وجودم
حسین حسین جان۲
من مست عطر و بوی اویم
عاشق قبر و کوی اویم
مولی گدایم،غرق ولایم
در آرزوی،کرب و بلایم
حسین حسین جان۲
از عالمی دل را گسستم
دل را حسین بر تو ببستم
آبروی من،از آبرویت
دستم همیشه،مولی به سویت
حسین حسین جان۲
ای گلبن و عطر ولایت
بر من نما یک دم عنایت
غرق گناهم،من روسیاهم
به جان زینب،بده پناهم
حسین حسین جان۲
کرب و بلای تو بهشتم
کن یک نگاه بر روی زشتم
کویت بهشتم،مهرت سرشتم
نامت حسین جان،بر دل نوشتم
حسین حسین جان۲
#رضا_یعقوبیان
#امام_حسین_ع
یابن الشبیب جد مرا یک کفن نبود
حتی به روی پیکر او پیرهن نبود
یابن الشبیب ضرب لگد سینه اش شکست
قاتل به روی سینه بشکسته اش نشست
یابن الشبیب بر گلویش نیزه ها زدند
آتش ز کینه بر همه ی خیمه ها زدند
یابن الشبیب مزد رسالت چنین نبود
جای عزیز فاطمه روی زمین نبود
یابن الشبیب با تن جدم سنان چه کرد
تابی نبود و نوک سنان با دهان چه کرد
یابن الشبیب غارت زن ها روا نبود
سیلی سزای دختر خیرالنسا نبود
یابن الشبیب عمه ما یاوری نداشت
حتی به روی سربه خدامعجری نداشت
یابن الشبیب کرببلا جز بلا نبود
اما به رنج و محنت شام بلا نبود
یابن الشبیب تشت طلا بود و خیزران
راس جدا و گریه زن ها و کودکان
یابن الشبیب زینب و بزم شراب، وای
نامحرمان و دختر ختمی مآب، وای
یابن الشبیب حرمت زینب شکسته شد
دستان عمه ام به طناب بسته شد
یابن الشبیب گوشه ویرانه جا شدند
پهلو شکسته از اثر ضرب پا شدند.
#اسلام_مولایی
#امام_حسین_ع
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#دوبیتی
در کرب وبلا که آب نایاب نشد
ناکام سپاه شام از آن آب نشد
گردید چو شاه کربلا زان محروم
از خجلتِ آن آب چرا آب نشد.
#میرزا_ربیع
#امام_حسین_ع
https://eitaa.com/majmaolzakerinsalmanfarsi
ای غریبی که لبتشنه بریدند سرت
لالهسان سوخت ز داغ علی اصغر، جگرت
تشنهلب هیچ مسلمان نکُشد کافر را
تو چه کردی که لبتشنه بریدند سرت؟
بیکس و تشنهلب و خسته و مجروح و غریب
نه انیسی به کنار و نه طبیبی به سرت
کس به پهلوی تو نَنْشست به جز نیزه و تیر
کس نیامد به جز از خنجر و پیکان، به برت
قد چون تیر تو از بهر چه گردیده کمان؟
کوه اندوه که بشْکست بدینسان کمرت؟
نالهٔ فاطمه، خشک و تر عالم سوزد
گر لب خشک تو را بنْگرد و چشم ترت
گاه در شام به طشت زر و گاهی در دیر
گه به خاکستر و گاهی به سنان است، سرت
واژگون چون نشد این طشت؟ که در بزم یزید
دید سر، زینب دلسوخته در طشت زرت
بر لب خشک تو، آبی پسر سعد نریخت
با وجودی که بُوَد ساقی کوثر، پدرت
نامهٔ تشنهلبان را ببر، ای باد صبا
به سوی تربت زهرا، اگر افتد گذرت
بگو، ای بانوی جنّت، سری از غرفه برآر
غرقه در لُجّهٔ خون بین، رخ شمس و قمرت
روزی آخر خبری از دل بیمار بپرس
مگر از حالت بیمار نباشد خبرت؟
تو دلآسوده و از چشمهٔ کوثر، سیراب
دخترانت همه لبتشنه و بیسر پسرت
بس که جانسوز بُوَد شعر روان تو! «هما»
آتش افکنْد به دلها، سخن با اثرت.
#همای_شیرازی
#امام_حسین_ع
این جمله حک کنید به سنگ مزارِ ما
عشقِ حسین(ع) تا به ابد افتخارِ ما
ما را برای روضه فقط آفریده اند
این گریه هاست رمزِ ثُبات و قرارِ ما
یک قطره اشک را به طلا هم نمی دهیم
دل را محک زنید و بسنجید عیارِ ما
شادی به جای خود، غم و نوحه به جای خود
حُبِّ علی(ع) و آلِ علی(ع) اعتبارِ ما
بر سینه می زنیم سنگ تو را فقط
ذکر حسین(ع) تا به قیامت شعارِ ما.
#محسن_زعفرانیه
#امام_حسین_ع
کیست این خسرو مظلوم؟ که خونین بدن است
وز دم نیزه و شمشیر، دو صد پاره تن است
کیست این مظهر جانبازی و ایثار و وفا؟
که به آزادگی و عدل و شرف، ممتحن است
او بُوَد چشم و چراغ دل زهرای بتول
روشنیبخش جهان، نور رخ «ذوالمنن» است
گبر و ترسا و یهودش، چو مسلمان خواهد
یار و محبوب ملل، شمع همه انجمن است
چه غم ار حسرت دیدار وطن داشت به دل؟
وطنش در دل یاران، شه دور از وطن است
او شهید است و نیازش نبُوَد گر چه به غسل
آب غسلش همه از خون گلو و بدن است
«کفنی داشت ز خاک و کفنی داشت ز خون
تا نگویند کسان، جسم حسین بیکفن است» (1)
«استخوانی اگر از سینۀ او باقی ماند
آن هم از ضرب سمّ اسب، شکن در شکن است»(2)
دفن کرده چو پدر را پسر بیمارش
آن که یعقوبصفت، شهرۀ «بیت الحزن» است
با سرانگشتِ مبارک بنوشته بر خاک
این همان قبر شهیدی است که عطشان دهن است
این مکان قبلۀ عشّاق جهان خواهد شد
«خوشدل»! این تربتِ معشوقِ زمین و زمن است.
(1) و (2):«جودی خراسانی»
#علی_اکبر_خوشدل_تهرانی
#امام_حسین_ع
شب جمعه
ای دل بیا که با غم ارباب خو کنیم
وز خاک کوی او طلب آبرو کنیم
ای دل بیا که همچو شهیدان کوی او
قدقامت الحسین را همه از خون وضو کنیم
خوش آرزوست اینکه فقط در تمام عمر
ما از حسین در همه جا گفتگو کنیم
باید که در میان هزاران سبو و می
از باده ی حسین فقط در سبو کنیم
یعنی شود که یک شب جمعه به کربلا
آن عطر سیب را که حسینی ست بو کنیم ؟
یعنی شود که در صف محشر به روز حشر
تشنه ، گرسنه ، بر در ارباب رو کنیم
باید برای آنکه به گودال قتلگاه
جان داده است ، دادن جان آرزو کنیم
او کشته ی دوشنبه و مذبوح جمعه است
جان جهان کم است اگر نذر او کنیم
بر آن هزار و نهصد و پنجاه زخم ، ما
از دیده ها روان همه دم آب رو کنیم
راوی بخوان تو ماجرای گلوی بریده را
تا اشک خویش مرهم خون گلو کنیم
باید به یاد آن بدن زیر و رو شده
دلهای خواب و شبزده را زیر و رو کنیم
با نعل تازه بس که تنش جا به جا شده
ماندیم پیکرش به کجا جستجو کنیم.
#ناصر_شهریاری
#امام_حسین_ع
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#امام_حسین_ع
#زیارت_کربلا
اسم حرمت آمد و بیتاب شدم
از شوق زیارت تو بیخواب شدم
حرف از عطش دیدن ششگوشه که شد
با یاد لبان خشک تو آب شدم.
#یوسف_رحیمی
https://eitaa.com/majmaolzakerinsalmanfarsi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#امام_حسین_ع
ما را از این تلاطم دنیا هراس نیست
تا کشتی نجات حسینی شناور است...
#علی_اکبر_لطفیان
https://eitaa.com/majmaolzakerinsalmanfarsi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#امام_حسین_ع
حلّال جمیع مشکلات است حسین
شویندهی لوح سیئات است حسین
ای شیعه! تو را چه غم ز طوفان بلا؟
جایی که سفینة النّجاة است حسین.
#صغیر_اصفهانی
https://eitaa.com/majmaolzakerinsalmanfarsi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#امام_حسین_ع
خاک قدمش آب حیات است حسین
مهریهی مادرش فرات است حسین
غرقیم به دریای معاصی امّا
شادیم که کشتی نجات است حسین.
#سیدمحمد_رستگار
https://eitaa.com/majmaolzakerinsalmanfarsi