#حدیث_روز
#امیرالمؤمنین(عليه السلام) فرمودند:
إيّاكَ وَالعَجَلَ؛ فَإِنَّهُ عُنوانُ الفَوتِ وَالنَّدَمِ.
از شتابزدگى بپرهيز؛ كه سرلوحه زيانكارى و پشيمانى است.
#غررالحكم،حدیث2636
جملات قصار از
#امیرالمؤمنین علی ابن ابیطالب علیه السلام در کتاب
#غررالحکم تالیف مرحوم عبد الواحد آمدی
(١) الدينُ يٓعْصِمُ
دین (از لغزش) باز میدارد.
(۲) الدُّنْيٰا تُسْلِمُ
دنيا گرفتار میکند.
(۳) الدِّينُ يُجِلُّ
دین (آدمی) را بزرگ دارد.
(٤) الدُّنْيا تُذِلُّ
دنیا خوار میسازد.
(٥) الدُّنيا أَمَدٌ
دنیا دوام ندارد.
(٦) الآخِرَةُ أَبَدٌ
آخرت، همیشگی و پایدار است.
(٧) العِلْمُ يُنْجِدُ
دانش، [انسان را] یاری میکند.
(٨) الحِكْمَةُ تُرْشِدُ
حکمت [انسان را] راهنمایی میکند.
(٩) العَدْلُ مأْلُوفٌ
عدل و داد، دلپذیر است.
(١٠) الجَوْرُ عَسُوفٌ
ستم، دلگیر كننده است.
(١١) الصِّدْقُ وَسِيلَةٌ
راستی [بهترين] وسيله است.
(١٢) العَفْوُ فَضيلَةٌ
گذشت، برتری است.
(١٣) السَّخَآءُ سَجِيَّةٌ
بخشش، طینت است.
(١٤) الشَّرَفُ مَزِيَّةٌ
شرافت، امتیاز است.
(١٥) الحَزْمُ بِضاعَةٌ
دور انديشی، سرمایه است.
(١٦) التَّوانِي إِضَاعَةٌ
سستی، تباهی فرصت است.
(١٧) الوَفاءُ كَرَمٌ
وفاداری، بزرگواری است.
(١٨) المَوَدَّةُ رَحِمٌ
دوستی، خویشاوندی است.
(١٩) التَّواضُعُ يَرْفَعُ
فروتنی، عظمت آورد.
(٢٠) التَّكَبُّرُ يَضَعُ
خودخواهی، سرافكندگی آورد.
💠 #حدیث روز 💠
#اميرالمؤمنين(عليهالسلام):
يَسيرُ الدنيا خيرٌ من كثيرِها، و بُلغَتُها أجدَرُ مِن هلكَتِها.
اندکِ دنيا، بهتر است از بسيار آن و آنچه به قدر كفايت باشد، شايستهتر است از آن مقدار كه به نابودى آدمى انجامد.
#غررالحكم،ح۱۰۹۹۳
💠 حدیث_روز 💠
#امیرالمؤمنین(علیه السلام):
أشرَفُ الغِنی، تَرکُ المُنی.
بهترین توانگری، ترک آرزوهاست.
#نهج البلاغه،حکمت۳۴
#حدیث_روز
#أميرالمؤمنين(علیه السلام):
مَن ضَنَّ بعِرضِهِ فَلْيَدَعِ المِراءَ .
🔷هر كه آبروى خود را مى خواهد، بايد مجادله را رها كند.
#ميزان_الحكمه،جلد ۱۰،صفحه ۵۰۵
#نهج_البلاغه،حکمت ۳۶۲
💠 #حدیث_روز 💠
#امیرالمؤمنین(علیه السلام):
لَعَنَ اللّه ُ اَلاْمِرینَ بِالْمَعْرُوفِ التّارِکینَ لَهُ وَ النـّاهینَ عَنْ المُنْـکْرِ الْعـامِلینَ بِـهِ.
کسانی که مردم را به کارهای نیک امر می کنند و خود آن را انجام نمی دهند و کسانی که مردم را از کارهای زشت باز می دارند اما خود مرتکب آن می شوند مورد لعن و نفرین الهی هستند.
#وسائل_الشیعه،ج ۱۱،ص ۴۲۰، حدیث ۹
#امر_به_معروف
#نهی_از_منکر
مولا #امیرالمؤمنين علی(ع)
♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡
من تمام دنیا را بی علی نمی خواهم
مهر و ماه رخشا ن را بی علی نمی خواهم
آب و خاک من اینجاست زادگاه من اینجاست
این سرای زیبا را بی علی نمی خوا هم
رهروعلی هستم دل برآن ولی بستم
من بهشت وطوبی رابی علی نمی خواهم
سرو یاس و سنبل را،چهچه های بلبل را
دشت و باغ و صحرا را بی علی نمی خواهم
ماه پرتو افشان را ابر و باد و با ران را
بحرو بر و دریا را بی علی نمی خوا هم
دیدن چمن زیباست لحظه های روح افزاست
شور و حال گلها را بی علی نمی خوا هم
ای طراوت ایمان، ای حقیقت قر آ ن
این کتاب تنها ر ا بی علی نمی خوا هم
این سخن بجا گویم گفته بارها گویم
من مقام عیسی ر ا بی علی نمی خواهم
ای علی بی همتا مانده همسرت تنها
زندگی تنها را بی علی نمی خوا هم
مانده از من بیمار خون سینه بر مسمار
درد و رنج و غمها را بی علی نمی خواهم
شعر هاهمه زیبا خاصه خامه( شیدا)
هر شعار زیبا را بی علی نمی خواهم. #شیدا_نیشابوری
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#امیرالمؤمنین(ع)
#میرزا_بدیع_نصرآبادی
در مکتب آفرینش، استاد علی است
عالم همه بندهاند، آزاد علی است
آمد علی و «نمک» موافق به عدد
یعنی نمک سفره ایجاد، علی است.
https://eitaa.com/majmaolzakerinsalmanfarsi
یکى از طلبه هاى نجف از نظر معیشت در تنگنا و دشوارى غیر قابل تحملّى بود . روزى از روى شکایت و فشار روحى کنار ضریح مطهّر حضرت امیرالمؤمنین(علیه السلام) عرضه مى دارد : شما این لوسترهاى قیمتى و قندیل هاى بى بدیل را به چه سبب در حرم خود گذارده اید ، در حالى که من براى اداره امور معیشتم در تنگناى شدیدى هستم ؟! شب امیرالمؤمنین (علیه السلام) را در خواب مى بیند که آن حضرت به او مى فرماید : اگر مى خواهى در نجف مجاور من باشى اینجا همین نان و ماست و فجل و فرش طلبگى است ، و اگر زندگى مادّى قابل توجّهى مى خواهى باید به هندوستان در شهر حیدرآباد دکن به خانه فلان کس مراجعه کنى ، چون حلقه به در زدى و صاحب خانه در را باز کرد به او بگو :
به آسمان رود و کار آفتاب کند .
پس از این خواب ، دوباره به حرم مطهّر مشرف مى شود و عرضه مى دارد : زندگى من اینجا پریشان و نابسامان است ، شما مرا به هندوستان حواله مى دهید !! بار دیگر حضرت را خواب مى بیند که مى فرماید : سخن همان است که گفتم ، اگر در جوار ما با این اوضاع مى توانى استقامت ورزى اقامت کن ، اگر نمى توانى باید به هندوستان به همان شهر بروى و خانه فلان راجه را سراغ بگیرى و به او بگویى: (به آسمان رود و کار آفتاب کند) ، پس از بیدار شدن و شب را به صبح رساندن ، کتاب ها و لوازم مختصرى که داشته به فروش مى رساند، و اهل خیر هم با او مساعدت مى کنند تا خود را به هندوستان مى رساند و در شهر حیدرآباد سراغ خانه آن راجه را مى گیرد ، مردم از این که طلبه اى فقیر با چنان مردى ثروتمند و متمکن قصد ملاقات دارد ، تعجب مى کنند !!
وقتى به در خانه آن راجه مى رسد در مى زند ، چون در را باز مى کنند ، مى بیند شخصى از پله هاى عمارت به زیر آمد ، طلبه وقتى با او روبرو مى شود مى گوید: (به آسمان رود و کار آفتاب کند) ، فوراً راجه پیش خدمت هایش را صدا مى زند و مى گوید : این طلبه را به داخل عمارت راهنمایى کنید ، و پس از پذیرایى از او تا رفع خستگى اش وى را به حمام ببرید ، و او را با لباس هاى فاخر و گران قیمت بپوشانید . مراسم به صورتى نیکو انجام مى گیرد ، و طلبه در آن عمارت عالى تا فردا عصر پذیرایى مى شود.
فردا دید محترمین شهر از طبقات مختلف چون اعیان و تجار و علما وارد شدند ، و هر کدام در آن سالن پر زینت در جاى مخصوص به خود قرار گرفتند ، از شخصى که کنار دستش بود ، پرسید : چه خبر است ؟ گفت : مجلس جشن عقد دختر صاحب خانه است . پیش خود گفت : وقتى به این خانواده وارد شدم که وسایل عیش براى آنان آماده است . هنگامى که مجلس آراسته شد ، راجه به سالن درآمد ، همه به احترامش از جاى برخاستند ، و او نیز پس از احترام به مهمانان در جاى ویژه خود نشست .نگاه رو به اهل مجلس کرد و گفت : آقایان من نصف ثروت خود را که بالغ بر فلان مبلغ مى شود از نقد و مِلک و منزل و باغات و اغنام و اثاثیه به این طلبه که تازه از نجف اشرف بر من وارد شده مصالحه کردم ، و همه مى دانید که اولاد من منحصر به دو دختر است ، یکى از آنها را هم که از دیگرى زیباتر است براى او عقد مى بندم ، و شما اى عالمان دین ، هم اکنون صیغه عقد را جارى کنید .
چون صیغه جارى شد ، طلبه که در دریایى از شگفتى و حیرت فرو رفته بود ، پرسید : شرح این داستان چیست ؟
راجه گفت : من چند سال قبل قصد کردم در مدح امیرالمؤمنین (علیه السلام) شعرى بگویم ، یک مصراع گفتم و نتوانستم مصراع دیگر را بگویم . به شعراى فارسى زبان هندوستان مراجعه کردم ، مصراع گفته شده آنها هم چندان مطلوب نبود ، به شعراى ایران مراجعه کردم ، مصراع آنان هم چندان چنگى به دل نمى زد ، پیش خود گفتم : حتماً شعر من منظور نظر کیمیا اثر #امیرالمؤمنین(علیه السلام) قرار نگرفته است ، لذا با خود نذر کردم اگر کسى پیدا شود و مصراع دوم این شعر را به صورتى مطلوب بگوید ، نصف دارایى ام را به او ببخشم ، و دختر زیباتر خود را به عقد او در آورم .
شما آمدید و مصراع دوم را گفتید ، دیدم از هر جهت این مصراع شما درست و کامل و تمام و با مصراع من هماهنگ است . طلبه گفت : مصراع اول چه بود ؟ راجه گفت : من گفته بودم :
به ذرّه گر نظر لطف بوتراب کند
طلبه گفت : مصراع دوم از من نیست ، بلکه لطف خود امیرالمؤمنین (علیه السلام) است . راجه سجده شکر کرد و خواند :
به ذرّه گر نظر لطف بوتراب کند *
به آسمان رود و کار آفتاب کند.
#داستان_و_عبرت
چرا روز #مبعث، روز زیارت مخصوص #امیرالمؤمنین(ع) هم هست؟
«خدای متعال نبی اکرم(ص) را ارسال کردند تا حکمت را به مردم بیاموزد و حکیمشان کند؛ «یعلمهم الحکمة». ...در روایات آمده که «انا مدینه الحکمة و علی بابها» یا «انا دار الحکمة و علی بابها» و ... .
پیامبر(ص) خانه و شهر حکمت است و امیرالمومنین(ع) درب این شهر حکمت است و خدای متعال این مدینه حکمت را در مبعث، "رسول" قرار داده و به او فرموده است که برو به دیگران هم حکمت بیاموز و مردم را حکیم کن.
شاید اینکه امروز، روز مبعث است اما روز زیارت مخصوص امیرالمومنین(ع) هم هست، به این دلیل باشد که چون درهای حکمت، امروز باز شده است».
#حدیث_روز
#امیرالمؤمنین(علیه السلام):
لَا تَعْتَمِدْ عَلَى مَوَدَّةِ مَنْ لَا يُوفِي بِعَهْدِه.
#غررالحکم
امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود: به دوستى کسی كه به عهد خود وفا نمى كند، اعتماد نكن.
توصیه های #أمیرالمؤمنین(علیه السلام) جهت زیاد شدن #رزق و روزی
1 . جمع بین صلاتین "ظهر و عصر" و "مغرب و عشا" .
2 . خواندن تعقیبات پس از نماز صبح و عصر .
3 . بجا آوردن صله رحم .
4 . جاروب زدن خانه .
5 . محبت و همدردی با برادر مؤمن .
6 . صبح هنگام به دنبال روزی رفتن .
7 . امانت داری .
8 . حق گفتن .
9 . تکرار اذان با مؤذن .
10 . صحبت نکردن در دستشویی .
11 . حریص نبودن .
12 . شکر گذاری خداوند متعال .
13 . دوری از قسم دروغ .
14 . وضو گرفتن قبل از خوردن غذا .
15 . خوردن آنچه از دست ، در سفره غذا افتاده است .
16 . هر روز 30 مرتبه تسبیح الهی را بجا آوردن ؛ موجب دفع هفتاد بلا میشود که کمترین آنها فقر است .
#الخصال(شیخ صدوق)،أبواب العشرة،صفحه 505