eitaa logo
مجمع‌الذاکرین‌سلمان‌فارسی
255 دنبال‌کننده
1.7هزار عکس
560 ویدیو
292 فایل
*نه‌هرکس‌شد‌مسلمان‌می‌توان‌گفتش‌که‌سلمان‌شد‌ که‌اول‌بایدش‌سلمان‌شدو‌آنگه‌مسلمان‌شد.* «مجمع‌الذاکرین‌سلمان‌فارسی» ‌درمنطقه‌مرکزی‌تهران‌دائرشده‌وباهدایت‌ خادم الشریعه شیخ محمدحسین شکروی ودیگراساتیدانجام‌وظیفه‌می‌کند.
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یا فاطمه ای منشاء خیر و برکات مهر تو بود قبولی صوم و صلات فرموده نبی خدا گناهش بخشد هـر کس که برای تو فرستد صلوات. https://eitaa.com/majmaolzakerinsalmanfarsi
نور دل و دیده ی پیمبر زهراست اُم الحَسَنین و کُفو حیدر زهراست آن خیر کثیر را کـه از فَرط کمال ایزد بستود و خواند کوثر زهراست. https://eitaa.com/majmaolzakerinsalmanfarsi
ناکام نیست آنکه ز دنیا جوان رود یا از جهان شکسته دل و خسته جان رود ناکام نیست آنکه بمیرد ز داغ دل یا عاشقی که با غم و رنج نهان رود ناکام نیست آنکه ز گلزار زندگی ناچیده گل به حسرت ازین بوستان رود ناکام آن کسی که به درگاه ذوالجلال یک ره نکرده سجده ازین خاکدان رود ناکام آن کسی که ز نور محمدی نابرده بهره، خاک شود، از میان رود ناکام آن کسی است که بی مهر مرتضی نزد قسیم نار و قسیم جنان رود ناکام آن کسی که ز درگاه فاطمه مطرود گردد و ز پی این و آن رود ناکام آن کسی است که بیگانه با حسن در حال جهل و غفلتش از تن روان رود ناکام، آن کسی است که عشق حسین را پیدا نکرده، بی خبر از این جهان رود ناکام آن کسی است که همچون معاویه قرآن به کف به جنگ امام زمان رود دنیا() چو مرحله ی امتحان ماست ناکام، آن که رد شده از امتحان رود. (حسان)
خیمه ها می سوزد و شمع شب تارم شده در شب بیماری ام آتش پرستارم شده ما که خود از سوز دل آتش به جان افتاده ایم از چه دیگر شعله ها یار دل زارم شده پیش از این سقای ما بودی علمدار حسین امشب اما جای او آتش علمدارم شده ای فلک جان مرا هر چند می خواهی بسوز مدتی هست از قضا دل سوختن کارم شده جز غم امشب پیش ما یار وفاداری نماند در شب تنهایی ام تنها همین یارم شده من که شب را تا سحر بی خواب و سوزانم چو شمع از چه دیگر شعله ها شمع شب تارم شده بس که اشک آید به چشمم خواب شب را راه نیست دود آتش از چه ره در چشم خونبارم شده؟ جز دو چشمم هیچکس آبی بر این آتش نریخت مردم چشمان من تنها وفا دارم شده گر گلستان شد به ابراهیم آتش ها ولی سوخت گلزار من و آتش پدیدارم شده شعله های کربلا آتش به جانم زد "" آتشین از این جهت ابیات اشعارم شده.
آیتى از خداست معصومه لطف بی ‏انتهاست معصومه جلوه‏اى از جمال قرآن را          چهره‏اى حق نماست معصومه عطر باغ محمدى دارد زاده مصطفى است معصومه پرتوى از تلألوء زهرا گوهرى پربهاست معصومه ماه عفت نقاب آل كسا دختر مرتضى است معصومه اخترى در مدار شمس شموس یعنى اخت الرضاست معصومه زائران! یک در بهشت اینجاست تربتش باصفا است معصومه در توسل به عترت و قرآن باب حاجات ماست معصومه از مدینه به قصد خطه طوس رهروى خسته پاست معصومه تا زیارت كند برادر خود فكر و ذكرش دعاست معصومه روز و شب عاشق بیابان گرد خواهرى باوفاست معصومه یا مگر اوست زینب دگرى كز برادر جدا است معصومه تا بدانى كه نیمه ره جان داد بنگر اكنون كجاست معصومه از وطن دور و از برادر دور حسرتش غم فزاست معصومه گر چه نشكسته سینه و پهلویش در دلش داغ‏هاست معصومه داغ زهرا و داغ اجدادش وارث كربلاست معصومه هر حسینیه بیت اوست حسان چون كه صاحب عزاست معصومه‏.
یا فاطمه جان دست من و دامانت ای چشم امید هـمه بر احسانت بادا به فدایت پدر و مادر من ای گفته محمد پدرت قربانت. ▪️ نور دل و دیده ی پیمبر زهراست اُم الحَسَنین و کُفو حیدر زهراست آن خیر کثیر را کـه از فَرط کمال ایزد بستود و خواند کوثر زهراست. ▪️ یا فاطمه ای منشاء خیر و برکات مهر تو بود قبولی صوم و صلات فرموده نبی خدا گناهش بخشد هـر کس که برای تو فرستد صلوات.
یا فاطمه ای منشاء خیر و برکات مهر تو بود قبولی صوم و صلات فرموده نبی خدا گناهش بخشد هـر کس که برای تو فرستد صلوات. https://eitaa.com/majmaolzakerinsalmanfarsi
نور دل و دیده ی پیمبر زهراست اُم الحَسَنین و کُفو حیدر زهراست آن خیر کثیر را کـه از فَرط کمال ایزد بستود و خواند کوثر زهراست. (حسان) https://eitaa.com/majmaolzakerinsalmanfarsi
خیز ای بنده ی محروم و گنهکار بیا یک شب ای خفته ی غفلت زده هُشیار بیا بس شب و روز که در زیرِ لَحَد خواهی خُفت هم غنیمت بشمار این شب و بیدار بیا شبِ فیض است درِ توبه و رحمت باز است خیز ای عبدِ پشیمان و گنه کار بیا پردهء شب که بوَد آیتِ ستاری من دور از دیدهء مردم به شبِ تار بیا به گشا دستِ نیازت به عطای دِگران دلِ به من بسته و بگُسسته زِ اغیار بیا فرصت از دست مده میگذرد این لحظات مَنشین غافل و بی حاصل و بی کار بیا سیلِ رحمت شود این اشکِ پشیمانی تو با دلِ بی غش و با چشمِ گُهر بار بیا کُوله بارِ گنهت ای که بسی سنگین است تا که بردارمش از دوشِ تو، بردار بیا این تویی بندهء شرمنده و آلودهء من این منم خالق بخشندهء ستّار بیا بارِ عام از تو بوَد رحمتِ من منتظرت قدمی نیز تو بردار و در این بار بیا ای که دلدار و پناه تو اِمامِ عَصر است پاک دل از پیِ خشنودی دلدار بیا شبِ فیض است اَشک بی افشان و بگو دیگر ای پَرده نِشین حُجتِ دادار بیا. (ره)
ناله كن اى دل به عزاى على گريه كن اى ديده براى على كعبه ز كف داده چو مولود خويش گشته سيه پوش عزاى على عمر على عمرۀ مقبوله بود هر قدمش سعى و صفاى على ديدۀ زمزم كه پر از اشگ شد ياد كند، زمزمه‏هاى على تيغ شهادت سر او را شكافت كوفه بُوَد، كوه مناى على عالم امكان شده پر غلغله چون شده خاموش صداى على نيست هم آغوش صبا بعد از اين پيك ظفر بخش لواى على منبر و محراب كشد انتظار تا كه زند بوسه به پاى على ماه دگر در دل شب نشنود صوت مناجات و دعاى على آه كه محروم شد امشب دگر چشم يتميان ز لقاى على مانده تهى سفرۀ بيچارگان منتظر نان و غذاى على واى امير دو سرا كشته شد خانۀ غم گشته، سراى على پيش حسين و حسن و زينبين خون چكد از فرق هماى على خواهی اگر ملك دو عالم حسان از دل و جان باش گداى على. (ره)
السلام علیک ایهاالعبد الصالح بر لب آبم و از داغ لبت می میرم هردم از غصه ی جانسوز تو آتش گیرم مادرم داد به من درس وفاداری را عشق شیرین تو آمیخته شد با شیرم بوته ی عشق تو کرده ست مرا چون زر ناب دیگر این آتش غم ها ندهد تغییرم اکبرت کشته شد و نوبتم آخر نرسید سینه ام تنگ شد از بس که بُوَد تأخیرم تا که مأمور شدم علقمه را فتح کنم آیت قهر بیان شد زلب شمشیرم سایه ی پرچم تو کرد سرافراز مرا عشق تو کرد عطا دولت عالمگیرم کربلا کعبه ی عشق است و من اندر احرام شد در این قبله ی عشاق دو تا تقصیرم دست من خورد به آبی که نصیب تو نشد چشم من داد از آن آب روان تصویرم باید این دیده و این دست دهم قربانی تا که تکمیل شود حج من و تقصیرم زین جهت دست به پای تو فشاندم بر خاک تا کنم دیده فدا، چشم به راه تیرم وصل شد حال قیامم ز عمودی به سجود بی رکوع است نماز من و این تکبیرم بدنم را به سوی خیمه ی اصغر نبرید که خجالت زده زان تشنه لب بی شیرم تا کند مدح ابوالفضل، امام سجاد نارسا هست"حسان"! شعر من و تقریرم. (حسان)
آیتى از خداست معصومه لطف بی ‏انتهاست معصومه جلوه‏اى از جمال قرآن را          چهره‏اى حق نماست معصومه عطر باغ محمدى دارد زاده مصطفى است معصومه پرتوى از تلألوء زهرا گوهرى پربهاست معصومه ماه عفت نقاب آل كسا دختر مرتضى است معصومه اخترى در مدار شمس شموس یعنى اخت الرضاست معصومه زائران! یک در بهشت اینجاست تربتش باصفا است معصومه در توسل به عترت و قرآن باب حاجات ماست معصومه از مدینه به قصد خطه طوس رهروى خسته پاست معصومه تا زیارت كند برادر خود فكر و ذكرش دعاست معصومه روز و شب عاشق بیابان گرد خواهرى باوفاست معصومه یا مگر اوست زینب دگرى كز برادر جدا است معصومه تا بدانى كه نیمه ره جان داد بنگر اكنون كجاست معصومه از وطن دور و از برادر دور حسرتش غم فزاست معصومه گر چه نشكسته سینه و پهلویش در دلش داغ‏هاست معصومه داغ زهرا و داغ اجدادش وارث كربلاست معصومه هر حسینیه بیت اوست حسان چون كه صاحب عزاست معصومه.