eitaa logo
مجمع‌الذاکرین‌سلمان‌فارسی
253 دنبال‌کننده
2.2هزار عکس
733 ویدیو
308 فایل
*نه‌ هر کس‌ شد‌ مسلمان‌ می‌توان‌ گفتش‌ که‌ سلمان شد‌ که‌ اول‌ بایدش‌ سلمان شد و‌ آنگه‌ مسلمان‌ شد.* «مجمع‌الذاکرین‌سلمان‌فارسی» ‌درمنطقه‌مرکزی‌تهران‌دائرشده‌وباهدایت‌ خادم الشریعه شیخ محمدحسین شکروی ودیگراساتیدانجام‌وظیفه‌می‌کند.
مشاهده در ایتا
دانلود
(ع) ای كشته ای كه بود اُحُد كربلای تو اهل ِ مدينه نوحه گران در عزای تو شير خدا و شير رسول خدا تويی ای نام سيدالشهدايی سزای تو قبل از حسين و واقعه ی جانگداز او زهرا گريست بر تو و بر كربلای تو شد خلعتِ شهادت تو جامه ی رسول جانها فدای پيكر در خون شنای تو ای قامتِ بلند رشادت به هر زمان كوتاه بود عبای پيمبر برای تو ماتم چرا گياه به پای تو ريختند؟! ميبايد آنكه ريخت سر و جان به پای تو اعضاءِ تو ز تيغ ستم پاره پاره شد پايان نشد به كشته شدن ماجرای تو هر عضوت از نسيم شهادت چو گُل شكفت در راهِ دين چو مُثله نشد كس سوای تو.
(ع) گمان نمی کنم این روح پیکرم باشد تنی که مُثله شده در برابرم باشد گمان نمی کنم این تکه های پخش شده همان عموی رشید پیمبرم باشد بدن مگر بدن کیست این چنین شده است؟! اگر خدای نکرده برادرم باشد...! چرا عبای پیمبر نمی گذارد تا دوباره روشنی دیدۀ ترم باشد؟ فدای خواهر مظلومه ای که نالان گفت: کنار کشتۀ گودال مو پریشان گفت: گمان نمی کنم این زیر نیزه افتاده حسین فاطمه یعنی برادرم باشد تو را خدا بگذارید بوسه اش بزنم که قول می دهم این بار آخرم باشد کفن که نیست عبا نیست، بوریا هم نیست؟! بد است بی کفن این مرد محترم باشد برای آن که روی پیکرش بیاندازم نمی شود بگذارید معجرم باشد؟
(ع) السلام ای عم ختم المرسلین  السلام ای حامی والای دین سرور جمع شهیدان احد  شیر حق بعد از امیر المومنین آل ابراهیم بر تو مفتخر  در بنی هاشم درخشی چون نگین غیرت اللهی و در گردان عشق  اختر تابانی و ماه مبین ای جوانمردی به نامت وامدار  ای حمیت با نگاه تو عجین بر برادر زاده ات یاور شدی  تا نباشد پور عبدالله حزین خواری بوجهل با دست تو بود  بر سرش با ضربه های سهمگین ای شکار شیر کار سهل تو  کس ندیده شیرمردی این چنین در احد از مرکبت لغزیده پای  نیزه ای زد بر تو خصم در کمین ورنه کس یاری رزمت نداشت  شد چنین تقدیر رب العالمین پیکرت شد قطعه قطعه وای من  پاره هایی از جگر با خون قرین اشک ریزان مصطفی بر پیکرت  ناله ها دارد به قلبی آتشین پیکر پاکت بپوشد با ردا  تا نگردد خواهر تو دل غمین از دل زینب امان در قتلگاه دید نعش بی سری روی زمین.
علیه‌السلام فرازی از یک ای شیرخدا و اسد احمد مختار در بدر و احد لشکر حق را سر و سردار هم پیش‌تر از حزب خدا یار محمّد هم بهر نبی بعد علی، حیدر کرار از خشم تو بر جان عدو آتش دوزخ وز تیغ تو در سینه، نفس‌ها شرر نار در بدر مه روی تو چون بدر درخشید در جنگ اُحُد جان به کف و عاشق ایثار رویید ز لب‌های محمّد گل لبخند در رزم چو کردی به عدو حمله علی‌وار با دست غضب فرق ابوجهل شکستی تا کس نرساند به محمّد دگر آزار هرجا که تو شمشیر گرفتی به کف دست دشمن به هراس آمد در عرصۀ پیکار در خطبۀ شام از تو و نام تو سخن گفت چارم وصی ختم رسل، حجّت دادار هم شیرخدا خوانْدَت و هم شیر پیمبر هم خواند تو را هم‌قدم جعفر طیّار ای کاش که در عرصۀ صفّین تو بودی تا یار علی بودی چون مالک و عمار ای کاش پس از ختم رسل بودی و بودی یار علی و فاطمه بین در و دیوار...
﷽ حضرتِ حمزۀ سیدالشهداء(علیه السلام) ای کشته ای که بود اُحُد کربلای تو اهل ِ مدینه نوحه گران در عزای تو . شیر خدا و شیر رسول خدا تویی ای نام سیدالشهدایی سزای تو . قبل از حسین و واقعه ی جانگداز او زهرا گریست بر تو و بر کربلای تو . شد خلعتِ شهادت تو جامه ی رسول جانها فدای پیکر در خون شنای تو . ای قامتِ بلند رشادت به هر زمان کوتاه بود عبای پیمبر برای تو . ماتم چرا گیاه به پای تو ریختند؟! میباید آنکه ریخت سر و جان به پای تو . اعضاءِ تو ز تیغ ستم پاره پاره شد پایان نشد به کشته شدن ماجرای تو . هر عضوت از نسیم شهادت چو گُل شکفت در راهِ دین چو مُثله نشد کس سوای تو. هفتم و به قولی پانزدهم شوال سالروز شهادت حضرت حمزه عموی باوفا و والا مقام پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) است.
علیه‌السلام 🔹مردِ میدان🔹 فتح نزدیک است وقتی مرد میدان حمزه باشد خصم خاموش است وقتی شیر غرّان حمزه باشد شهر تاریک است وقتی نیست یار هم‌زبانی خانه روشن می‌شود وقتی که مهمان حمزه باشد بولهب لب بسته، پنهان می‌شود در خانۀ خود آن زمان که یار اسلام و مسلمان حمزه باشد صف به صف دشمن‌شکن با نیزۀ شیرافکن خود می‌شکافد کوه را وقتی به میدان حمزه باشد زخم تحریم و غم شعب ابی‌طالب چه باشد تا میان شام هجران ماه تابان حمزه باشد؟ با رسول‌الله پیمان بسته با جان و دل خود بر سر پیمان خود تا دادن جان حمزه باشد صف‌شکن، رزم‌آشنا، شیر رسول‌الله حمزه می‌چکد بر پیکرش اشک پیمبر، آه، حمزه :: حمزه را باید زمان جنگ و در میدان ببینی روبروی جهل بوجهلان و بوسفیان ببینی حمزه را باید کنار مرتضی و جعفر، آری حمزه را باید میان لشکر ایمان ببینی حمزه همراه ملائک، خوب‌تر از بدر تابان باید او را پابه‌پای یاسر و سلمان ببینی حمزه دوشادوش مولا با رسول‌الله همره حمزه را باید کنار مرد مردستان ببینی سرنوشت عاشقانت مرگ در بستر مبادا عشق را باید میان خون خود غلتان ببینی حمزه یعنی أیّها الکفّار ایمان جلوه‌گر شد دور شو شیطان که نام نیک انسان جلوه‌گر شد.. :: چشم پیغمبر ز داغ حمزه گریان است امشب عرش اعلا سوگوار فخر مردان است امشب با ردای مصطفی تا عرش اعلا رفت حمزه بند بند پیکرش تفسیر قرآن است امشب کربلا در پیش چشمان رسول‌الله آمد گوییا شرح کتاب داغ انسان است امشب سبحه‌ای از تربت پاک عمویش ساخت زهرا بی‌‌گمان محراب مولا غرق باران است امشب.. خواهری مشق صبوری می‌کند بر داغ سنگین یا صفیّه، زینبی کن، شام هجران است امشب.. بر سر پیمان خود تا پای جان جنگید حمزه جان به جانان داد و بر این وعده جان بخشید حمزه :: یار مولایی اگر، باید که از دل یار باشی جعفر طیّار باشی، میثم تمّار باشی زن اگر هستی، سمیّه، مرد اگر، مانند یاسر تا چراغ راه فرزندی چنان عمّار باشی چون ابوذر پیر عشق حضرت مولا بمانی همچو جابر تا نهایت تشنۀ دیدار باشی رهرو مقداد در راه بصیرت بی‌مهابا یار دین عشق، در رفتار و در گفتار باشی همچو سلمان جان و دل را در ره جانان بخواهی حمزه باشی، تا شهادت دشمن کفّار باشی مرد میدان، شیر غرّان، حمزۀ ما، حاج قاسم یار مولا، همدل و همراه آقا، حاج قاسم.
(حضرت حمزه ع) حمزه شیر خدا و شیر پیغمبر یاری نمودی نبی را همچو حیدر عمری نمودی حمزه یاری طاها واویلا واویلا واویلا واویلا۳ عموی پیغمبر ای یار مصطفی شیر خدایی و سید الشهدا بر نبی بودی حمزه یار بی همتا واویلا واویلا واویلا واویلا۳ دین نبی از تو شد حمزه پاینده در راه یاری دین بودی رزمنده بر درد پیغمبر بودی تو تسلی واویلا واویلا واویلا واویلا۳ در جنگ احد مثله گردیده تنت از ظلم و کینه گشته پاره بدنت در کنار تو شده خونجگر طاها واویلا واویلا واویلا واویلا۳ خواهرت صفیه آمد کنار تو شد با دیدن تنت بی قرار تو در کنار بدنت حمزه شد غوغا واویلا واویلا واویلا واویلا۳ جانش آمد در کنارت حمزه بر لب افتاده دل ها یاد غم های زینب یا حمزه دل ها رفته سوی کربلا واویلا واویلا واویلا واویلا۳ آن دم که دیده زینب شمر دون رسید در کنار حسینش خنجرش کشید رأس پاک حسین را برید از قفا واویلا واویلا واویلا واویلا۳
علیه السلام 🩸کاش حمزه بود در آن کوچهٔ پُر واهمه تا نمی‌زد «دوّمی» سیلی به روی فاطمه... ➖ امیرالمومنین علیهالسلام به هنگام غصب خلافت توسط اصحاب سقیفه و جسارت آنان، فرمود: وَا حَمزَتَاهُ! وَلَا حَمزَةَ لِيَ اليَومَ ▪️ای حمزه کجایی که حال ما را ببینی! آه که امروز حمزه‌ای برای من نيست! 📚 شرح نهج‌البلاغه،ابن ابی‌الحدید، ج۱۱ ص۱۱۲ ➖ إمام باقر علیه‌السلام نیز در روایتی فرمودند: أَمَا وَ اللَّهِ لَوْ أَنَّ حَمْزَةَ وَ جَعْفَراً کَانَا بِحَضْرَتِهِمَا مَا وَصَلَا إِلَیْهِ وَ لَوْ کَانَا شَاهِدَیْهِمَا لَأَتْلَفَا نَفْسَیْهِمَا ▪️اما به خدا قسم، اگر حمزه و جعفر در ماجرای غصب خلافت حاضر بودند، آن دو نفر [ابوبکر و عمر] هرگز به آن چه که به آن دست یافتند، نمی‌رسیدند، حتی اگر می‌دیدند (آن دو نفر چه کردند) از جان خویش گذشته و آنان را به قتل می‌رساندند. الکافی، ج۸‌ ص۱۹۰ 🩸هیچ روزی مانند روز شهادت حضرت حمزه علیه‌السلام بر رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله سخت نگذشت... در روایت آمده است: روزى نگاه ِامام سجاد علیه‌السلام،به عُبيداللَّه فرزند حضرت عباس علیه‌السلام افتاد و اشك در چشم إمام علیه‌السلام حلقه زد؛ آنگاه فرمودند: مَا مِنْ یَوْمٍ أَشَدَّ عَلَی رَسُولِ اللَّهِ مِنْ یَوْمِ أُحُدٍ ▪️براى رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله روزى سخت تر از جنگ اُحد پيش نيامد؛ قُتِلَ فِیهِ عَمُّهُ حَمْزَةُ بْنُ عَبْدِ الْمُطَّلِبِ أَسَدُ اللَّهِ وَ أَسَدُ رَسُولِهِ ▪️زيرا در آن روز بود كه عمويش حمزةبن عبدالمطلب، اسداللَّه و اسدالرسول شربت شهادت نوشيد. و پس از اُحد سخت ترين روز براى آن حضرت جنگ موته بود كه پسر عمويش جعفربن ابى طالب را شهيد كردند. امام سجاد علیه‌السلام به اینجا که رسیدند، فرمودند: وَ لَا یَوْمَ کَیَوْمِ الْحُسَیْنِ صَلَّی‌اللَّهُ‌عَلَیْهِ ▪️و سخت تر از روز امام حسين "صلوات‌الله‌علیه " پيش نيامده و نخواهد آمد؛ ازْدَلَفَ إِلَیْهِ ثَلَاثُونَ أَلْفَ رَجُلٍ یَزْعُمُونَ أَنَّهُمْ مِنْ هَذِهِ الْأُمَّةِ کُلٌّ یَتَقَرَّبُ إِلَی اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ بِدَمِهِ ▪️ زيرا سى هزار نفر او را احاطه كرده بودند كه همه آنها خود را جزو امّت رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله تصور مى‌كردند و همهٔ آنها با قصد قربت برای ريختن خون فرزند همان پيامبر آمده بودند... 📚الأمالى،شیخ‌صدوق، ص ۲۷۷ 📚بحارالأنوار، ج۲۲، ص۲۷۴ هزار و یک «روضه»، در همین جمله است: کُلٌّ یَتَقَرَّبُ إِلَی اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ بِدَمِهِ... علیه السلام سلام‌الله‌علیها 🩸رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله، بعد از سال‌ها نیز، طاقت نداشت قاتل حضرت حمزه علیه‌السلام را ببیند... در نقل‌ها آمده است: وقتی‌که، «وحشی»، بعد از گذشت سال‌ها از جنگ أحُد، اسلام(ظاهری) آورد، به محضر رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله آمد و حضرت از او پرسیدند: آیا «وحشی» تو هستی؟ او گفت: آری. حضرت فرمودند: أخبِرنِی کیفَ قَتَلتَ عَمّی؟ ▪️به من بگو که چگونه عمویم حمزه را کشتی؟ او ماجرای شهادت و مُثله‌شدن حمزه علیه‌السلام را شرح داد و حضرت گریستند و از آنجا که «رحمة‌للعالمین‌»اند، او را بخشیدند؛ اما در آخر به او فرمودند: غَیِّبْ وَجهَک عَنّی! ▪️فقط جایی برو که دیگر رویَت را نبینم. 📚سفینه البحار ج۷ ص۴۲۰ آه یا رسول الله! حتی بعد از گذشت سال‌ها، طاقت دیدن روی قاتل عمویتان را نداشتید... اما چه بگوییم و چگونه گریه کنیم بر آن بانوی مخدّره‌ای که وقتی غروب روز یازدهم، از کنار قتلگاه او را عبور دادند،رو به سمت مدینه نمود و شما را خطاب کرد و فرمود: يا رسولَ اللّه! هٰذا حُسينُ الّذي قَبّلْتَهُ و ألصَقتَ صَدرَكَ عَلَى صَدرِه و تَلثِمُ نَحرَه اى رسول خدا! اين حسين همان است كه او را مى‌بوسيدى و سينه مباركت را بر سينه شريفش مى‌چسباندى و گلوگاه مباركش را مى‌بوسيدى. يا جدّاه! نَحنُ أهلُ بيتِك بالذُّلِّ و الهَوان في دارِ غُربةٍ و في أَسرِ كَفَرةٍ و فَجَرة ▪️اى جدّ بزرگوار ما! ما اهل بيت توايم كه اين گونه در دار غربت گرفتار ذلّت و خواری شدیم و هر کافر و فاجری دور تا دور ما را گرفته است... 📚ناسخ التواریخ،حضرت زینب‌کبری علیهاالسلام، ص۵۴۰ 🩸تنِ مطهر حضرت حمزه علیه‌السلام را عریان کردند اما در آخر، کفن شد ... مرحوم شیخ كلينى از امام صادق عليه‌السلام نقل مى‌كند که حضرت فرمودند : إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ صلى الله عليه و آله صَلَّى عَلَى حَمْزَةَ وَ كَفَّنَهُ لِأَنَّهُ كَانَ جُرِّدَ.
مرثیه (ع) ، عموی گرامی پیامبر اعظم (ص) با آن که بود غرقِ به خون جسم اطهرش دیگر نبود خواهر دل خسته در برش خواهر بدید جسم برادر به روی خاک اما ندید خنجر قاتل به حنجرش با چشم خویش خواهر دل خسته اش ندید گردد بریده رأسِ مطهَّر ز پیکرش با آن که گشت پیکر او لاله گون ولی نیلی نگشت چهره ی معصوم دخترش گرچه درید سینه ی او را ستمگری اما نخورد کعب نی از کینه خواهرش با آن که گشت روی منیرش به خون خضاب بر نی نرفت پیش عزیزان خود سرش گیرم که بود گَرد و غباری به چشم او دیگر ندید چیدن گل را برابرش گیرم که خورد نیزه ی وحشی به سینه اش در بر نبود غنچه ی نشکفته پرپرش در خاک و خون فتاد ولیکن در آن میان پرپر نگشت جسمِ جوانِ دلاورش با آن که گشت طایر عرشی شکسته بال دیگر نبسته اند طنابی به شهپرش با آن داشت نام پیمبر به روی لب چوبی نخورد بر لب و دندان مکرّرش با آن که سوخت قلب پیمبر ز داغ او کنج تنور نرفت رأس منوّرش آتش زده ست داغ غمش سینه را ولی روشن نگشت گوشه ی ویرانه اخترش این داغ شعله خیز از او شد به پا ولی افتاده قلب خسته ی "یاسر" در آذرش. «یاسر»
نوحه شهادت عموی پیغمبر اسلام سید ُالشهداء( ع ) :واویلا واویلا واویلا واویلا ●●●●●●●●●●●●●●●●●●●●●●● شد قهرمان احد درخون شناور ریزد سرشگ ازدو چشمان پیمبر واویلا واویلا واویلا واویلا. ۲. ●●●●●●●●●●●●●●●●●●●●●●● وحشی دون زدسنان بر پهلوی او نقش زمین شدقامت دلجو ئ او واویلا واویلا واویلا واویلا. ۲ ●●●●●●●●●●●●●●●●●●●●●●● شهید راه دین شدی آن دلا ور مثله شدازکین تنش ازتیغ وخنجر واویلا واویلا واویلا واویلا. ۲ ●●●●●●●●●●●●●●●●●●●●●●● آمد پیمبر کنار پیکر آ و گریان صفیه برجسم اطهراو واویلا واویلا واویلا واویلا
شهادت عموی پیغمبر منبر خوانی = زمینه= واحد خوانی ●●●●●●●●●●●●●●●●●●●●●●● حمزه آن دریادل میدا ن عشق قهرمان سردرخط فر مان عشق درشجاعت بی‌نظیری با وقا ر تیغ آتش بار او چون ذوالفقار در احد ره بر ستمکاران گر فت دست و سر از خصم در میدان گرفت لشکر اسلام در فر ما ن ا و دشمنان کردند قصد جان او وحشی دون زدسنان بر پهلویش غرقه درخون پیکرش تا ابرویش پیکرش شد مثله از جور خصا ن دست غم زد بر سر خود آسمان زین جنایت باخبر شد مصطفی آسمان کردی به تن رخت عزا ناله می زد از جگر ارض و سما در عزای حمزه آن نور هدا شد صفیه باخبر زین ما جر ا بر لب ا و نا له ی واحمزتا پس چه حالی داشت زینب کربلا درکنار سروهای سر جدا هر کجا افتاده سروی روی خاک جسمشان از تیغ و خنجر چاک چاک بارلها سوی ( شیدا) کن نگاه روز و شب گرید به یاد قتلگاه. ●●●●●●●●●●●●●●●●●●●●●●
علیه السلام سلام‌الله‌علیها 🩸رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله، بعد از سال‌ها نیز، طاقت نداشت قاتل حضرت حمزه علیه‌السلام را ببیند در نقل‌ها آمده است: 🥀 وقتی‌که، «وحشی»، بعد از گذشت سال‌ها از جنگ أحُد، اسلام(ظاهری) آورد، به محضر رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله آمد و حضرت از او پرسیدند: آیا «وحشی» تو هستی؟ او گفت: آری. حضرت فرمودند: 📋 أخبِرنِی کیفَ قَتَلتَ عَمّی؟ ▪️به من بگو که چگونه عمویم حمزه را کشتی؟ او ماجرای شهادت و مُثله‌شدن حمزه علیه‌السلام را شرح داد و حضرت گریستند و از آنجا که «رحمة‌للعالمین‌»اند، او را بخشیدند؛ اما در آخر به او فرمودند: 📋 غَیِّبْ وَجهَک عَنّی! ▪️فقط جایی برو که دیگر رویَت را نبینم. 📚سفینه البحار ج۷ ص۴۲۰ ✍ آه یا رسول الله! حتی بعد از گذشت سال‌ها، طاقت دیدن روی قاتل عمویتان را نداشتید... اما چه بگوییم و چگونه گریه کنیم بر آن بانوی مخدّره‌ای که وقتی غروب روز یازدهم، از کنار قتلگاه او را عبور دادند،رو به سمت مدینه نمود و شما را خطاب کرد و فرمود: 📜 يا رسولَ اللّه! هٰذا حُسينُ الّذي قَبّلْتَهُ و ألصَقتَ صَدرَكَ عَلَى صَدرِه و تَلثِمُ نَحرَه ▪️اى رسول خدا! اين حسين همان است كه او را مى‌بوسيدى و سينه مباركت را بر سينه شريفش مى‌چسباندى و گلوگاه مباركش را مى‌بوسيدى. 📜يا جدّاه! نَحنُ أهلُ بيتِك بالذُّلِّ و الهَوان في دارِ غُربةٍ و في أَسرِ كَفَرةٍ و فَجَرة ▪️اى جدّ بزرگوار ما! ما اهل‌بيت توايم كه اين گونه در دار غربت گرفتار ذلّت و خواری شدیم و هر کافر و فاجری دور تا دور ما را گرفته است. 📚ناسخ التواریخ،حضرت زینب‌کبری علیهاالسلام، ص۵۴۰