┄━═✿♡﷽♡✿═━┄
مناجات
مرحوم حبیب اله چایچیان (حسان)
.
این منم، بیدار، از هول گناه
می کنم، بر آسمان شب، نگاه
.
این منم، از راه دور افتاده ای
رایگان، عمر خود از کف داده ای
.
این منم، در دستِ غفلت ها اسیر
ای خدای مهربان، دستم بگیر
.
گرچه من پا تا به سر، آلوده ام
رُخ به درگاه تو آخر سوده ام
.
جانم از غم سوزد و، دارم خروش
ای خدای رازدار پرده پوش
.
آمدم، با چشم گریان آمدم
گر گنه کارم، پشیمان آمدم
.
یا رئوف یا رحیم و یا رفیع
چارده معصوم را آرم شفیع
.
ناگهان، آمد به گوش دل ندا
مژده ای از رحمت بی انتها:
.
«یا عِبادی، الَّذِینَ اسْرَفُواْ»
از نوید رحمتم، «لا تَقْنَطُواْ»
.
با چنین رأفت که می خوانی مرا
کی خداوندا، بسوزانی مرا
.
کی شود نومید، از رحمت «حسان»
تا که دارد چون تو ربّی مهربان.
#حسان #مناجات #مناجات_حسان