eitaa logo
مجمع‌الذاکرین‌سلمان‌فارسی
254 دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
570 ویدیو
295 فایل
*نه‌هرکس‌شد‌مسلمان‌می‌توان‌گفتش‌که‌سلمان‌شد‌ که‌اول‌بایدش‌سلمان‌شدو‌آنگه‌مسلمان‌شد.* «مجمع‌الذاکرین‌سلمان‌فارسی» ‌درمنطقه‌مرکزی‌تهران‌دائرشده‌وباهدایت‌ خادم الشریعه شیخ محمدحسین شکروی ودیگراساتیدانجام‌وظیفه‌می‌کند.
مشاهده در ایتا
دانلود
ميلاد امام حسين (عليه السلام) مرحوم محمدعلی ریاضی یزدی ‎آمد آن عید همایون فر فرخ دستور ‎که زمین غرق نشاط است و زمان موج سرور   ‎همه ذرّات جهان رقص کنان چرخ زنان ‎همه آفاق پر از ولوله و شور نُشور   ‎کف زنان پرده نشینانِ حریم ملکوت ‎دف زنان حور و چراغان همه جنات و قصور   ‎واکند باد صبا زلف عروسانِ چمن ‎چین به چین، جای به جا، موی به مو، جور به جور   ‎عید میلاد همایون حسین بی علی است ‎فاطمه شاد، علی شاد و محمد مسرور   ‎همه خورشید فلک مجمره می‌گرداند ‎پیش رویش که شها چشم بد از روی تو دور   ‎آمد آن شاه فلک، جاه سلیمان درگاه ‎که بود خادم او ماه و فلک؛ ماهی و مور   ‎آنکه بر سینه و بر دوش نبی جایش بود ‎سینه‌ای روشن از او سینه سینا در طور   ‎آنکه موسی به طواف حرم حرمت او ‎خلع نعلین کند تا ببرندش به حضور   ‎زنده از یک دم عیسی دم او اسرافیل ‎آنکه خود زنده کند عالمی از نفحه صور   ‎در شبستان جهان مشعل پر نور خدا ‎که بود روشن از او چهرۀ مه، چشمۀ هور   ‎از سرآغاز ازل تا به سرانجام ابد ‎هست جانبازی سالار شهیدان مشهور   ‎با فداکاری شاه شهدا پیش ملک ‎بشریت شده لبریز مباهات و غرور   ‎تا شفق سرخ بود چهرۀ خونین حسین ‎متجلی ‌است در آیینه اعصار و دهور   ‎آنکه خواند سر او بر سر نی سوره کهف ‎خوش‌تر از نغمه داوودی و آیات زیور   ‎آفتابی که برآید ز دو مشرق شب و روز ‎روز از اوج سنان، نیمه شب از شرق تنور   ‎سر تسلیم نهد پیش خداوند به خاک ‎آن سری را که گذارند به پای زر و زور   ‎تربتش سرمۀ چشمان خدابین ملک ‎فرش زوار درش، بال ملک گیسوی حور   ‎اشک چشمی که فشانند به یادش، به بهشت ‎زیور تارک حور است چو تاجی ز بلور   ‎دشمنش کشت و ندانست که با کشتن او ‎خویش را می‌کند آن خاک به سر،زنده به گور   ‎پیش شاه شهدا شعر «ریاضی» بردن .‎چیست؟ ران ملخی هدیه ناقابل مور (عليه السلام) (عليه السلام)
ميلاد حضرت عباس (عليه السلام) (ولادتى) 🔹بند اول  شب سوم چو رسید از مه شعبان، مه عترت، مه قرآن، چه مبارک سحری بود که خورشیدِ جمال پسرِ فاطمه یکباره درخشید، ادب بین که شب چارم شعبان، پی آن ماهِ فروزنده عیان گشت ز بـرج شـرف و غیـرت و ایثار، بـه بیت علـی آن حجت دادار، مهِ ام‌ّ بنین حضرت عباس علمدار، قضا گفت که این است همان شیر  خروشانِ علی حیدر کرار،قدر گفت که این است به خیل شهدا سرور و سالار، فلک گفت بشر یا ملک است این؟ زهی از این گل رخسار که بخشید صفا چشم و دل اهل صفا را. 🔹بند دوم  هله ای فاطمۀ دوم مولا! صدف بحر تولا! گهرت باد مبارک! توئی آن نخل ولایت، که بود میوۀ نابت قمر برج هدایت، دُر دریای عنـایت، ثمرت بـاد مبارک، قمـرت بـاد مبـارک! گـلِ رخسـارِ گرامی پسرت باد مبارک! ز عـلی بـاد سلامی به بلندای تجلّای ولایت به تو و لالۀ یاس تو و ماه رخ عباس که سرمست حسین است،‌ که پا‌بست حسین است، همه هست حسین است، بگو دست حسین است، ببین در رخ نورانی او هیبت و اِجلال علی شیرخدا را.  🔹بند سوم  الا حور و ملک! جن و بشر! خلق سماوات و زمین! جشن بگیرید که امشب علی و فاطمه و فاطمۀ ام‌بنین و حسن و شخصِ حسین‌‌بن‌علی جشن گرفتند و همه وصف ابوالفضل علمدار سرودند، همه چشم به عباس گشودند و همه حمد خداوند نمودند که در باغ ولا، دسته گلِ یاس خوش آمد پسر شیرخدا حضرت عباس خوش آمد! صلوات علی و فاطمه بر ماه جمالش، بـه جلالش، به کمالش، به خصالش، به دو ابروی هلالش، ز رسول الله و آلش بفشانید به پایش گهر مدح و ثنا را.  🔹بند چهارم  نشنیدید که قنداقۀ آن ماه جبین در بغلِ ام‌بنین بود؟ چو خورشید که بر بام زمین بود، تو گوئی که مگر در بغل فاطمۀ بنت اسد، حیدر کرار، علی شیر خداوند مبین بود، که آن مادر فرخنده چو یک اختر تابنده که دور سر خورشید بگردد، به ادب آمد و گرداند بـه دور سر ریحانۀ زهرا قمرش را و ندا داد که ای نور دل فاطمه عباس  عزیزم به فدایت نگهش کن که بـوَد یارِ تو و سرور و سالار، تمام شهدا را.  🔹بند پنجم  همه دیدند که قنداقۀ عباس بود بر سر دست اسدالله چو خورشید که گیرد به بغل ماه و زند بوسه بـه پیشانی و دستش، پس از آن یاد کند در شب میـلاد وی از صبح الستش که فـدای پسر فاطمه گردد سر و جان و تن و دستش، و کند یاد علمداری و سقائی و فرماندهی کل قـوایش، ادب و عشق و وفایش، شرف و صدق و صفایش، بـه زمین آمدن از عـرش خدا،‌ قـامت رعنا و رسایش،عجبا دید در آن چهره همه واقعۀ کرب و بلا را.  🔹بند ششم  ای نبی خوی و علی صولت و زهرا صفت! آیینۀ حلم حسن و دیدۀ بیدار حسینی! تویی‌آن ماه که خود غرق در انوار حسینی، نه فقط در شب عاشور و صف کرب و بلا، کز شب میلاد گرفتار حسینی، همه جا یار حسینی پسر شیرخدائی و علمـدار حسینی، تـو ابـوفاضل و فرماندهی انصار حسینی، ز خداوند و ملایک  ز رسولان و امامان و شهیدان الهی، همه دم باد درودت، همه جا باد سلامت که رساندی به کمال از ادب و غیرت و جانبازی خود دوستی و عشق و وفا را.  🔹بند هفتم  تو یم غیرت و ایثار و وفائی که پیمبر به تو نازد، تو به بی دَستی خود دست خدائی که علی ساقی کوثر بـه تـو نازد، تـوئی عباس که صدیقۀ اطهر به تو نازد، حسن آن حجت داور به تـو نازد، تو همان یار حسینی که حسین ابن علی در صف محشر به تو نازد،تو همان میر سپاهی که هماناعلی اکبر بـه تـو نـازد، توئی آن ساقی بی آب که حتی علی اصغر به تو نازد پسر ام‌ّ بنین استی و بیش از همه مادر به تو نازد، که تو کردی به صف کرب و بلا یاری مصباح هدا را.  🔹بند هشتم  تو همان ماه بنی هاشم و شمع شهدائی تو به دریای عطش با جگر تشنۀ خود آب بقائی، تو کنار حرم خون خدا صاحب ایوان طلائی، تو به بی‌دستی خود از همگان عقده گشائی، تو فراتر ز تمام شهدا روز جزائی، حرمت علقمه، خود کعبۀ ارباب دعایی، تو حسینِ دگرِ فاطمه، تـو خون خدائی، بـه خدا صاحب لطف و کرم و جود و سخائی، تـو همان باب حوائج، تو همان بحر عطائی، تو امید همه عالم تو چراغ ره مائی، تو علمداری و فرماندۀ کل شهدائی، چه شود دست بگیری ز کرم" میثم" افتاده ز پا را؟  (عليه السلام) (عليه السلام) (عليه السلام)
از عرش صدای ولوله آمده است عطری ز نماز نافله آمده است بر قافله‌های عشق و ایثار و دعا از ره سه امیر قافله آمده است. https://eitaa.com/majmaolzakerinsalmanfarsi