eitaa logo
مجمع‌الذاکرین‌سلمان‌فارسی
253 دنبال‌کننده
2.2هزار عکس
733 ویدیو
308 فایل
*نه‌ هر کس‌ شد‌ مسلمان‌ می‌توان‌ گفتش‌ که‌ سلمان شد‌ که‌ اول‌ بایدش‌ سلمان شد و‌ آنگه‌ مسلمان‌ شد.* «مجمع‌الذاکرین‌سلمان‌فارسی» ‌درمنطقه‌مرکزی‌تهران‌دائرشده‌وباهدایت‌ خادم الشریعه شیخ محمدحسین شکروی ودیگراساتیدانجام‌وظیفه‌می‌کند.
مشاهده در ایتا
دانلود
ماه محرم محمد جواد غفور زاده (شفق) دلا! بسوز که هنگام اشک و آه شده است دو ماه، جامه ی احرام ما سیاه شده است حکایت دل ما و غم غریب حسین حدیث جاذبه ی کهربا و کاه شده است نگاه مضطرب دختری، به روی پدر طلوع عاطفه از اول پگاه شده است برای آنکه بگیرند، کودکان آرام حسین،سایه ی پر مهر خیمه گاه شده است حبیب می رسد از راه تشنه لب، هر چند حجاب آینه گردو غبار راه شده است قیامت از عطش دیدن حسین به پاست به هر که می نگری، تشنه نگاه تو است فکنده چکمه به گردن کسی به هیات حر شکسته می رود انگار عذرخواه شده است عجب زکودک وگهواره نیست دراین دشت ستاره هم سفر آفتاب و ماه شده است از آنکه ساغر احلی من العسل دارد بپرس ازچه زمان، عاشقی گناه شده است؟ جمال ساقی لب تشنگان، در این عرفات هزار مرتبه با ماه اشتباه شده است گرفته راه نفس رابه دشمنان ازچپ و راست دلاوری که علمدار این سپاه شده است میان معرکه پیچیده، بوی پیرهنش مگر یوسف زهرا اسیر چاه شده است زمین به لرزه در آمد، زمان گریست، مگر حسین وارد گودال قتلگاه شده است؟ صدای بال زدنهای خسته می آید کبوتر حرم، ای وای، بی پناه شده است چه جای حیرت از این رنگ ارغوان غروب به خون گلوی علی گواه شده است.
مُحرّم آمد و آفاق مات و محزون شد غبار محنت اين خاكدان بگردون شد به جامه هاى سيه كودكان كو ديدم دلم بياد اسيران كربلا خون شد بياد تشنه لبان كنار نهر فرات كنار چشم من از گريه رود كارون شد به خاندان رسالت ببين چه ظلمى كرد فلك ، كه زينب كُبرا ز پرده بيرون شد چو بر حسين بگريى بحشر خندانى هرآن دوديده كه نگريست سخت مغبون شد چه آتشى است كه مى‌جوشداشكها، گوئى كه چشمها همه كارون و سينه كانون شد چه نوحه داشت سرِ نعش نوجوان حسين هزار حيف كه ليلا ز غُصّه مجنون شد به سوز و ساز رباب شكسته دل پُرسم كه شير خواره ، بخون غرقه از چه قانون شد سرو برى كه رسول خُداش ميبوسيد بزير سُمّ ستوران خداى من چون شد چه عالمى است كه از بهر مهلت يكشب شبيه شير خدا نزد روبهى دون شد گرفت مهلت و برگشت رو بخيمه شاه به خاكبوسى آن خرگه هُمايون شد امام گفت : خدا يار تو كه امشب نيز توان به راز و نياز خداى بيچون شد سپس برادر با جان برابر از برشاه برفتن سوى شطّ فرات ماءذون شد نخورد آب كه لب تشنه بايدم جان داد بدوش ، مشگ پر آب از شريعه بيرون شد ببازوان قلم ، مشگ آب بر دندان شهيد گشت و سموات محو و مفتون شد فداى همّت و مهر و وفاى تو عبّاس كه قدّ هر الفى پيش قامتت نون شد حَماسه ايست حسين از حماسه ها مافوق هر آن حماسه كه دروى رسيد مادون شد بعصرِ فردا آتش زدند شان بخيام چنانكه شعله آتش بچرخ وارون شد به خيمه هاى امامت چنان زدند آتش كه آهوان حرم سر بدشت و هامون شد رسيد نوبت زينب كه شيرزاد على است جهان بحيرت از اين سر بُلند خاتون شد بدوش ، پرچمِ آتش گرفته اسلام بقصر ابن زياد و يزيد ملعون شد چنان بكوفت به تبليغ دستگاه يزيد كه خود يزيد چو مار فسرده افسون شد حسين ، عائله با خود نبرده بى تدبير كه غرق حكمت او فكرت فلاطون شد يزيد جلوه كار حسين ميپوشيد ز زينب است كه اين جلوه روز افزون شد از اين مبارزه بشكفت خاندان على چنانكه نسل پليد اُميّه موهون شد سه سال بعد تنى زآنهمه سپاه يزيد نبود زنده ، چنان آسمان دگرگون شد بنى اُميّه و آن دستگاه فرعونى همان فسانه فرعون و گنج قارون شد ولى حسين ، علمدار عشق و آزادی لقب گرفت و شهنشاه ربع مسكون شد تو شاه دين چه جهادى براه دين كردى كه مكّه هم بتو ماه مدينه مديون شد خوشا بحال شما اى فدائيان حسين كه دين بخون شماها رهين و مرهون شد چو نيك مينگرى زنده اين شهيدانند وگرنه هر بشرى زاد و مُرد و مدفون شد يزيد، نخله اسلام ريشه كن مى خواست حسين بود كه دين زنده تا باكنون شد سفينه هاى نجاتند جمله معصومين ولى سفينه او رشگ فلك مشحون شد كنون مقابر اينها بُود زيارتگاه كدام زنده بدين افتخار مقرون شد تو «شهريار» بمضمون بُلند دار سخن هر آن سخن كه جهانگيرشد بمضمون شد.
چونکه ظاهر ماه پر سوز محرّم میشود شیعیان را دل پر از اندوه و ماتم میشود دل بسوزد از تف آه شرر بار اسف از سرشک دیده دامن غیرت یم میشود چونکه یاد آرند یاران از حسین تشنه لب جاری از چشمانشان سیل دمادم میشود شادمانی رخت بر بندد ز جمع شیعیان آشکار از روی آنان آیت غم میشود چونکه آید روز عاشورا به پیش دیدگان دوستان را حال آن سرور مجسّم میشود چون رسد این ماه غم پرور تو گوئی وضع دهر از ملال و غصّه و اندوه درهم میشود «اشتری»نامش علم گردد بدوران هرکسی کشته چون پور علی مولای عالم میشود.
بیا یابن الحسن در انتظارم بیا تا زیر پایت سر گذارم چه شبهایی که با یادت به ناله جبینم را به سجده می سپارم بیا ای شاه عالم شده ذکرم دمادم کجائی یابن الزهرا که آید ماه ماتم (2) بیا یابن الحسن مولاکجایی بیا یابن الحسن پیمانه تو زدم بر لب شدم دیوانه تو بیا ای شمع سوزان امامت قبولم کن شوم پروانه تو بگو آقا کجایی بیایم تا سراغت نمایی آن رخت را شوم محو جمالت بیا یابن الحسن مولا کجایی بیا یابن الحسن ای ماه سرمد بخوام نذر چشمان تو الحمد اگر یوسف شود زیبای خلقت تو هستی یوسف آل محمد اگر دورش بگردد تک و تنها زلیخا ولی دور تو گردد هزاران حور و زهرا ( 2 ) بیا یابن الحسن مولا کجایی گل ای تنها قالان زهرا بالاسی حسینون باشلانور ماه عزاسی گینه اوج ایلیری هفت آسمانه حسینیم وای حسینیم وای صداسی گل ای مولای عالم اولوب وردیم دمادم عنایت ایله تئز گل گلور ایام ماتم ( 2 ) گل ای عالملرین مولاسی آقا غم هجریله قلبی دلمیسن سن گلور مین جمعه اما گلمیسن سن سنه زهرا غمی آیری غم اولدی دیوللر سرو قدًی اگمیسن سن گل ای گوز یاشلی ، مولا جهاندا ایله غوغا اله آل ذوالفقارین گوزی یولدادی زهرا ( 2 ) گل ای عالملرین مولاسی آقا حسینون نهضتی باشون اوجاتدی ولی سقًا غمی قدون قوجاتدی او چولده حرمله اوچ شعبه بیر اوخ ووراندا اصغرون گوز یومدی یاتدی...
ورود ماه محرم حاج روح الله رمضانی سبک :ایران اگردل تورا شکستند آمد مه غم و مه مصیبت مه عزاو ماه محنت دل جهانیان کباب است زغصه های آل عصمت جانم حسین حسین حسین حسین جان(۲) دل شد غریق بحر غصه وغم شده عیان هلال ماتم سرشک دیده ی ملائک روان شده زغم دمادم جانم حسین حسین حسین حسین جان(۲) بازاین چه غصه وغم وملال است سخن زغارت و قتال است رسیده موسم مصیبت که خنده بهر ما محال است جانم حسین حسین حسین حسین جان(۲) مشکی دوباره شد لباس زهرا نموده بزم غصه برپا صدای ناله وبکایش رود به سوی عرش اعلا جانم حسین حسین حسین حسین جان(۲)
┄━═✿♡﷽♡✿═━┄ آمد عزای جدّ تو یاصاحبَ الزّمان! جانم فدای جدّ تو یاصاحبَ الزّمان! .. رخصت بده دوباره در این موسم عزا گریم برای جدّ تو یاصاحب الزّمان! .. ای کاش در حضور شما قسمتم شود کرب و بلای جدّ تو یاصاحب الزّمان! .. ای کاش با نوای تو هم ناله میشدم در نینوای جدّ تو یاصاحب الزّمان! .. همواره گشته شامل حالِ منِ حقیر لطف و عطای جدّ تو یاصاحب الزّمان! .. بی تو به گوش جان و دل ما هنوز هم آید صدای جدّ تو یاصاحب الزّمان! .. عشّاق را، به گردن تو دیدنی تر است شال عزای جدّ تو یاصاحب الزّمان! .. در زیر سایه ی تو، همیشه بهشت ماست ماتمسرای جدّ تو یاصاحب الزّمان! .. فخر بزرگ ماست که عمری نشسته ایم زیر لوای جدّ تو یاصاحب الزّمان! .. باز است روز و شب به مریضان عشقتان دارالشّفای جدّ تو یاصاحب الزّمان! .. «سیدبشیر» گشته سیه پوش باز هم آمد عزای جدّ تو یاصاحبَ الزّمان!