#ورود ماه محرم
محمد جواد غفور زاده (شفق)
دلا! بسوز که هنگام اشک و آه شده است
دو ماه، جامه ی احرام ما سیاه شده است
حکایت دل ما و غم غریب حسین
حدیث جاذبه ی کهربا و کاه شده است
نگاه مضطرب دختری، به روی پدر
طلوع عاطفه از اول پگاه شده است
برای آنکه بگیرند، کودکان آرام
حسین،سایه ی پر مهر خیمه گاه شده است
حبیب می رسد از راه تشنه لب، هر چند
حجاب آینه گردو غبار راه شده است
قیامت از عطش دیدن حسین به پاست
به هر که می نگری، تشنه نگاه تو است
فکنده چکمه به گردن کسی به هیات حر
شکسته می رود انگار عذرخواه شده است
عجب زکودک وگهواره نیست دراین دشت
ستاره هم سفر آفتاب و ماه شده است
از آنکه ساغر احلی من العسل دارد
بپرس ازچه زمان، عاشقی گناه شده است؟
جمال ساقی لب تشنگان، در این عرفات
هزار مرتبه با ماه اشتباه شده است
گرفته راه نفس رابه دشمنان ازچپ و راست
دلاوری که علمدار این سپاه شده است
میان معرکه پیچیده، بوی پیرهنش
مگر یوسف زهرا اسیر چاه شده است
زمین به لرزه در آمد، زمان گریست، مگر
حسین وارد گودال قتلگاه شده است؟
صدای بال زدنهای خسته می آید
کبوتر حرم، ای وای، بی پناه شده است
چه جای حیرت از این رنگ ارغوان غروب
#شفق به خون گلوی علی گواه شده است.
#ورود_محرم
#محمدجوادغفورزاده_شفق
محمد جواد غفور زاده ( شفق )
سبک : یا فاطمه من عقده دل وا نکردم
ای معجز عیسی نهان در تربت تو
ای اشگ چشم ما نثار غربت تو
چون سوز عشقت سوزی نباشد
هرگز چو روزت روزی نباشد
جانم حسین جان
جانم حسین جان
ای پر گرفته فطرس از قنداقه ی تو
ای اشگ زهرا آب و برگ و ساقه ی تو
ای گوشوار عرش الهی
دل عاشق توست خواهی نخواهی
جانم حسین جان
جانم حسین جان
فرموده پیغمبر تو هستی نور عینم
یعنی حسین از من بود من از حسینم
ای آنکه خونت احیای دین کرد
اهل وفا را عشق آفرین کرد
جانم حسین جان
جانم حسین جان
شب های عمرت خلوت راز آفریدند
هر لحظه با نام تو اعجاز آفریدند
هر شب به نوعی کردی تجلی
شاید بگیرد دل ها تسلی
جانم حسین جان
جانم حسین جان
یک شب زهجران برادر گریه کردی
یک شب به د اغ مرگ مادر گریه کردی
دریا به حیرت از جزر و مدت
یک شب نشستی در سوگ جدت
جانم حسین جان
جانم حسین جان
ای پرتو حسن تو مهر عالم آرا
یک شب شدی روشنگر دیر نصارا
کردی تکلم با آن فصیحی
تا شد مسلمان مرد مسیحی
جانم حسین جان
جانم حسین جان.
#سبک_یا_فاطمه_من_عقده_دل_وا_نکردم
#کوفه
#محمدجوادغفورزاده_شفق