eitaa logo
مجمع‌الذاکرین‌سلمان‌فارسی
254 دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
575 ویدیو
295 فایل
*نه‌هرکس‌شد‌مسلمان‌می‌توان‌گفتش‌که‌سلمان‌شد‌ که‌اول‌بایدش‌سلمان‌شدو‌آنگه‌مسلمان‌شد.* «مجمع‌الذاکرین‌سلمان‌فارسی» ‌درمنطقه‌مرکزی‌تهران‌دائرشده‌وباهدایت‌ خادم الشریعه شیخ محمدحسین شکروی ودیگراساتیدانجام‌وظیفه‌می‌کند.
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
در کـرب و بلا ناجیِ امثـــالِ زُهیـــر است در راه،هـدایتـگــر نـصـــرانیِ دِیْـر اســت یک روز وهب روز دگر راهب، عجب نیست آقـای جـوانان جنـان دسـت به خیــر است. https://eitaa.com/majmaolzakerinsalmanfarsi
بدادم زر، گرفتم در عوض جان چه جان، جانِ جهان به به چه ارزان اگرچه زر بدادم سر گرفتم به عالم زندگی از سر گرفتم همین دولت بَسَم در نشأتینم که من سوداگر رأس حسینم چو من سوداگری سودا نکرده که سودش عقل را دیوانه کرده زِ سودای سری سودا زدستم که گنج عالمین افتاده دستم زروی گنج، گردی گر فروشم زیانکارم به فردوس ار فروشم چنان در ملک ترسایی به سیرم که عیسی را فرود آرم به دیرم اگر عیسی به چرخ چارمین است مرا سر برتر از عرش برین است از آنم سربلند از عرش برتر که سر بنهاده ام بر پای این سر ز راز این لب خشکیده ماتم مگر خضرم لب آب حیاتم و یا موسایم اندر طور سینا کز این سر نور حقّم در تجلا من آن بینم به رای العین از این نور که موسی را ز ارنی بود منظور اگر انجام ترسایی چنین است خوشا آئین من آئین دین است خداوندا من اکنون در کنشتم و یا در غرفه ی باغ بهشتم من از هر سرفرازی سرفرازم که مهماندار سلطان حجازم همی ناز ای مسیحا بر محمد حسین از کعبه سوی دِیرت آمد تو ای بانوی مریم تو کجائی که امشب بایدت بر دِیرم آیی من آن ترسا و دِیرم در کنشت است چرا مهمان من زیب بهشت است سری که سینه ی زهراست مهدش چرا دست من ترساست مهدش.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
راهب از دِیر چو رأس شه عطشان را دید دلش از دیدن آن صحنه پر از خون گردید بِگِرفت آن سر و تطهیر نمودش به گلاب او ز اعجاز حسین گشت مسلمان و سعید. https://eitaa.com/majmaolzakerinsalmanfarsi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
علیه‌السلام کلیم اگر دعا کند بی تو دعا نمی‌شود مسیح اگر دوا دهد بی تو دوا نمی‌شود اگر جدایی اوفتد میان جسم و جان من قسم به جان تو دلم از تو جدا نمی‌شود گریه اگر کنم همی بهر تو گریه می‌کنم ورنه ز دیده‌ام عبث اشک رها نمی‌شود گرد حرم دویده‌ام صفا و مروه دیده‌ام هیچ کجا برای من کرب‌وبلا نمی‌شود کسی که گشت گرد تو گرد گنه نمی‌رود پیرو خط کربلا اهل خطا نمی‌شود.. جز سر غرق خون تو که شد چراغ قافله رأس بریده بر کسی راهنما نمی‌شود.. کرب‌وبلا و کوفه شد سخت به عترتت ولی هیچ کجا به سختی شام بلا نمی‌شود چوب به دست قاتلت سوخت و گفت این سخن جای سر بریده در طشت طلا نمی‌شود..