#عبرت
♦️چنگیز مغول نتوانست بخارا را تسخیر کند، نامه ای نوشت که هرکه با ما باشد در امان است!
🔹اهل بخارا دو گروه شدند، یک گروه مقاومت کردند و گروه دیگر با او همراه شدند.
🔹#چنگیزخان به آن ها نوشت: با همشهریانِ مخالف بجنگید و هر چه غنیمت به دست آوردید از آنِ شما باشد و فرمانروایی شهر را به شما می دهم.
🔹ایشان پذیرفتند و آتش جنگ بین این دو گروه مسلمان شعلهور شد و در نهایت، گروه مزدوران چنگیز خان پیروز شدند.
🔹اما شکست بزرگ آن بود که او دستور داد گروه پیروز خلع سلاح و سربریده شوند!
🔹چنگیز گفت: اگر اینان وفا میداشتند، به خاطر ما بیگانگان، به برادرانشان خیانت نمی کردند!
#جهاد_تبیین
💠 #حدیث_روز 💠
حضرت حجت (عج):
إنّا غَيْرُ مُهْمِلينَ لِمُراعاتِكُمْ، وَ لا ناسينَ لِذِكْرِكُمْ، وَ لَوْلا ذلِك لَنَزَلَ بِكُمْ الْلَأواءُ وَاصْطَلَمَكُمْ الْأعْداءُ فـَاتـَّقـُوا اللّه َجَلَّ جـَلالُهُ.
ما در رعايت حال شما كوتاهى نمیكنيم و شما را فراموش نمیكنيم، اگر جز اين بود گرفتاريها بر شما فرود میآمد و دشمنان، شما را ريشهكن میكردند؛ پس تقواى خداى بزرگ را پيشه خود سازيد.
بحارالأنوار،ج 53، ص175
مدینه زینت عرش برین است
مدینه کوی جنت بر زمین است
مدینه زینت ابنای آدم
مدینه شاهد غمهای خاتم
مدینه شهر زیبای پیمبر
مدینه شهر تنهایی حیدر
مدینه شهر مولای غریب است
ز فرط درد و غمها بیشکیب است
در این شهری که زینت بر زمین است
امید رحمت للعالمین است
سفارشهای پیغمبر ادا شد
شکسته حرمت شیر خدا شد
به جرم با علی بودن خدایا
شکسته پهلو و بازوی زهرا
همان زهرا که باب حاجت ماست
ز یمن او تمام عزت ماست
همان زهرا که بر دلها امید است
به حل مشکل شیعه کلید است
همان زهرا که حیدر محو رویش
جهانی محو آن خلق نکویش
همامان زهرا که شد ام ابیها
به فرموده رسول حق فداها
همان دستی که زد بوسه پیمبر
به پیش چشم آن ساقی کوثر
زدند زهرای او با تازیانه
به دست و پهلویش بر کتف و شانه
به این ظلم و ستم غوغا نمودند
تمامی خون دل مولانا نمودند
رخ زهرای اطهر گشته نیلی
ز آن ضربت که دشمن زد به سیلی
(رضایم) ذاکر آل رسولم
به عالم نوکر پور بتولم.
#مدینه
#حاج_رضا_یعقوبیان
#تک_بیتی
من نمی گویم زیان کن یا به فکر سود باش
ای ز فرصت بی خبر، در هر چه هستی زود باش.
#بیدل_دهلوی
🕯ای مادر چـار آفتاب ادرڪـنـے
✨زهرای سرای بوتراب ادرڪـنـے
🕯ما دست به دامان توئیم ای بانـو
✨یا فاطمۂ بنـے ڪلاب ادرڪـنـے.
#محسن_بلنج
#ام_البنین(س)
https://eitaa.com/majmaolzakerinsalmanfarsi
من عزادارِ شهِ تشنه لبم
کوهی از صبر و وقار و ادبم
من کنیزِ پسر فاطمه ام
مادرِ شیرِ نرِ علقمه ام
مادر جعفر و عبداللهم
جان نثارِ درِ ثارااللهم
مادرِ چار غیورِ عربم
زین سبب اُمِ بنین شد لقبم
مادر باغِ گلِ یاسم من
مادرِ حضرتِ عباسم من
پسرم بود علمدارِ حسین
ساقی و میر و سپهدارِ حسین
پسرم یک تنه یک لشکر بود
قوَتِ بازوی او حیدر بود
پسرم فانیِ فی اللهِ حسین
اولین جان به کفِ راهِ حسین
سیدی! ذکرِ لبش هر شب بود
پاسبانِ حرمِ زینب بود
پاسبانِ حرمی پژمرده
حرمی سوخته، آتش خورده
پسرم در ادبش معنا شد
تشنه لب بود ولی سقا شد
تا که او راهیِ دریا می شد
در حرم مرثیه برپا می شد
ناله ی اهل حرم واویلا
دستِ عباس قلم، واویلا
رفت تا آب بیارد اما
دست ها از بدنش گشت جدا
تیری آمد به دل مشک نشست
تیر دیگر دلِ زینب بشکست
مشک افتاد و ز دل آه کشید
ز دلش ناله ی جانکاه کشید
گفت ای تیر به چشمم خوردی
در حرم آبرویم را بردی
وعده ی آب به اصغر دادم
حال با مشک زمین افتادم
گفت طفلان همه در تاب و تبند
همه ی اهلِ حرم تشنه لبند
عاقبت گل پسرم را کشتند
نورِ چشمان ترم را کشتند
حال، من مانده ام و تنهایم
تا قیامت خجل از زهرایم
نه پسر دارم و نه فرزندی
به لبم نیست دگر لبخندی.
#رضا_باقریان
#حضرت_ام_البنین_س