شدنیمه ی شعبان همه جاغرق سرور است
هرجا که روی پر زچراغانی و نور است
گلخنده به لبهای همه منتظران است
آخرگل گلزار ولایت به ظهور است
ازدامن نرگس شده پیدا پسری که
بهر پدرش عسکری اسباب غرور است
قنداقه ی او رفت به درگاه الهی
آمال ملایک طلب اذن حضور است
از دیدن رویش همه ی انس وملایک
انگشت تحیر به دهان برده فکور است
دلشاد بود شیعه که آخر ولی آمد
وز طلعت او چشم عدو بسته وکور است
حجت به خدا آمده بر روی زمینش
دیریست که از صحنه ی انظار بدور است
با اذن خدا غایب وبا اذن الهی
دروقت خودش یوسف زهرابه ظهور است
ابن الحسن ومهدی موعود ولایت
اوروح عدالت گرو کوبنده ی زور است
گیرد به کف اش تیغ علی مصحف قرآن
با یاد خدا عامل اصلاح امور است
عید است خدایا بده عیدی همگان را
سیر رخ او عیدی این خلق صبوراست.
«اسماعیل تقوایی»
#استاد_فانی_تبریزی
اي محو كمالات تو هر عارف كامل
اي كون و مكان واله آن حُسن و شمايل
اي كان كرم معدن عرفان و فضيلت
اي آنكه جهان از تو كند كسب فضايل
اي حجّت حق مير هدي كنز حقايق
اي لطف تو بر عالميان فايض و شامل
آيينة اوصاف خداوند ودودي
آري به رخت هست عيان جمله خصايل
در روي نگارين تو با آن همه خوبي
بر قدرت خلاّق ازل هست دلايل
بر ديدن رخسار تو اي چشمة خورشيد
جز ديدة اعمي نبود حاجب و حايل
خورشيد صفت تا كه ز رخ پرده گشودي
بُردي تو به يك جلوه، دل و دين ز قبايل
هست آن رخ دلجوي توچون شمس هدايت
بر سالك عرفان تو در طيّ منازل
مشتاق توأم اي به جهان مونس جانم
باز آي خدا را كه دل و جان به تو مايل
جوياي تو در كوي طلب بوده و هستند
هر عاشق شوريده و هر سالك عاقل
لطفي كن و از دل بزدا زنگ علايق
اي آن كه به يك غمزه كني حلِّ مسائل
«فاني»كه بود تا سخن از وصف تو گويد؟
يك بندة مسكين به در لطف تو سائل.
مرحوم کافی :
آقا جان؛
نوجوانان ،جوان شدند
جوانان ، پیر شدند
پیرها دارند از دنیا می رند،
پس کی می آیی؟ یا صاحب الزمان.
https://eitaa.com/majmaolzakerinsalmanfarsi
ای یوسف زهرا ، ای یوسف زهرا
خوش آمدی مولا،خوش آمدی مولا
عید است ولی عید قیام بشریت
در پرتو میلاد امام بشریت
با دست کرم ذات خداوند تعالی
زد سکه ی اقبال به نام بشریت
از خم طهورا که خدا ساقی آن است
با دست خدا پر شده جام بشریت
امشب ببر ای باد صبا پیشتر از صبح
بر سامره پیوسته سلام بشریت
عالم همه جا وادی طور است ببینید!
در دست حسن مصحف نور است ببینید
خیزید همه سوره ی والشمس بخوانید
گل در قدم مهدی موعود فشانید
از جام شرابی که خدا ساقی آن است
پیوسته بنوشید و به یاران بچشانید
تنها نه فقط شب،شبِ مهدیست، بگویید
میلاد ائمه است بدانید بدانید
خیزید و ببندید همه بار سفر را
محمل به سوی کعبه ی مقصود برانید
امشب خبری خوش به بنیفاطمه آمد
بوی گل نرگس به مشام همه آمد
عید ملک و جن و بشر باد مبارک
بر شانه ی خورشید قمر باد مبارک
طوبای امید همه خوبان جهان را
در نیمه ی این ماه ثمر باد مبارک
آوای خدا میشنوم از لب مهدی
این زمزمه بر مرغ سحر باد مبارک
پیغام خدا را برسانید به نرگس
کای مادر فرخنده! پسر باد مبارک
ای خیل ملک پیش روی مادر مهدی
آیید و بگردید به دور سر مهدی
دیدید همه کعبه ی روح شهدا را
دیدید همه آینه ی غیبنما را
دیدید همه بر سر دست حسن امشب
هنگام سحر صورت مصباح هدی را
امشب همه بار سفر سامره بستیم
داریم به دل شوق تماشای خدا را
از مرغ سحر با گل لبخند بپرسید
کی دیده در آغوش سحر شمس ضحی را
یاران! شب عید آمده بیدار بمانید
باید همه از فاطمه عیدی بستانید
این جان جهان،جان جهان،جان جهان است
اینروح روان،روح روان،روح روان است
این چارده آیینه جمال است به یک حسن
آنجاکه عیان است چه حاجت به بیان است
این ختم ائمه است بدانید بدانید
چونان که نبی خاتم پیغامبران است
گر کفر نباشد بگذارید بگویم
چشمان خدا بر مه رویش نگران است
هر لحظه پدر شیفته ی تاب و تب اوست
ناخورده لبن آیه ی قرآن به لب اوست
این است که دادند امامان خبرش را
داده است خدا مژده ی فتح و ظفرش را
تا آیه ی قرآن به لبش بود، ملایک
دیدند به لب خنده ی شوق پدرش را
ای کاش نبی بود که بوسد چو حسینش
تنها نه دهان بلکه ز پا تا به سرش را
جاءالحق بازوش که دیدید ببینید
نقش زهقالباطل دست دگرش را
این نور دل فاطمه فرزند حسین است
بر لعل لبانش گل لبخند حسین است
ای خلق جهان منتظر روز ظهورت!
پیوسته زمان منتظر روز ظهورت
هم در غم هجران تو پیران همه مردند
هم نسل جوان منتظر روز ظهورت
بلبل سر هر شاخه غزلخوان فراقت
گلهای خزان منتظر روز ظهورت
تو یوسف گمگشته ی اسلام چو یعقوب
با قد کمان منتظر روز ظهورت
یعقوب به ما مژده دهد آمدنت را
از مصر شنیدیم بوی پیرهنت را
ای دست خدا! دست خدا یار تو باشد
بازآ که حرم عاشق دیدار تو باشد
بازآ که حسینبنعلی چشم به راه است
بازآی که عباس علمدار تو باشد
تو یوسف زهرایی و صد یوسف مصری
سردرگم و جان بر کف بازار تو باشد
بازآی که هفتاد و دو سرباز حسینی
دلباخته ی مکتب ایثار تو باشد
بازآی که آیین پیمبر به تو نازد
بازآ که علی، فاتح خیبر به تو نازد
روزی که بگیری به کفت تیغ علی را
آن روز ببینند که حیدر به تو نازد
روزی که ز قبر، آن دو نفر را تو درآری
حق است که صدیقه ی اطهر به تو نازد
آن روز ببینند همه با گل لبخند
بر شانه ی بابا علیاصغر به تو نازد
از لاله ی زخم شهدا خنده برآید
کای منتظران! منتظران! منتَظَر آید
از چار طرف چشم گشایید به کعبه
تا سوی حرم حجت ثانیعشر آید
این یکه سواری که نهد روی به کعبه
مهدیست که از بهر نجات بشر آید
چشم همه روشن که به فرمان الهی
از پیرهن یوسف زهرا خبر آید
«میثم»چه نکو گفت تورادوست که شاید
این یار سفر کرده همین جمله بیاید.
«استاد سازگار»
#امام_زمان #نیمه_شعبان
آتش گلستان می شود وقتی بیایی
رحمت چو باران می شود وقتی بیایی
دنیا برای جشن موعود تو ای ماه
خورشید باران می شود وقتی بیایی
با اذن حق افلاک در امر تو چون هست
هرذره طوفان می شود وقتی بیایی
ای نسخه پایانیِ دست خداوند
هر درد درمان می شود وقتی بیایی
دلها شده بازار سردی از عواطف
دلها بهاران میشود وقتی بیایی
ای دستگیرِ ضعفا با قدرت تو
موری سلیمان می شود وقتی بیایی
هرشیعه را که چاه غربت کرده محبوس
سلطان کنعان می شود وقتی بیایی
ادیانِ دیگر هم همه یار تو هستند
کافر مسلمان می شود وقتی بیایی
تو توبهٔ ما را پذیرفتی و آخر
شرمنده شیطان می شود وقتی بیایی
در دولتت ثابت قدم ها پای کارند
پاینده ایمان می شود وقتی بیایی
از نام تو هم ، ضربه ها خورده عدویت
حتما هراسان می شود وقتی بیایی
ازغربت زهرا تو قلبت درد دارد
قبرش نمایان می شود وقتی بیایی
درکعبه چون پا مینهی ذکر طوافت
نام علی جان می شود وقتی بیایی
آن دم که بر جد غریبت روضه خوانی
هر دیده گریان می شود وقتی بیایی.
#حامدآقایی
اے باد صبـا بوے حیــات آوردے
روحے به تمــام ڪائنات آوردے
در سـامره از گلشن نرگس ، بر ما
عطـر دگرے از صلــوات آوردے.
#سیدهاشم_وفایـی
بگذار کز پیمانه ات ساقی گلویی تر کنم
فرش در میخانه ات با جان و دل از سر کنم
شب ها به یاد لعل تو از هجر می نالد دلم
باشد که روزی وصل تو جانا به جان باور کنم
ای مه فراقت هر شبی آتش به جانم افکند
افشای این راز نهان بر ماه و بر اختر کنم
بهر نثار مقدمت هرگز ندارم هدیه ای
لطفی کن و در پای خود بگذار ترک سر کنم
چون دُرّ و گوهر در دلم مهر تو را پرورده ام
هیهات دیگر رو به این دنیای دون پرور کنم
چون عشق آل مصطفی(ص)اندر دل من کرده جا
زیبد اگر جان را فدا بر آل پیغمبر کنم
شیخ است سرگرم ریا، عارف ز خود بینی رها
یارب در این بیع و شرا برگو که را داور کنم
این فانی افتاده را سرّیست با لعل لبت
حیف است این سرّ نهان در صفحه دفتر کنم.
امام عصر(عج)
مثنوی
ای ولی عصر و امام زمان
ای سبب خلقت کون و مکان
ای به ولای تو، تولّای ما
مهر تو آیینۀ دلهای ما
تا تو ز ما روی نهان کردهای
خون به دل پیر و جوان کردهای
خیز و ببین ای شه دنیا و دین
کفر گرفته همه روی زمین
عالم ما عالم دیگر شده
آینۀ دهر مکدّر شده
خیز و بکش تیغ دو سَر از نیام
ای شه منصور پی انتقام
خیز و جهان پاک ز ناپاک کن
روی زمین پاک ز خاشاک کن
ای به تو امید همه خاکیان
بلکه امید همه افلاکیان
شمس و فلک شمسۀ ایوان توست
جنّ و ملک بندۀ دربان توست
مطلع وَالشّمس بود روی تو
مظهر وَالّلیل دو گیسوی تو
دیدۀ خلقی همه در انتظار
کز پس این پرده شوی آشکار
مُحتَجب از خلق جهان تا به کی؟
در پس این پرده نهان تا به کی؟
ما که نداریم به غیر از تو کس
ا،ی شه خوبان تو به فریاد رس.
«سید عباس جوهری»
یالطیف
به اطّلاع می رساند در مورخه شانزدهم اردیبهشت ماه جلسه مجمع الذاکرین سلمان فارسی در مسجد فیض به شرح ذیل برگزار گردید:
1-تلاوت کلام ا... مجید توسط آقای عبّاسی.
2- شعرخوانی آقایان رضوان و بخشی.
3- دکلمه خوانی آقای عباسپور.
4- مدیحه سرائی آقایان:هرائنی،حاتمی کیا، استادحسینی،حیدری،اثناعشری،کلانتر،موسوی،فرهادی،عباسی ،سلامی فر،استاد عابد،آهن سازان.
5- سخنرانی حاج آقای شکروی در اهمیّت ذکر سلام و درود بر نبیّ اکرم(ص) و درادامه مداحی ایشان.
6- دعای ختم جلسه توسط حاج آقای خوش شعار.
7- اهدای جوایزی به بیست و پنج نفر از برگزیدگانجلسه.
والسّلام
از امام رضا علیه السلام وارد شده که می فرمايند اين دعا را در مابقی ماه شعبان زیاد بگو:
«اللَّهُمَّ إِنْ لَمْ تَكُنْ قَدْ غَفَرْتَ لَنَا فِي مَا مَضَى مِنْ شَعْبَانَ فَاغْفِرْ لَنَا فِيمَا بَقِيَ مِنْهُ»
خدايا اگر در آنچه از ماه شعبان گذشت من را مورد مغفرتت قرار ندادی، در اين مابقی اش من را مورد آمرزش قرار بده.
مفاتیح الجنان
#ادبیات_مداحی قسمت 1
#تعریف_شعر
تعریف شعر و اصول انتخاب اشعار
دکتر محمد معین در فرهنگ خود در مورد کلمه «شعر»میگوید: «شعر سخنی موزون وغالباً مقفی، حاکی از احساسات و تخیل است.
«ابوعلی سینا» نیزدر تعریف شعر می گوید:
«شعر کلامی ست مخیل، ترکیب شده از اقوالی دارای ایقاعاتی که در وزن متفّق و متساوی و متکرّر میباشند وحروف آخر آنها مشابه.»
شمس قیس رازی در "المعجم فی معایر اشعار العجم" می نویسد:
"شعر سخنی است اندیشیده، مرتب، معنوی، موزون، متکرر، متساوی، حروف آخرین آن به یکدیگر ماننده."
این تعریف به چهار عنصر اندیشه، وزن، قافیه، زبان نظارت دارد
استا د شعفیی شعر را اینگونه تعریف میکند" شعر گره خورده گی عاطفه ، احساس و خیال در زبان فشرده و آهنگین" پس شعر دو عنصر دارد یکی بیرونی که مربوط به شاعر است و توانای های او که چگونه کلمات را بر می گزیند ، اما محتوا ی شعر چیزی است که مربوط به شاعر نیست بلکه از ناخود آگاه او بر می خیزد و توسط زبان ارایه میشود. امروز شعر در بند وزن و قافیه نیست . ما میتوانم سخن را که بدون وزن وقافیه باشد شعر بگوییم درصورتیکه عناصر احساس و تخیل را در خود داشته باشد و بعضی سخن های موزون است اما شعر نیست چون از بیان صورت های خیالی تهی است. با آن هم نتوانستند از شعر تعریف درست ارایه نمایند.
شعر می بایست تخیل و احساس شنونده را تحریک نموده و افکار او را به جهت های خاصی هدایت نماید. شعر با خصوصیاتی که گفته خواهد شد می تواند اثرگذاری فراوانی بر مخاطب داشته باشد. چنانکه مقام معظم رهبری می فرمایند زبان شعر گيراترين ،خالص ترين ورساترین زبانهاست.
اما در اصول انتخاب شعر
شعر و انتخاب صحیح آن در کنار موسیقی و آهنگ یکی از عواملی است که مداح را در راه پر فراز و نشیب ستايشگري اهلبيت (ع) یاری می رساند. اگر شخصی هر قدر هم به آهنگها و الحان مختلف تسلط داشته باشد و بتواند در زمینه های مختلف به اجرای آموخته های موسیقی خود بپردازد،اما این الحان دلنشین همراه با شعر مناسبی نباشد نمی تواند اثرگذاری آنچنانی داشت.
و اما نکته مهم اینکه
شناخت شعر و قالبهای شعری برای یک مداح ضروریست، مداحی که میخوهد ملودی و نوایی روی یک شعر یا متن بگذارد با توجه به آن ملودی باید بداند با چه اوزان و قافیه و دیگر قالبها و عروض شعری استفاده کنند تا از قوی ترین ابزار یک مداح که همانا شعر می باشد به نحو احسن استفاده کند و با تلفیق آن با صدای زیبای یک ذاکر اهل بیت در دلها رسوخ کند.
عجب شبی ست که یک ماه منظر آوردند
برای هاشمیان باز مادر آوردند
زبس حسین دلش تنگ روی مادر بود
شبیه مادرش اینبار دختر آوردند
مثال عمه خود کافتخار حیدر بود
به دختران جهان دختری سرآوردند
درست مثل زمان تولد زهرا
سه آیه ای به بلندای کوثرآوردند
برای اینکه بگیرند گاهوارش را
هزار مریم و آسیه از در آوردند
عجیب نیست که عباس ماه هدیه کند
شبی که حضرت زهرای دیگر آوردند
برای اینکه غزلهای حق شود کامل
سه بیت از صدو چارده غزل درآوردند
اگرچه حضرت زهرا ز نسل احمد بود
رقیه را ولی از نسل حیدر آوردند
از این به بعد صفادر قبیله رایج شد
رقیه آمد و باب همه حوائج شد
رسید تاکه شفاعت کند جزا ما را
رسید تا ببرد تا کویر دریارا
نشست در بغل عمه زینبش گویا:
خدیجه دربغلش داشت باز زهرا را
به یوسفی که ته چاه بود وحی رسید
بگیر دامن شیرین زبان آقا را
زبس که آینه فاطمه ست این دختر
رسیدبانفسش جان دهد مسیحارا
به خنده های قشنگش که باغ رضوان است
ربوده است دل عمه ها و بابا را
به پای دل برو پشت در امام حسین
که بشنوی همه دم نغمه های لالا را
برای اینکه به افلاک هم سری بزند
مکان بازی خود کرده دوش سقارا
نگاه کن به خودت کشته مرده اش هستی ؟
شب ولادت بی بی ست زین جهت مستی
ستاره چون گل سر بود روی گیسویش
حسین فاطمه را مست گرده از بویش
ملائکه همه خیل سپاه او هستند
فرشته ها همه هستند خادم کویش
اگرکه عشق علی جاری است در رگهاش
نشان قدرت مولاست روی بازویش
زبان اوست که دارد نشان تیغ علی
جمال حضرت زهرا نشسته بر رویش
رقیه بود که نامش یزید را لرزاند
هلال ماه محرم هلال ابرویش
دو گوشواره او هدیه علی اکبر
و هدیه های عمو بود هر النگویش
بدور ماه رخش جبرئیل می گردید
و هرکه خورد به چشمش خلیل می گردید
میان چشم ترش کوهی از حیا دارد
رقیه است جلالی به ناکجا دارد
اگر که جمله سربند اوست یازهرا
برای اینکه لبش عطر مرتضی دارد
ز روز اول میلاد او مشخص بود
شبیه عمه ی خود میل کربلا دارد
به خاطر گل روی حسین فاطمه است
نگاه مرحمتی هم اگر به ما دارد
گدایی در او پادشاهی دلهاست
گدائیش قد باغ جنان بهادارد
شبی که برسرسجاده می نشیند او
زخاک تادل افلاک رد پادارد
اگر که خادم اویی بناز برنفست
چراکه باغ جنان است قمری قفست
سرحسین سر نی گرفت جانش را
گرفت ضربه سیلی همه توانش را
کبوترانه رسید و اسیر بابا شد
فراق روی پدر سوخت آشیانش را
چه شد که از سرمرکب به روی خاک افتاد
گمان کنم که پلیدی برید امانش را
زضرب سیلی دشمن کبود شد اما
شکست کعب نی آنروز استخوانش را
همان که بین طبق دید رأس بابا را
وهدیه کرد به سر،قامت کمانش را
چه شد که آن زن غساله در شب دفنش
نشُست آن بدن مثل ارغوانش را
چه شد که سهم نگاهش صد آسمان غم شد
سه سال داشت ولی سرو قامتش خم شد
#میلاد_حضرت_رقیه سلام الله علیها
#مهدی_نظری
ای بی نیاز ذات تو از هر نیاز ما
بیچاره ایم ما و تویی چاره ساز ما
مارا به خویش خوانده ای از بهر بذل جود
ورنه چه احتیاج تو را بر نماز ما
برما ز لطف حال خضوع و خشوع ده
خود جذب تست مایه ی سوز و گداز ما
انعام عام بندگی توست کز شرف
ز انعام کرده است پدید امتیاز ما
بس رازها که باعث رسوایی است وبس
مگذار اینکه پرده برافتد ز راز ما
یارب عنایتی که شود گاه بندگی
خالص به پیشگاه تو راز و نیاز ما
در این دو روز عمر که آن را ثبات نیست
کوتاه کن ز لطف، امید دراز ما
از عقل ره شناس نمودیم احتراز
وز نفس بوالفضول نبود احتراز ما
حق از وجود ما علمی برفراشته است
وز باد لطف اوست #صغیر اهتزاز ما.
#مناجات
#صغیر_اصفهانی
رمضان تو کتاب دعای منی
به خدا تو بهشت خدای منی
ماه پیغمبر ماه مولایی
ماه زهرایی ماه زهرایی
یا کریم العفو یا کریم العفو
رمضان رمضان تو بهار منی
تو قرار دل بی قرار منی
تو مه توبه مه غفرانی
تو مه ذکر و مه قرآنی
یا کریم العفو یا کریم العفو
ای خدا به جلال تو و عزتت
آمدم بر سر سفره ی رحمتت
بنده ی احسان توام یارب
هر که ام مهمان توام یارب
یا کریم العفو یا کریم العفو
من فراری ز تو تو صدا زدیم
رد نکردی مرا با همه بدیم
از تو ممنونم از تو ممنونم
که نکردی زین خانه بیرونم
یا کریم العفو یا کریم العفو
تو بده قدرتم که گنه نکنم
از گنه نامه ام را سیه نکنم
گرچه شرمنده ز گنه هستم
به تو دل بستم به تو دل بستم
یا کریم العفو یا کریم العفو
من گدای مه رمضان توام
هم گدای تو هم میهمان توام
به سرشک چشم علی امشب
نگهم کن یا سیدی یارب
یا کریم العفو یا کریم العفو
به نماز شب علی و فاطمه
بگذر از کرمت ز گناه همه
کوه جرمم بین به روی شانه
به کجا روم از در این خانه
یا کریم العفو یا کریم العفو.
#سبک_همه_جا_بروم_به_بهانه_تو
#رمضانیه
#سازگار
التماس به خــــدا جرأت است
اگر برآورده شود، رحمت است
اگر برآورده نشود، حکمت است
التماس به انسان خفّت است
اگر برآورده شود، منّت است
اگر برآورده نشود، ذلّتاست.