(حضرت زهرا س)
(بعد از شهادت)
تو رفتی و علی شده خونجگر
داغ تو بر قلب علی زد شرر
شدی آرام جان
بر نبی میهمان
فاطمه جانم۲
بعد از تو ای یار شهیده ی من
ریزد سرشک غم ز دیده ی من
مهر تو در دلم
داغ تو مشکلم
فاطمه جانم۲
بعد از تو خانه گشته غرق محن
خون گریه می کند برایت حسن
حسین بی شکیب است
گریه اش عجیب است
فاطمه جانم۲
تو رفتی و زینب تو غمین است
حسن کنار قبر تو حزین است
کنار نور عین
کند گریه حسین
فاطمه جانم۲
جان علی شود فدای صبرت
خون گریه می کنم کنار قبرت
آمدم کنارت
منم بی قرارت
فاطمه جانم۲
از غربت تو خون شده دل من
داغت شرر زده به حاصل من
نوجوان همسرم
لاله ی پرپرم
فاطمه جانم۲
#رضا_یعقوبیان
#سبک_حاج_ناظم
#حضرت_زهرا_س
#دوبیتی
ای داغ تو نقش سینهام یا زهرا
موج تو برد سفینهام یا زهرا
هر شمع برای محفلی میسوزد
من سوختهی مدینهام یا زهرا.
#استاد_سید_رضا_مؤید
#حضرت_زهرا_س
https://eitaa.com/majmaolzakerinsalmanfarsi
﷽
چند #ضرب_المثلی که ریشه ی قرآنی دارند:
تو مو می بینی و من پیچش مو
(إِنِّي أَرَىٰ مَا لَا تَرَوْنَ)
همانا من چیزی می بینم که شما نمی بینید.
انفال،آیه ی 48
ماه پشت ابر نمی ماند.
(الْآنَ حَصْحَصَ الْحَقُ)
الان آشکار شد حقیقت
یوسف،آیه ی 51
تو را به خیر و ما را به سلامت.
(لكُمْ دِينُكُمْ وَلِيَ دِینِ)
برای شما دین شما و برای من دین من.
کافرون،آیه ی6
690.5K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#حدیث_مهدویت:
قال النبی(صلى الله عليه و آله):لَو لَم يَبْقَ مِن الدُّنيا إلاّ يَومٌ واحدٌ لَطوّلَ اللّه ُ ذلكَ اليومَ حتّى يَبعَثَ فيهِ رجُلاً مِن وُلدي يُواطئُ اسمُه اسمِي يَملَؤها عَدلاً و قِسْطا كما مُلِئتْ جَورا و ظُلما؛
پيامبر(صلى الله عليه و آله) :اگر از عمر دنيا جز يك روز باقى نمانده باشد، خداوند آن روز را دراز مى گرداند تا مردى از فرزندان مرا در آن برانگيزد كه همنام من است و دنيا را از عدل و داد پُر می کند همچنان كه از ستم و بيداد پُر شده بود.
#روضه_الواعظین،فتال نیشابوری،ص
۲۸۶
https://eitaa.com/majmaolzakerinsalmanfarsi
تعریف #زبان_حال
زبان حال، قولی فرضی و خیالی است که شاعر یا نویسنده، مافیالضمیر و حال شخصی را وصف کند و سخنی را که آن شخص نگفته به او نسبت دهد با تکیه بر این اصل که اگر میگفت ممکن بود چنین بگوید. (ص۵۵)
بنابراین زبان حال، نوعی مُحاکات و بیان تقلیدگونه از شخص است.(ص۳۵)
به بیان دیگر، نوعی سخن نیابتی است، یعنی به نمایندگی از جانب کسی سخن گفتن. واضح است که کسی حق دارد سخنی را به کسی نسبت دهد که افکار، احساسات، سیره، نیت و حرف دل او را بشناسد و بتواند حدس بزند فرد مذکور در موقعیتهای مختلف چه رفتاری دارد، چه سخنی میگوید و چه واکنشی نشان میدهد.
همواره افراد فرهیخته و صاحب فکر، در نقل قول از دیگری احتیاط و امانتداری میکنند و از نقل زبان حال و انتساب سخن به او بهشدت پرهیز دارند و بر این باورند هیچکسی وکالت ندارد از جانب دیگری سخن بگوید مگر بر حسب اقتضائاتی که تعریف می شود.
حال، سخن و پرسش مهم این است که چه کسانی میتوانند به نیابت از ائمه اطهار، در قالبِ زبان حال سخن بگویند و نمایانگر افکار ایشان باشند؟
میتوان استنباط داشت و قاطعانه گفت: بیان زبان حال ائمه اطهار، رفتاری ظریف و خطیر است و شئون آن را باید شناخت و باید به آن توجه داشت.
لازم به ذکر است که یکی از امور مهم در عرصه ادب و هنر ولایی شناخت زبان حال و خطوط قرمز آن است و نیز آسیبشناسی و لغزشگاههای آن. زبان حال، تیغی است دو دم که اگر شاعر و مداح و نویسنده نثر ولایی، به ظرایف و حقیقت آن آگاه نباشند، قطعاً به فرهنگ توسل و عزاداری آسیبهای جدی وارد خواهند ساخت.
بیگمان نمونههای فراوانی از زبان حالهای نادرست، غیرقابل دفاع و یا شبههبرانگیز وجود دارد و لازم است از عرصه ادب و هنر ولایی زدوده شود. در ادامه به نمونههایی از این ابیات اشاره میشود:
حسینم این همه بر سینه آذرم نزنید
نمک به زخم دل درد پرورم نزنید
در این مدینه همین جا سر مرا ببُرید(!)
غلاف تیغ به بازوی مادرم نزنید
و:
خزان رسید و به گلزار من شرار انداخت
رسید هیزم و آتش به شاخسار انداخت
دری که ساختم آخر به من خیانت کرد(!)
گرفت آتش و خود را به روی یار انداخت.
و:
برای علی بی تو بد میشود(!)
بدون تو غم بیعدد میشود
نرو که غرورم لگد میشود(!)
و این سقف، سنگ لحد میشود
تو باید غمم را بدانی بمان.
🔸دلایل شیوع برخی زبان حالهای ناشایست:
۱. کمسوادی و فقدان روحیّۀ مطالعه و تحقیق در میان برخی زبان حال سرایان، شاعران و ذاکران.
۲. تلاش به منظور نوآوری در روضهخوانی (مصیبتآفرینی) بدون شناخت مرزها و خطوط قرمز آن.
۳. ذوق قصّهپردازی و اسطورهآفرینی شاعران و ذاکران.
۴. تبدیل شدن گریستن و گریاندن به هدف اصلی.
هریک از این موارد به سهم خود به فرهنگ توسل و مرثیهخوانی، آسیب وارد میکند و در نهایت به «تحریف» میانجامد. (ص۳۵۹)
تفاوت#زبان_حال با #زبان_قال:
زبان قال در اصطلاح، همان «قول واقعی» شخص است که یا مستقیماً از دهان او شنیده شود و یا آنان که مستقیماً از دهان او شنیدهاند نقل نمایند، یا در کتابی شنیدههای مستقیم خود را ثبت کرده باشند.
در صورتی که زبان حال «قول غیرواقعی» است. زبان حال، در واقع محاکات و تقلیدی است از زبان قال، زیرا به طور کلّی هنرِ محاکات، در گرتهبرداری و برداشت از طبیعت اصیل و اصل طبیعت است.
پس، زبان حال، قولی مجازی، فرضی و خیالی است؛ امّا زبان قال، واقعی.(ص۳۵)
نمونه زبان قال:
فرمود کور وارد محشر نمیشود
هرکس که در عزای حسن گریه میکند.
و:
گویم ز امام صادق این طرفه حدیث
تا شیعۀ او به لوح دل بنگارد
فرمود که بر شفاعت ما نرسد
هر کس که نماز را سبک بشمارد.
و:
بر روزها اگر که بریزد، چو شب شود
ظلمی که از مهاجر و انصار دیدهام.
#آینه_بیغبار (دفتر دوم)
#سیدمهدی_حسینی_رکنآبادی