eitaa logo
مجمع‌الذاکرین‌سلمان‌فارسی
255 دنبال‌کننده
2.2هزار عکس
745 ویدیو
311 فایل
*نه‌ هر کس‌ شد‌ مسلمان‌ می‌توان‌ گفتش‌ که‌ سلمان شد‌ که‌ اول‌ بایدش‌ سلمان شد و‌ آنگه‌ مسلمان‌ شد.* «مجمع‌الذاکرین‌سلمان‌فارسی» ‌درمنطقه‌مرکزی‌تهران‌دائرشده‌وباهدایت‌ خادم الشریعه شیخ محمدحسین شکروی ودیگراساتیدانجام‌وظیفه‌می‌کند.
مشاهده در ایتا
دانلود
(امام موسی ابن جعفر ع) رفته از دار دنیا موسی بن جعفر کاظمین امروز شده صحرای محشر بزم عزایش گردیده هر جا برپا واویلا واویلا واویلا واویلا۳ آن که باشد بین همه بی قرینه موسی بن جعفر شده شهید کینه رضا زند بر سینه زین غم عظمی واویلا واویلا واویلا واویلا۳ هر شب سندی شاهک زد ظالمانه بر پیکر پاک او با تازیانه بر مرگش دعا می کرد هر شب چون زهرا واویلا واویلا واویلا واویلا۳ زهر سندی زد بر جان او شراره زهر اثر کرد بر جانش او بی قراره غربت ائمه با او گشته معنا واویلا واویلا واویلا واویلا۳ شرر زده زهر کین بر جسم و جانش سوزانده این زهر تا مغز استخوانش کاظمین از داغ او شد ماتمسرا واویلا واویلا واویلا واویلا۳ آن کس که عالم بوده در پناه او زندان هارون شده قتلگاه او کاظمین از داغ او گشته کربلا واویلا واویلا واویلا واویلا۳ ای شیعه از غربت او بزن فریاد جسم پاک او بر روی جسر بغداد شیعیان از داغ او در شور و نوا واویلا واویلا واویلا واویلا۳ جسم پاکش را بردند بیرون از زندان تشییع جنازه شد بر دوش یاران افتاده دل یاد شهید کربلا یازهرا یازهرا یا زهرا یا زهرا
(امام موسی ابن جعفر ع) امامی و موسی ابن جعفر تویی گلی از گلستان حیدر تویی تویی بی قرینه شهیدی ز کینه غریبی غریب۲ صفابخش دنیا تو بودی امام ز ظلم و ستم عمر تو شد تمام الا روح تقوا تو رفتی ز دنیا غریبی غریب۲ تو که بر همه مقتدا بوده ای به زندان تو یاد خدا بوده ای فدای مرامت شنیدی ملامت غریبی غریب۲ به زندان عدو خون نموده دلت بسوزانده زهر ستم حاصلت چه ها تو کشیدی به جز غم ندیدی غریبی غریب۲ فدای تو و رنج و غم های تو شد ام یجیب ذکر شب های تو ز جور ستمگر چو گل گشتی پرپر غریبی غریب شدی از ستم یابن زهرا خموش شده کاظمین از غمت در خروش رضا غم نصیب است ز غم بی شکیب است غریبی غریب۲ تن تو سه روز بر زمین مانده است غمت بر دل مسلمین مانده است تو آرام جانی شدی جاودانی غریبی غریب۲ رضایت نموده تنت را کفن کند گریه بهر تو هر مرد و زن ز غم بی قرارت نشسته کنارت غریبی غریب۲
(امام موسی ابن جعفر ع) ای نور چشم فاطمه،حبل المتینی تو فدای دینی تو بر شیعیان مرتضی،حصن حصینی تو فدای دینی تو از ظلم و کین دشمنان،بودی تو در زندان با دیده ی گریان باشد نشان غربتت،زندان نشینی تو فدای دینی تو در گوشه ی زندان غم،گرم مناجاتی روح عباداتی از آن همه ظلم و ستم،مولی غمینی تو فدای دینی تو مولای عالم از ستم،بودی تو در زنجیر بی جرم و بی تقصیر سندی شرر زد بر دلت،زین غم حزینی تو فدای دینی تو به جز خدای مهربان،از همه بگسستی تو دیده ات بستی چون جد مظلومت علی،غربت نشینی تو فدای دینی تو پیکر تو مانده سه روز،روی پل بغداد زین ظلم و کین فریاد راهی اماما به سوی،خلد برینی تو فدای دینی تو.
(دم بازاری امام موسی ابن جعفر ع) درب زندان باز شد زندانی اش آزاد شد حضرت موسی ابن جعفر کشته از بیداد شد تسلیت گوییم تو را ای رضا جانم رضا کنج زندان بود و زنجیر جفا شد یاورش در مناجات و دعا بود و به ذکر داورش تسلیت گوییم تو را ای رضا جانم رضا.
(ذکر امام موسی ابن جعفر ع) از زهر جفا مسموم،موسی ابن جعفر شد کشته از جفای خصم،زاده ی پیمبر شد قسمتی ز عمرش را،بود گوشه ی زندان این جفا بر ایشان از،سوی قوم کافر شد روزه بود در زندان،تازیانه افطارش میزبان این افطار،سندی ستمگر شد اندر آخرین زندان،حجت خدا موسی نجنی و خلصنی،خواهشش ز داور شد باز شد در زندان،تا شهید شد با زهر آماده ی تشییع آن،پیکر مطهر شد فی قعر سجون مولی،با ستم معذب بود ظلمت مطامیرش،جور و ظلم برتر شد یا رب بنما لطفی،بر مقدم و احباب حق آن که در زندان،حالتش مکدر شد. زمینه:ای تشنه لب عطشان مظلوم حسینم وای
(امام موسی ابن جعفر ع) نشسته شیعه در غم و سوگ موسی بن جعفر گشته ز داغش در شهر بغداد صحرای محشر موسی بن جعفر۳ در کنج زندان مولای ما بی صبر و شکیب است تنها و مظلوم چون جد خود تنها و غریب است موسی بن جعفر۳ از بس که سندی بر او ستم ها نموده هر شب ذکر لب او هر روز و هر شب خلصنی یا رب موسی بن جعفر۳ آن کس که بوده از ظلم دشمن در غل و زنجیر مرگ خودش را خواهد ز خالق با آه شبگیر موسی بن جعفر۳ افتاده هفتم گل ولایت در کنج زندان ذکر لب او گشته دمادم بابا رضاجان موسی بن جعفر۳ از ظلم و کین سندی شاهک خون شد دل او شرر زده با زهر هلاهل بر حاصل او موسی بن جعفر۳ آن کس که بوده همچون ائمه غریب و مظلوم در کنج زندان با دست سندی گردیده مسموم موسی بن جعفر۳ صید گرفتار از کید صیاد در قفس افتاد از زهر کینه زد دست و پا و از نفس افتاد موسی بن جعفر۳ آخر امام مظلوم ما شد کشته ی بیداد پیکر پاکش سه روز مانده بر جسر بغداد موسی بن جعفر۳ هر جا ز داغ موسی بن جعفر ماتم به پا شد خانه ی مولی امام هشتم بزم عزا شد موسی بن جعفر۳ شد پیکر او تشییع جنازه بر دوش یاران پیکر پاک جد غریبش پامال اسبان موسی بن جعفر۳
یوسف زندانی زهرای هجده ساله ام(خونجگر چون لاله ام) ناله دارد حلقه های سلسله از ناله ام(خونجگر چون لاله ام) حضرت باب الحوائج سفره دار عالمین(ای غریب کاظمین) دل سپردی در غل و زنجیر با یاد حسین(ای غریب کاظمین) قفس تنگ کجا و ته گودال کجا(یا حسین یا جدا) تن مسموم کجا و تن پامال کجا(یا حسین یا جدا) قتلگاهش کنج زندان کاظمینش کربلا(بوریایش شد عبا) روضه خوان معصومه و سینه زنش باشد رضا(بوریایش شد عبا) مقتل من قعر این زندان شده(فاطمه گریان شده) قاتلم دشنام زندانبان شده(فاطمه گریان شده) به غصه مبتلایم،شکسته ساق پایم(دل معصومه می سوزد برایم) اگر چه بی حبیبم،در این زندان غریبم(عزادار شهید کربلایم) دودمه در غل و زنجیر گشته زاده ی خیر البشر یابن زهرا العجل از جفای سندی ملعون شده پاره جگر یابن زهرا العجل رب خلصنی ندایم گشته در کنج قفس تو به فریادم برس از شکنجه ای خدا افتاده ام من از نفس تو به فریادم برس خیز و بنگر پدرت شد کشته ی زهر جفا مهدی زهرا بیا ناله ی زهرا رسد بر گوش جان در این عزا مهدی زهرا بیا خنده ی اهل جفا می کرد قلبم را کباب وای من از این عذاب یادم آمد نیشخند حرمله اشک رباب وای من از این عذاب مثل جدم کی شدم پامال مرکب ای خدا من کجا و کربلا رأس او می رفت پیش خواهرش بر نیزه ها من کجا و کربلا گرچه بر جسمم میان حبس می زد ای خدا وای من از کربلا کی سرم را بُرد ملعونی به روی نیزه ها وای من از کربلا جسم من از ضربه های قاتلم گشته کبود وای اگر معصومه بود دختر من شاهد مرگم در آن زندان نبود وای اگر معصومه بود با جسارت می زند سیلی به رویم از جفا یا ابا صالح بیا تازه فهمیدم چه شد بر مادرم در کوچه ها یا ابا صالح بیا کاظم آل پیمبر کشته شد از زهر کین یا اله العالمین مادرش زهرای اطهر در جنان گشته غمین یا اله العالمین کشته شد موسی بن جعفر بین زندان بلا یا علی موسی الرضا جسم مجروحش به روی تخته پاره از جفا یا علی موسی الرضا شد سراپای وجودم شعله از زهر جفا من غریبم ای خدا گه بسوزم من ز زهر کینه گه از کربلا من غریبم ای خدا مادرم فاطمه دریاب مرا جان حسین جگرم پاره شده می زنم ناله به یاد لب عطشان حسین جگرم پاره شده تن تبدار کجا؟ پیکر پامال کجا؟ یا حسین! یا جدّاه! جسر بغداد کجا و ته گودال کجا؟ یا حسین! یا جدّاه! قاتل من قلب من سوزاند با زهر جفا یا اباصالح بیا قاتل جدم سر او را جدا کرد از قفا یا اباصالح بیا قتلگاهش کنج زندان کاظمینش کربلا بوریایش شد عبا روضه خوان معصومه و سینه زنش باشد رضا بوریایش شد عبا قفس تنگ کجا و ته گودال کجا یا حسین یا جدّاه تن مسموم کجا و تن پامال کجا یا حسین یا جدّاه حضرت باب الحوائج سفره دار عالمین ای غریب کاظمین دل سپردی در غل و زنجیر با یاد حسین ای غریب کاظمین یوسف زندانی زهرای هجده ساله ام خونجگر چون لاله ام ناله دارد حلقه های سلسله از ناله ام خونجگر چون لاله ام.
آن که آهش در دل هفت آسمان تأثیر داشت روزها در کنج زندان ناله ی شبگیر داشت باب حاجات خلایق بود و پیش اهل فضل باب جود و بخشش او یک جهان تفسیر داشت آفتابی ذره پرور بود در ملک وجود ملک دل ها را به مهر خویش در تسخیر داشت لب ز حقگوئی نمی بست آن امام راستین گرچه روز و شب به پا و گردنش زنجیر داشت بیمی از روبه مرامان جهان در دل نداشت شیر در زنجیر بود و ناله ای چون شیر داشت روزها را روزه بود و شام در راز و نیاز با چنین اخلاص و تقوا جنگ با تزویر داشت من نمی دانم چرا آن زندگی بخش جهان از تمام زندگانی جان و قلبی سیر داشت ای «وفایی» روز آزادی از آن زندان مدام بر سرِ سجاده ی سبز دعا تکبیر داشت.
امام هفتم ما، پاره پاره شد جگرش نشسته گرد یتیمی به چهره‌ی پسرش بدن کبود، جگر پاره، ساقِ پا مجروح مگر چه آمده زیر شکنجه‌ها به سرش انیس و مونس او بود در سیاهی شب صدای حلقه‌ی زنجیر و ناله‌ی سحرش سیاه چال کجا، طایر بهشت کجا هزار حیف که یکباره ریخت بال و پرش نیاز نیست ببندند چشم‌هایش را که نیست تاب نگاهی دگر به چشم ترش شراره‌ی دل او گشت اجر روزه‌ی او درست موقع افطار پاره شد جگرش سیاه چال و نماز شب و غل و زنجیر فراق روی رضا بود غصّه‌ی دگرش بسوز ای دل «میثم» در آتش دل او که سوز شعر تو دارد حکایت از شررش.
موسایی و صد جلوه به هر طور کنی هر جا گذری، حکایت از نور کنی تو باب حوائجی و ما حاجتمند ما را نکند ز درگهت دور کنی. https://eitaa.com/majmaolzakerinsalmanfarsi
شده شرمنده شمس از روی حضرت کاظم قمر شد مات از چهر نکوی حضرت کاظم بغیر از ذات حق آگه نباشد اندر این عالم کسی از سر اسرار مگوی حضرت کاظم بود او ششمین رهبر ز بعد ساقی کوثر که باشد قبله حاجات کوی حضرت کاظم نه بتوان توصیفش کردکه آسان نیست اوصافش که ینکو هست وصف تار موی حضرت کاظم ببیند یوسف از رویش بگوبد مرحبا بر حق که ینکو خلق کرده حسن روی حضرت کاظم بعالم رنگ و بوی گل بود از نور رخسارش بود خوی محمد خلق و خوی حضرت کاظم ولی از جور هارون دعا لبریز شد آخر ز زهر خانمان سوزی سبوی حضرت کاظم بدی در گوشه زندان چاارده سال آن مولا بدی با حق تعالی گفتگوی حضرت کاظم طلب میکرد او مرگ از خدا با دیده گریان که وصل یار بودی آرزوی حضرت کاظم خدایا دست گیری تو از ژولیده محزون بحق قرب و قدر و آبروی حضرت کاظم.
امروز قلب عالم امکان مکدر است امروز از شراره ی غم دل در آذر است امروز روز ناله ی پیغمبر خداست امروز روز گریه ی زهرای اطهر است امروز روز حزن علی فخر اولیاست امروز روز ماتم آل پیمبر است ای دل چو نی بنال که این روز غم فزا روز عزای حضرت موسی بن جعفر است آن رهبری که دامن زندان داغدار از اشک سوگوار غمش تا ابد تر است زنجیر و غل به گردن و شکر خدا به لب این شیوه ی کسی است که محبوب داور است دستی سیاهکار برآمد از آستین ای کشته باد آن که ستمکار پرور است شد کشته از عداوت هارون نابکار آن رهبری که حجت خلاق اکبر است.