eitaa logo
مجمع‌الذاکرین‌سلمان‌فارسی
254 دنبال‌کننده
2.2هزار عکس
738 ویدیو
311 فایل
*نه‌ هر کس‌ شد‌ مسلمان‌ می‌توان‌ گفتش‌ که‌ سلمان شد‌ که‌ اول‌ بایدش‌ سلمان شد و‌ آنگه‌ مسلمان‌ شد.* «مجمع‌الذاکرین‌سلمان‌فارسی» ‌درمنطقه‌مرکزی‌تهران‌دائرشده‌وباهدایت‌ خادم الشریعه شیخ محمدحسین شکروی ودیگراساتیدانجام‌وظیفه‌می‌کند.
مشاهده در ایتا
دانلود
(حضرت خدیجه س) ای نور چشم مصطفی،رفتی تو از دنیا احمد شده تنها فاطمه گرید از غمت،رفتی تو از دنیا احمد شده تنها خدیجه از داغ شما،صبر نبی کم شد قامت او خم شد او در کنار قبر تو،با تو کند نجوا احمد شده تنها خون گرید از فراق تو،داماد پیغمبر فاطمه ی اطهر با رفتنت از این جهان،غربت شده معنا احمد شده تنها حیدر ز داغت سوزد و،فاطمه دلخون است هر دلی محزون است ای مادر آل عبا،مکه شده غوغا احمد شده تنها رفتی ز دنیا از غمت،ای حامی قرآن نبی شده گریان بعد از تو ای جان نبی،بانوی با تقوا احمد شده تنها ای جان ختم المرسلین،قدر تو پنهان است فاطمه گریان است بعد از تو اندوه و غم است،همراه او شب ها احمد شده تنها رفتی بود تابوت تو،بر دوش پیغمبر مکه شده محشر از داغ تو گردیده است،بزم عزا برپا احمد شده تنها.
(امام علی ع) ‏(شب نوزده رمضان) بر شیعیانت مرتضی،آرامش جانی ای نور یزدانی تو در سپهر دین حق،خورشید تابانی ای نور یزدانی تو دیده ای ظلم و ستم،از دشمن بی دین دین با تو شد تضمین با بذل جانت یا علی،حامی قرآنی ای نور یزدانی بودی تو در شوق وصال،در خانه ی کلثوم یا حیدر مظلوم گشتی سوی مسجد روان،با چشم گریانی ای نور یزدانی در مسجد کوفه علی،ای گوهر نایاب بودی تو در محراب حال و هوایی داشتی،با حی سبحانی ای نور یزدانی وقت نمازت یا علی،بن ملجم ملعون کرده دلت را خون در بین محراب از ستم،افتاده غلتانی ای نور یزدانی زد ابن ملجم یا علی،بر فرق تو شمشیر بی جرم و بی تقصیر فرق شکسته غرق خون،بین شبستانی ای نور یزدانی آمد حسن بالین تو،مولای مظلومان همچون حسین گریان عباس تو سوزد ز غم،با چشم گریانی ای نور یزدانی زینب گل غمپرورت،در انتظار تو شد بی قرار تو دارد کنار تو علی،حال پریشانی ای نور یزدانی.
(امام علی ع) ‏(شام غریبان) شام غریبان علی،هر دیده گریان است زینب پریشان است امشب تسلای حسن،اشک یتیمان است زینب پریشان است امشب حسین بن علی،سوزد از این ماتم ریزد سرشک غم یاد پدر افتاده و،سوزان و نالان است زینب پریشان است شام غریبان علی،گرید ز غم زینب جانش بود بر لب زیب گل ام البنین،گریان ز هجران است زینب پریشان است شام غریبان علی،غربت کند احساس جان علی عباس گریان کنار مجتبی،زین رنج و حرمان است زینب پریشان است امشب حسن گریان بود،از این مصیبت ها از غربت بابا از خانه ی مولی علی،غربت نمایان است زینب پریشان است.
(امام علی ع) ‏(شب بیست و سوم رمضان) بعد از علی مرتضی،حسن پریشان است سر در گریبان است مظلوم این عالم حسین،در سوز و افغان است سر در گریبان است بعد از علی مرتضی،خون شد همه دل ها بزم عزا برپا گریان حسین فاطمه،از درد هجران است سر در گریبان است حسن کنار خواهرش،اشکش روان گشته قامت کمان گشته به یاد غربت پدر،اشکش چو باران است سر در گریبان است زینب پس از داغ پدر،غربت کند احساس همناله با عباس با گریه اش عباس او،شمع شبستان است سر در گریبان است هر دم حسین بن علی،نالان و محزون است زینب دلش خون است از بهر بابای غریب،اشکش فراوان است سر در گریبان است.
(حضرت حمزه ع) حمزه تو یار احمد و،محور ایثاری میر و علمداری بر خاتم پیغمبران،محرم اسراری میر و علمداری تو در تمام عمر خود،یاور دین بودی فخر آفرین بودی از بهر پیغمبر چنان،حیدر کراری میر و علمداری در یاری دین خدا،تو محشری حمزه جنگاوری حمزه حمزه تو بر ختم رسل،یار و مددکاری میر و علمداری در یاری اسلام و دین،حمزه عجیبی تو یار و حبیبی تو تو حامی ختم رسل،احمد مختاری میر و علمداری مثله نموده پیکرت،آن دشمن بی دین از جور و ظلم و کین احمد برای غربتت،کند عزاداری میر و علمداری آن خواهر غمپرورت،آمد کنار تو شد بی قرار تو می سوزد و می نالد آن،روح وفاداری میر و علمداری.
(امام جعفر صادق ع) صادق امام انس و جان،حبل المتینی تو فدای دینی تو بر شیعیان مرتضی،حصن حصینی تو فدای دینی تو در آسمان دین حق،مولی تو خورشیدی همیشه جاویدی ای حامی دین خدا،فخر آفرینی تو فدای دینی تو پنهان بود مولای من،قدر رفیع تو جنت بقیع تو امام ما بر شیعیان،یار و معینی تو فدای دینی تو از کینه ی دیرینه زد،دشمن بیگانه آتش به کاشانه از این همه ظلم و ستم،با غم عجینی تو فدای دینی تو بودی تمام عمر خود،از حق خود محروم گردیده ای مسموم با زهر منصور لعین،کشته ی کینی تو فدای دینی تو موسی بن جعفر آمده،مولی کنار تو شد بی قرار تو مولای عالم راهی،خلد برینی تو فدای دینی تو
(ورود امام حسین ع به کربلا) تو آمدی در کربلا،ای روح با ایمان ای وای برادرجان غم در دل زینب نشست،گردیده ام حیران ای وای برادرجان بوی جدایی آید از،کرب و بلای تو جانم فدای تو از این همه غربت حسین،خواهر شده نالان ای وای برادرجان ترسم شوی تنها در این،صحرا حسین جانم ای ماه تابانم جانت به راه دین دهی،تو بر سر پیمان ای وای برادرجان تو بگذری از جان و سر،حضرت ثار الله جان رسول الله از این همه ایثار تو،عالم شود حیران ای وای برادرجان ترسم ببینم گشته است،حریم تو بی آب طفلان تو بی تاب می سوزم از داغ تو و،العطش طفلان ای وای برادرجان ترسم در این صحرا شوی،بی یار و بی یاور بی اصغر و اکبر ترسم به دست دشمنان،این جا شوی قربان ای وای برادرجان ترسم کنار علقمه،ای روح با احساس بی دست شود عباس روی کنار پیکرش،با دیده ی گریان ای وای برادرجان گردد در این دشت جنون،ظلم و ستم افزون خواهر شود دلخون بینم تو را غلتان به خون،با ناله و افغان ای وای برادرجان ترسم تو را نقش زمین،بینم به روی خاک با پیکر صد چاک با پیکر در خون شنا،روی سوی جانان ای وای برادرجان ترسم زنند از ظلم و کین،آتش به هر خیمه سرها روی نیزه همناله گردد زینبت،با ناله ی طفلان ای وای برادرجان
(حضرت قاسم ابن الحسن ع) ای نور چشم فاطمه،خورشید تابانم مولا عموجانم بهر غریبی حرم،چون شمع سوزانم مولا عموجانم یتیم مجتبی منم،تویی حبیب من یار غریب من تا جان دهم در راه تو،ده اذن میدانم مولی عموجانم آمده ام اذنم دهی،گردم فدای تو در کربلای تو با گریه ی اهل حرم،شمع فروزانم مولی عموجانم ممنونم اذنم داده ای،تا که روم میدان جانم شود قربان شکر خدا از لطف تو،عازم به میدانم مولی عموجانم رفتم بگویم بر عدو،من تحت فرمانم فدای قرآنم به یک دعای عمه جان،شد وقت جولانم مولی عموجانم دشمن بداند قاسمم،سر تا به پا احساس پرورده ی عباس از بهر یاری شما،من شیر میدانم مولی عموجانم افتاده ام زیر سم،اسبان دشمن ها عمو در این صحرا من کشته ی راه تو با،شمشیر عدوانم مولی عموجانم ای مهربان عموی من،برس به فریادم جان در رهت دادم شهید دشت کربلا،با سم اسبانم مولی عموجانم در این دم آخر تویی،آرامش جانم ای روح و ریحانم بنگر عموی مهربان،حال پریشانم مولی عموجانم ممنونم از تو یا عمو،از غم شدم آزاد بنمودی ام امداد شکر خدا با تو بود،آغاز و پایانم مولی عموجانم
(ورود اهل بیت ع به شام) ای شامیان بی حیا،گرچه گرفتاریم همه عزاداریم ما اهل بیت مصطفی،گر بی علمداریم همه عزاداریم بهر ورود آماده ایم،با عمه ی سادات دروازه ی ساعات بر کودکان خونجگر،یار و مددکاریم همه عزاداریم ای شامیان بی حیا،هستیم گل حیدر از نسل پیغمبر عشق حسین بن علی،با جان خریداریم همه عزاداریم ای شامیان بی حیا،این سر گل زهراست بر نیزه ی اعداست ما دیده گریان حسین،رهبر احراریم همه عزاداریم بر روی ناقه ساجدین،با قلب بشکسته دستش شده بسته از کینه های شامیان،بر سر بازاریم همه عزاداریم کمتر بخندید شامیان،ای بی حیا لشکر بر آل پیغمبر با اشک و آه و ناله ها،ما یاد دلداریم همه عزاداریم از این همه جور و جفا،جان ها بود بر لب خون گریه کرد زینب از بس به ما گشته ستم،از عدو بیزاریم همه عزاداریم.
(مجلس یزید) در شام غم از کینه ها،غربت شده معنا واویلا واویلا رأس حسین بن علی،بر نیزه ی اعدا واویلا واویلا بدتر بود از کربلا،شام بلا امروز غرق عزا امروز خون شد دل اهل حرم،از کینه ی اعدا واویلا واویلا بر اهل بیت مصطفی،هر دم جسارت شد وقت اسارت شد از کینه های شامیان،بر نی سر مولی واویلا واویلا بردند سوی بزم شراب،با قلب بشکسته دستان شان بسته تا دیده اند رأس حسین،شد روز عاشورا واویلا واویلا با عمه گوید دختری،امان ز بی یاری اشکش شده جاری سکینه ی بنت الحسین،شد دیده اش دریا واویلا واویلا شرر زده آن بی حیا،بر حاصل زینب خون شد دل زینب زینب کنار تشت زر،با سر کند نجوا واویلا واویلا رأس حسین در تشت زر،دم می زد از محبوب خورد بر لبانش چوب از این همه ظلم و ستم،خون شد دل زهرا واویلا واویلا به جای بوسه بر لب،آن قاری قرآن زد بر لبش خزران با این جنایت گشته است،قصر یزید غوغا واویلا واویلا
(امام حسن مجتبی ع) ای نور چشم فاطمه،دارم ولای تو جانم فدای تو هستم ز طفلی یا حسن،تحت لوای تو جانم فدای تو تو در سخاوت حیدری،جودت چو پیغمبر کرامتت مادر عالم بود شرمنده ی،جود و سخای تو جانم فدای تو تو روشنی بخش دل،اهل ولا هستی نور خدا هستی در قلب هر شیعه بود،نور و ضیای تو جانم فدای تو سبط پیمبر هستی و،کریم آل الله دوم ولی الله حلم تو و صبرت بود،رمز بقای تو جانم فدای تو بس مهربانی عالمی،همیشه مهمانت ریزه خور خوانت مهر تو در سینه بود،لطف خدای تو جانم فدای تو ای دومین مولای ما،هستی پناه ما بر تو نگاه ما رضایت خدا ز ما،باشد رضای تو جانم فدای تو کریم آل فاطمه،تویی همه هستم گرفته ای دستم دارم به لب بار دگر،شور و نوای تو جانم فدای تو از ظلم و کین همسر تو،شرر زده بر دل بر تو شده قاتل عمری بود خون جگر،قوت و غذای تو جانم فدای تو از ظلم همسر گشته ای،شهید زهر کین فدای راه دین از حجره می آید هنوز،مولی نوای تو جانم فدای تو کنار پیکرت حسن،محزون شده زینب دلخون شده زینب مدینه النبی حسن،شد کربلای تو جانم فدای تو شهر مدینه در عزاست،ماتمسرا گشته پر از نوا گشته خاموش گردیده ز کین،مولی صدای تو جانم فدای تو شد تیرباران پیکرت،کنار پیغمبر ای هستی حیدر ظلم و ستم مولای من،نبود سزای تو جانم فدای تو.
(حضرت سکینه س) سکینه ی بنت الحسین،در کربلا بودی غرق عزا بودی یاد غریبی اش تو در،شور و نوا بودی غرق عزا بودی زینب از این ظلم و ستم،دیدی شده غمگین از این غم سنگین با رنج و داغ و غصه ها،تو آشنا بودی غرق عزا بودی دیدی میان خیمه ها،طفلان همه عطشان با دیده ی گریان با العطش گوی حرم،در خیمه ها بودی غرق عزا بودی دیدی علی اکبرش،صد پاره پیکر شد در خون شناور شد در صبر همچون زینبین،بر حق رضا بودی غرق عزا بودی دیدی علی اصغرش،با تیر کین پرپر صد پاره شد حنجر وقتی که خون فواره زد،آن دم کجا بودی غرق عزا بودی دیدی تو در کرب و بلا،غربت شده احساس فرق دو تا عباس بهر عموی مهربان،غم مبتلا بودی غرق عزا بودی دیدی تو در کرب و بلا،حسین شده تنها در بین دشمن ها با غربت آل علی،تو آشنا بودی غرق عزا بودی دیدی تو در کرب و بلا،او بر زمین افتاد سر روی خاک بنهاد وقت شهادت حسین،در نینوا بودی غرق عزا بودی دیدی که شمر بی حیا،خنجر کشید از کین زینب شده غمگین وقتی برید حنجر او،با شهدا بودی غرق عزا بودی.