.
#زمینه
#امام_زمان
.#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
به آه فاطمه برگرد امید ما همه برگرد
پناه آخرین برگرد به خون بر زمین برگرد
دنیا آروم آروم عوض شده
جای ظالم و مظلوم عوض شده
جای صید و صیاد عوض شده
جای شهید و جلاد عوض شده
برگرد تا درست شه کارای دنیا
برگرد تو رو خون حضرت زهرا برگرد برگرد
یا منتقم اِنتَقِم بقیة الله
****
امان بی امان برگرد امام هر زمان برگرد
سپیدیِ جهان برگرد سیاه روزمان برگرد
با تو دنیای ما عوض میشه
دین مردم دنیا عوض میشه
جای شاه و رعیت عوض میشه
حتی رنگ عدالت عوض میشه
برگرد که زمین تشنه کامِ عدله
برگرد که قیامت قیام عدله برگرد برگرد
یا منتقم اِنتَقِم بقیة الله
#محمد_حسین_پویانفر
#سوریه
.┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
توجه📣
فعال ترین وپربارترین کانال مولودی درایتا😍
#شور
#سرود
#مدح
اشعاروسرودهای جدیدبرای ، مجالس مولودی و عروسی مذهبی با تنوع بالا و سبک های مختلف در
#کانال_مولودی_مجمع_الذاکرین
شادوسر افراز باشید🌺
بزن روگل ها واردکانال مولودی شو😍
💐🍃💐🍃💐🍃💐
💐🍃💐🍃💐🍃
💐🍃💐🍃💐
💐🍃💐🍃
💐🍃
@ewwmajmamolodi
#کانال_مولودی_مجمع_الذاکرین
هشتک نام کانال حذف نشود
#مناجات_مهدوی_جدید
با موضوع حضرت ام البنین علیهاالسلام
بیا عزیز دل فاطمه، جهان غوغاست
که بی تو دوره ی سخت جهنم ِدنیاست
چقدر ظلم و ستم،چاره اش ظهور توست
حکومت علوی تو آرزوی ماست
چرا هنوز نفهمیده طالب دنیا
فقط زمان ظهور تو زندگی زیباست
هزارسال گذشته کسی به فکرت نیست
هزارسال چرا خیمه ی تو در صحراست
طرید و خائفی از دست شیعیان خود
برای قلب حزین تو، ذی طُویٰ مأواست
تو صاحب همه ی روضه های ما هستی
چرا همیشه بدون تو روضه ها برپاست
به روضه های عموجان همیشه حساسی
بیا که روضه ی جانسوز مادر سقّاست
نشسته بر روی خاک و کشیده چندین قبر
دلش اسیر غم روضه های عاشوراست
گذشته از نظرش مشک پاره ی عباس
چقدر کودک لب تشنه بین دو دریاست
میان علقمه خورده زمین ابالفضلش
حسین با قد خم پیش پیکرش تنهاست
زمان بوسه به دست بریده اش، دق کرد
چه دیده است؟ پناهش مقطع الاعضاست
چگونه تیر سه شعبه کشیده از چشمش؟
جواب ناله ی او از چه خنده ی اعداست؟
دلش کنار تن پاره پاره ی عبّاس
مدینه رفته، سبب؛ بوی مادرش زهراست
✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
#سفره_شب_هشتم_1401
شب هشتم
سفره حضرت امالبنین علیهاالسلام
(حضرت عباس علیه السلام)
ای غریب حضرت زهرا بیا
باز هم گسترده شد خوان کرم
تا ظهورت را بخواهیم بی امان
با مدد از مادر صاحب علم
راهی کربوبلا هستیم ما
کاش بودیم با تو آقا همسفر
در کجای این مسیری؟تا به کی
شیعه ات باشد ز حالت بی خبر
یک شب جمعه ی دیگر آمده
عازم کربوبلا چون مادری
باز هم چون او تو هستی محتضر
روضه خوان پیش امام بی سری
تا به جمعمان تو را دعوت کنیم
در کنار سفره ی ام البنین
روضه می خوانیم از سقای او
که شده در علقمه نقش زمین
آه یا ام البنین عباس تو
بود غمخوار و علمدار حسین
قهرمان بی بدیل کربلا
در حرم تنها کفیل زینبین
در مقام او همین بس که حسین
در هیاهوی زمین کربلا
روز عاشورا خطابش کرده است
زد صدا: ارکب بنفسی یا اخا
آه یا ام البنین عباس تو
بود تنها ساقی لب تشنگان
رفت بین دشمنان وقتی که دید
لعل خشک کودکان کاروان
بود تشنه لب ولی آبی نخورد
آن زمان که رفت در دریای آب
در میان دشمنان زد یک تنه
تا رساند آب بر طفل رباب
آه یا ام البنین مظلوم تو
رفت تنها در میان کینه ها
تیرباران شد میان علقمه
شد دو دست ساقی ات از تن جدا
مشک را دندان گرفت و باامید
رفت سمت خیمه اما بی هوا
مشک را بر سینه عباس دوخت
تیر بغض حرمله ی بی حیا
تیر در چشم و بدون دست بود
بی هوا آمد عمودی آهنین
در میان خنده های دشمنان
خورد او با صورتش روی زمین
چون حسین آمد کنار پیکرش
با چه حالی تیر از چشمش کشید
گفت عباسم ببین از داغ تو
روبه روی دشمنان قدم خمید
✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
#سفره_شب_سوم_1401
شب سوم
سفره حضرت امالبنین علیهاالسلام
(گریز به خرابه)
باز هم با نام تو یابن الحسن
در میان شوق و شور زائرین
بر روی بال ملائک با وضو
سفره ای شد پهن در عرش برین
جز ظهور تو نداریم حاجتی
در کنار سفره ی ام الوفا
تا که شام هجر تو پایان رسد
روی لب هر زائری دارد دعا
باز همدست توسل بسته ایم
بر همان مادر که باغش شد خزان
داغ یک ماه و سه اختر دیده است
بر روی خاک بقیع شد روضه خوان
چار نقش قبر با انگشت خود
با هزاران آه و ناله می کشید
در میان روضه های کربلا
قامتش یک روزه از غصه خمید
روضه می خوانم که ای امالبنین
نقش قبری جان به لب کرده تو را
نقش قبری دیدی اما کودکی
دیده چندین سر به روی نیزه ها
شد رقیه نیمه ی شب محتضر
چون سر بابا به دیدارش رسید
گفت ای بابای خوبم چه کسی
حنجر خشکیده ی تو را برید
از زمان دیدنت در قتلگاه
گیسوان دختر تو شد سفید
گر رسید انگشترت به ساربان
گوشوارم به زن شامی رسید
کربلا تا کوفه و کوفه به شام
دختر تو همسفر با زجر بود
بنگر ای بابا شبیه مادرت
صورت ریحانه ات گشته کبود
باز یاد خیزران افتاده ام
می زنم لطمه به لب با چشم تر
نیست نای دیگری از هجر تو
دیگر ای بابا مرا با خود ببر
✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
عظم الله اجورنا و اجورکم
.
قال الصّادق علیه السلام : و کانَت تَلعَنُ بَنی اُمیّه ، هی المَسمُومُ وَ وَصَلَت الشّهاده
.
حضرت ام البنین سلام الله علیها آشکارا بنی امیه را لعن می کردند تا بنی امیه ایشان را مسموم و به شهادت رساندند .
📚تنقیح المقال ج ۳ ص۷۰
📚المحدثات الشیعه ج۲ ص۵۵۰
📚زنان نابغه ص۱۵۰
📚ام البنین سیرتها و کراماتها ص۱۷۰
📚اعلام النساء ص ۴۹۶
📚وقایع الشیعه ص٨۵
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
اُمُ البَنین سلام بَرات خبر رسید
(مبارک باشه خانم شدی مادر شهید)۲
تا وقتی که اون دور حُسِینِت میچَرخید
(تَنِ دُشمَن میلرزید)۲
تا تو خیمه بود حَرمَله خیلی میتَرسید
(تن دشمن میلرزید)۲
همش میگفتم توی گوش سه ساله
(پاشون به خیمه وا بشه مَحاله)۲
(چِشمِت نَبینه روز بَد
همین که رفت عذاب اومد)۲
(چِشمِت نَبینه روز بَد
حَرمَله با طناب اومد)۲
واها ها ها.....
(اُمُ البَنین نزار دیگه بگم برات)۲
(همینو بدون رفتم زیر دِینِ بچه هات)۲
دوتا دستی که پناه این مَعجَرا بود
(دیگه از ما جدا بود)۲
منو که میزدند سَرِش رو نیزه ها بود
( دیگه از ما جدا بود)۲
به آب و آتیش واسه یه قطره آب زَد
وقتی زمین خورد خود مادرم اومد
اُمُ البَنین بَلا به دور
تو کوچههای پُر عبور
اُمُ البَنین بَلا به دور
اسیری بُردَنَم به زور
چشمت نبینه روز بَد
همین که رفت عذاب اومد
چشمت نَبینه روز بَد
حَرمَله با طناب اومد
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین