eitaa logo
کانال متن روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
40.8هزار دنبال‌کننده
8.4هزار عکس
3.4هزار ویدیو
378 فایل
﷽ 💚مقدمتان را به کانال ✅ خوب ✅ پرمحتوا ✅ و ارزشمند مجمع الذاکرین گرامی میداریم💚 مدیریت 👇 @khadeem110 @majmazakerinee لینک کانال👆 https://eitaa.com/joinchat/272171029Cdda5575628 لینک گروه 👆 https://rubika.ir/maajmaozakerine کانال ما درروبیکا👆
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🤍من و شش گوشه تان 💚صبح قراری داریم 🤍دلبری کردن از او 💚ناز کشیدن از من 🤍اَلسلامُ علی الحُسین 💚وعلی علی بن الحُسین 🤍وَعلی اُولاد الـحسین 💚وعَلی اصحاب الحسین ❤️💜❤️💜❤️
💚🌱 قَلـــــب زَمیــ🌍ـــنْ گرفتــِـــہ! زَمآن را قٰـــــرار نیستْ۔۔۔𑁍 اِ؎ بُغـــــضِ مـــــآندِه ؛ دَر دِلِ هَفت⁷ آســِـ🌤ــمآن۔۔۔ _بیـᰔـــٰـآ...! ﴿سَــــــــلٰام مُــــــــولاجــــــــــآنـــــــم𔘓۔۔۔﴾ الـٰلّهُمَ؏َجــِّلِ‌لوَلــیِّڪَ‌اَلْفــَرَجْ‌بحق‌ حضࢪٺ‌زینب‌ڪبرۍ‌سلام‌الله‌علیها‌🤍🍃' 🍃تعجیل در فرج و سلامتی و خوشنودی قلب نازنین آقا صاحب‌الزمان عج صلوات🍃
🌹تقویم شیعه🌹 شمسی:چهارشنبه ۲۶ دیماه ۱۴۰۳ هجری شمسی میلادیWednesdy 15 january 2025 قمری:الأربعاء ۱۴ رجب ١٤٤۶ 🌹امروز متعلق است به: 🔸حضرت امام موسی بن جعفر كاظم عليه السّلام 🔸حضرت امام علی بن موسی الرضا عليهماالسّلام 🔸حضرت جواد الائمه؛محمد بن علي التقي عليهما السّلام 🔸حضرت امام هادي،علي بن محمد النقي عليهما السّلام 📿 اذکار روز: 👈صدمرتبه یاحى یا قیوم 👈۵۴۱مرتبه یامتعال بگویدتا عزت دائمی یابد. 🙏بارالها درفرج حضرت مهدی عج الله تعالی فرجه الشریف تعجیل فرما و گره از مشکلات همه مردم باز کن،خداوندا در آخرالزمان دین ما راحفظ کن ✅ وقایع روز: 🇮🇷فرار شاه معدوم (۱۳۵۷ه ش) 🗓 روز شمار تقویم: ◼️⏳۰۱ روز تا سالروز رحلت حضرت زینب کبری سلام الله علیها (۶۲ه ق) ⬛️⏳۱۱ روز تا سالروز شهادت حضرت امام موسی کاظم علیه السلام (۱۸۳ه ق) 💐⏳۱۳ روز تا مبعث حضرت رسول اکرم صل الله علیه و آله وسلّم (۱۳سال قبل هجرت ) 💐🇮🇷۱۶ روز مانده به سالروز بازگشت حضرت امام خمینی رحمه‌الله علیه (۱۳۵۷ه ش) و آغاز دهه فجر انقلاب اسلامی ایران ✅با ما همراه شوید.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
السلام علیک یا صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف روایت استفاده شده در شعر: شیخ محمد باقر بیرجندى، صاحب كتاب كبریت الاحمر در كتاب كشكول خود چنین نقل كرد: در عالم خواب امام زمان حضرت ولى عصر علیه السلام را دیدم، بسیار غمگین و آشفته حال بود، به محضرش رفتم و سلام كردم، سپس عرض كردم، چرا این گونه ناراحت و گریان هستید؟ فرمودند: امروز روز شهادت عمه‌ام حضرت زینب علیهاالسلام است. از آن روزى كه عمه‌ام زینب علیهاالسلام شهادت كرده، تا كنون، هر سال در روز شهادت او، فرشتگان در آسمانها مجلس عزا به پا مى‌كنند و آن چنان مى‌گریند كه من باید بروم و آنها را ساكت كنم، آنها خطبه حضرت زینب علیهاالسلام را كه در بازار كوفه خواند، مى‌خوانند و مى‌گریند، من هم اكنون از آن مجلس فرشتگان مراجعت نموده‌ام. برگرد ای مسیح نفس های فاطمه به انتها رسیده دگر طاقت همه بنگر نصیب شیعه شده درد لاعلاج آقا به یک نگاه شما دارد احتیاج تنها نگاه حیدری ات شد شفای ما تنها شده ظهور تو درمان ما بیا ای حق مدار ِ دار مکافات، العجل بر انتقام ِ عمّه ی سادات، العجل ای روضه خوان که از نظر شیعه غائبی صاحب عزای حضرت امّ المَصائبی هستی میان خطبه ی دردآشنای عرش هستی مواظب دل ِ اهل عزای عرش آرام‌ میکنی دل تب دار عرش را اما خودت همیشه شدی دائم البکاء در طول سال صبح و مساء گریه می کنی بر دردهای شام بلا گریه می کنی از لحظه ای که عمّه گرفتار شام شد خنده به روی لعل لب تو حرام شد گویا که رفته روبه رویت بین شامیان در بین رقص و هلهله های حرامیان گویی مقابل تو سرش سنگ خورده است او را عدو میانه ی بازار برده است در مجلس شراب ،دلت رفته روز وشب دیدی شبیه عمّه شکافی به روی لب وقت نزول چوب به روی لب حسین لطمه زنی به روی لبت مثل زینبین آقا به حق عمّه ی قامت کمان بیا از داغ روی داغ، گلش شد خزان بیا ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
السلام علیک یا صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف ای روضه خوان صبح و مساء،صاحب الزّمان ای داغدار کربوبلا ، صاحب الزمان صاحب عزای عمّه ی قامت خمیده ای خون، جای اشک، بین عزایش چکیده ای وقت مرور ِ داغ ِ روی داغ ِ عمّه هاست گویی که خیمه ات لب ِ گودال کربلاست داری شبیه عمّه به خود لطمه می زنی بشکسته از جراحت ِ رگ های گردنی در بین خاک وخون، بدنی دست و پا زده او را عدو برای رضای خدا زده دارد نشان ِ سنگ و عصا روی پیکرش رفته ز کینه، بر سر ِ سرنیزه ها سرش اینجا شروع ماتم جانسوز عمّه است آغاز ِ اشک ِ هرشب و هرروز ِ عمّه است باید که عمّه همسفر ِ قاتلین شود در ازدحام کوفه و شام بلا رود باید میان هلهله ی کوچه های شام پیش همه شود سپر ِ کینه های بام باید رود به غربت ِ بازار شامیان مهمان شود به بزم شراب حرامیان خون از لبان رأس بریده شود روان در اصل،قاتلش بشود چوب خیزران ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
السلام علیک یا صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف یابن الحسن شدی همه دم خون جگر چرا؟ در بین کوه و دشت، شدی دربه در چرا؟ با غصه های روز و شب خود چه می کنی؟ ماییم بی خبر ز غمت ای پدر چرا؟ کم گریه کن که سوی دو چشم تو کم شده کلّ دقایقت شده با روضه سر چرا؟ تا کی همیشه صبح و مساء گریه می کنی؟ اشکت بدل به خون شده شام و سحر چرا؟ مجلس به نام عمّه ی مظلومه زینب است حاضر شدی به مجلس او بی خبر چرا؟ در زیر آفتاب شده پهن بسترش بین حیاط خانه شده محتضر چرا؟ مویش سپید و صورت او زرد،از چه روست؟ از تازیانه مانده به جسمش اثر چرا؟ یکسال و نیم بر سر زینب چه آمده؟ شد آتش دلش همه دم شعله ور چرا؟ از کربلا به کوفه و از کوفه تا به شام با شمر و حرمله شده او همسفر چرا؟ او داغدیده بوده ولی جای تسلیت رفته میان هلهله بین گذر چرا؟ ناموس اهل بیت کجا؛ بزم می کجا؟ دیده سر حسین در آن طشت زر چرا؟ ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
بسم الله الرحمن الرحیم من آن آئینه‌ام آئینه‌ای از غم ترک خورده من آن زخمم همان زخمی که از هجران نمک خورده من آن داغم که مهمانی ندارد  غیر غمهایت من آن دردم که درمانی ندارد جز تماشایت من آن اشکم که خونین می‌کند دامانِ هجران را من آن آهم که آتش می‌کِشد این شامِ ویران را من آن جانم که بر لب آمده روزی هزاران بار بیا از بِینِ دستانم خودت پیراهنت بردار  من آن پایم که دنبالت دویدم  حیف رفتی تو من آن دستم که شالت را کشیدم حیف رفتی تو من آن موی سیاهم که تماشایت سپیدش کرد من آن دلشوره‌ام که حرمله بد نا اُمیدش کرد من آن بندِ دلم که پاره شد وقتی زمین خوردی هزار و نهصد و پنجاه زخم از آن و این خوردی همان که دید اُفتادی زمین و کارها پیچید همان که زیرِ پایش چادرِ او بارها پیچید شدم آن معجری که خاکِ عالم بر سرش آمد همان مادر که اُفتاد و  کنارش مادرش آمد  میان علقمه اَبرو کمانش را ندیده رفت منم آن مادری که دو جوانش را ندیده رفت خلاصه خواهرم  آن خواهری که بی برادر گشت حرامی دست خالی آمد  اما دست پُر برگشت من آن چشمم که دیدم  ناکسی پیراهنت را بُرد کسی دزدید خودَت   نانجیبی  جوشَنت را بُرد همان چشمانِ تاری که به دنبالِ تو می‌گردید همان غارت زده که در پیِ شالِ تو می‌گردید به زور از پیش تو با کودکت با داغ راهی شد من آن دوشم که از پیش تو با شلاق راهی شد در این بازار و آن بازار چون آواره می‌گشتم رُبابت بود وقتی که پِیِ گهواره می‌گشتم کنارِ دخترانت بودم و غم نامه‌ات دیدم ندیدی  در حراجی‌ها خودم عمامه‌ات دیدم خلاصه خواهرم آن خواهری که بی برادر گَشت حرامی دست خالی آمد اما دست پُر برگشت نگفتی خواهری دارم  که می‌بیند که می‌غلطی نگفتی دختری دارم که می‌بیند که می‌غلطی میان باد و طوفان  اضطرابِ باغ یادم هست به زیر آفتابم آفتابِ داغ یادم هست نگاهم مانده بر در حیف از این در نمی‌آیی نمیبینی که می‌سوزم  چرا آخر نمی‌آیی رُبابت نیست اما ناله‌هایش مانده در گوشم ببین شیر آمده مادر  علی‌اصغر نمی آیی.... (حسن لطفی
بسم الله الرحمن الرحیم کوه درهم خُرد شد  تسخیرِ زینب را که دید سایه‌ای از سایه‌ی تصویرِ زینب را که دید نیمه‌شب باید بیاید  تا نسوزد آفتاب آب شد خورشید تا تاثیرِ زینب را که دید مَا رَأَیْت إِلَّا جَمِیلا گفت  حیرت کرد عشق کربلا شد کربلا  تفسیرِ زینب را که دید غیرتش مثل خودش می‌ساخت از اهل حرم دشمنش مغلوب شد  تکثیرِ زینب را که دید ذوالفقارِ مرتضی با خطبه‌هایش شد یکی شام یکجا خاک شد  شمشیرِ زینب را که دید فاطمه إِنّٰا فَتَحْنٰا خواند دنبالِ سرش کوفه شد مخروبه‌ای  تکبیرِ زینب را که دید حق بده با شش برادر آمد و بی کَس گذشت غم به حالش زار زد  تقدیرِ زینب را که دید پیش عباسش چرا دستان او را بسته‌اید هِی زمین اُفتاد سر  زنجیرِ زینب را که دید اینکه اُفتاده‌است در این بی کَسی‌ها خواهر است آه با پیراهنی پاره نگاهش بر در است آنقدر غم دید  تابِ داغِ دیگر را نداشت تابِ جان دادن ولی  در بین بستر را نداشت ماه‌ها می‌شد مُهیا بود  تا جانش رود کاش می‌شد جان دهد  اما برادر را نداشت کاش می‌شد لااقل مثلِ رقیه جان دهد یادِ آن لبهاست اما  در بغل سر را نداشت چند روزِ آخری می‌خورد خانوم بر زمین پیر بود و بینِ دستش  دستِ اکبر را نداشت تشنه است و بسترش در آفتاب و سایه نیست حیف ایندفعه  کنارش آب آور را نداشت طاقتِ هر داغ را او داشت  اما با حسین طاقتِ گودال را  آن ضربِ آخر را نداشت طاقت آوارگی را داشت  اما قامتش طاقت بوسیدن از  رگهای حنجر را نداشت صبر بر اینها اگر هم کرد اما طاقتِ شام و بازار و حراج چند دختر را نداشت.... (حسن لطفی  در شب شهادت حضرت زینب سلام‌الله در نجف اشرف ، مسجد معظم کوفه نوشته شد.
سلام الله علیها 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ بعدِ عباس علمدار شدن کار تو بود اینچنین قافله سالار شدن کار تو بود هر چه کاخ اُموی بود خرابش کردی زینبا ! فاتحِ پیکار شدن کار تو بود کوفه تا شام علی گونه رجز می خواندی دخترِ حیدرِ کرار شدن کار تو بود از کسی غیرِ حسین بن علی دَم نزدی به غمِ یار گرفتار شدن کار تو بود "اُسْکُتوا"یِ تو جهان را به تَحَیُّر آورد همه گفتند جگردار شدن کار تو بود یک تنه جای همه جام بلا نوشیدی از ازل قله ی ایثار شدن کار تو بود ای که در وصف تو حیران همه ی شاعرها شاه بیتِ همه اشعار شدن کار تو بود کار تو بعدِ برادر به کجاها نرسید ... راهیِ کوچه و بازار شدن کار تو بود چه لگد ها که به جای همه طفلان خوردی بعد از آن دست به دیوار شدن کار تو بو
هدایت شده از روضه دفتری
⚫️ س ⚫️ س بر زینب و رافت کمالش صلوات بر کوه شکوه این جلالش صلوات بر نایبه حضرت زهرای بتول بر قلب حسینی و وصالش صلوات @roze_daftari 💔🖤💔🖤💔🖤 بر چهره ی تابنده ی زینب صلوات بر منطق کوبنده ی زینب صلوات در گریه به رخسار حسینش خندید.  بر گریه و بر خنده ی زینب صلوات 💔🖤💔🖤💔🖤 بر تربت پر نکهت زینب صلوات بر شیر نهار و زاهدِ شب صلوات برمظهر صبر و حلم و جانبازی و عشق بر دُخت علی و زینتِ اَب صلوات 💔🖤💔🖤💔🖤 بر نور دل و دیده زهرا صلوات بر دخت گرانمایه مولی صلوات بر مظهر صبر و حلم و ایمان و شرف بر یاورِ دین زینبِ کبری صلوات 💔🖤💔🖤💔🖤 درکرب وبلا به دردها درمان داد جان داد ولی جان به ره جانان داد بربرگ گل لاله نوشتند به خون ازهجر حسین زینب آخر جان داد 💔🖤💔🖤💔🖤 بس که دریای دلش پرجوش شد ازگل غم سینه اش گلپوش شد ای دریغا بعد عمری سوختن شمع جانش سوخت وخاموش شد 💔🖤💔🖤💔🖤 گهی روز وگهی شب گریه می کرد میان شعله ی تب گریه می کرد به یاد کام عطشان حسینش تمام عمر زینب گریه می کرد () 💔🖤💔🖤💔🖤 چشمش کویر خشک و ولی تر نمی شود بغض اش همیشه تازه و آخر نمی شود مانند زینبی که ز میلاد تا به مرگ هر خواهری که پیر برادر نمی شود () 💔🖤💔🖤💔🖤 ز تو دارم دلِ پر آه و دردي نديدم قدري از سوي تو مردي به هر جا رو نمودم ذره‌اي هم الا دنيا وفا بر من نكردي () 💔🖤💔🖤💔🖤 زينب آخر اين شبِ تاريك را سر مي‌كند ياد از ياس و شقايق، يا صنوبر مي‌كند اين وداعِ آخر و جان دادنِ بانوي عشق عاقبت وصل حسينش را ميّسر مي‌كند ( ) 💔🖤💔🖤💔🖤 ای نور خداوند مبین یازینب ای جان امیرمومنین یا زینب همچون حسن و حسین ومامت زهرا بر شیعه تویی حبل متین یا زینب @roze_daftari 💔🖤💔🖤💔🖤 الا ای روح صبر و استقامت که داری همچو زهرا تو شهامت علی گفته به تو روحی فدا ها فدای عزت و جاه و مقامت 💔🖤💔🖤💔🖤 تو بر زهرا و حیدر نور عینی دم آخر تو داری شور و شینی بود پیراهنش در دست هایت به یاد پیکر چاک حسینی 💔🖤💔🖤💔🖤 همه دلها ز داغ تو غمین است به جنت مادرت اندوهگین است الا ای نور چشم آل طاها کنار قبر تومهدی حزین است 👆👆 💔🖤💔🖤💔🖤 شیعه دارد آبرو زیرا دلش با زینب است آبرو دارحقیقی در دو دنیا زینب است راه ما راه حسین و مقصدماکربلاست افتخار و اعتبار مکتب ما زینب است 💔🖤💔🖤💔🖤 🏴السلام ای دختر شاه نجف 🏴السلام ای صابر صحرای طف 🏴السلام ای چادر زهرا به سر 🏴السلام ای نور خورشید و قمر 🏴السلام ای مقتدای عالمین 🏴السلام ای خواهر خوب حسین @roze_daftari 💔🖤💔🖤💔🖤 ▪️زلف عفاف، رشته دامان زینب است ▪️آیات صبر، پایه ی ایمان زینب است ▪️ایثار و پاکدامنی و عزم و اقتدار ▪️ این چار، درسِ طفلِ دبستان زینب است 💔🖤💔🖤💔🖤 👇👇 در بحر شرف گوهر نابی زینب احیاگر عصمت و حجابی زینب دوریّ تو از حسین امری‌است محال او شمس و تو همچو آفتابی زینب 💔🖤💔🖤💔🖤 ای شمسه‌ی ایوان امامت زینب وی اسوه‌ی صبر و استقامت زینب کوچک بوَد این جهان و شخصیت تو معلوم شود روز قیامت زینب 💔🖤💔🖤💔🖤 در مکتب عشق اوستادی زینب مصداق محبت و ودادی زینب فرمود به مدح تو امام سجاد دارای مقام اجتهادی زینب 💔🖤💔🖤💔🖤 روح ادب و عشق و امیدی زینب در عرصه‌ی صبر، روسپیدی زینب فرمود امام چارمین ، عالمه‌ای با آنکه معلمی ندیدی زینب 💔🖤💔🖤💔🖤 در مرحله‌ی عشق، تمامی زینب در مهر و وفا ، صاحب نامی زینب هرجا که شود صحبت عشاق حسین تو ورد زبان خاص عام 💔🖤💔🖤💔🖤 بیا بنشین برادر غصه دارم هزاران سال گویا بی قرارم اجازه می دهی بعد از اسیری سرم را روی دامانت گذارم () 💔🖤💔🖤💔🖤 👇صلوات حذف نشه لطفا👇 🖤هدیه به حضرت معصومه سلام الله علیها (صلوات)🖤 کانال روضه دفتری👇👇 @roze_daftari ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈