eitaa logo
کانال متن روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
41هزار دنبال‌کننده
8.5هزار عکس
3.4هزار ویدیو
379 فایل
﷽ 💚مقدمتان را به کانال ✅ خوب ✅ پرمحتوا ✅ و ارزشمند مجمع الذاکرین گرامی میداریم💚 مدیریت 👇 @khadeem110 @majmazakerinee لینک کانال👆 https://eitaa.com/joinchat/272171029Cdda5575628 لینک گروه 👆 https://rubika.ir/maajmaozakerine کانال ما درروبیکا👆
مشاهده در ایتا
دانلود
🍁🍂روضه و توسل ویژۀ شبهایِ احیا و شهادتِ امیرالمؤمنین علی علیه السلام به نفسِ حاج محمود کریمی اجرا شده شب21 زمضان 1397🍁🍂 •┈┈••✾••✾••┈┈• امشب این خانه باز پُر شده از گریه و سوز و آه و دلشوره حال اُم‌البنین تماشایی است گاه اشک است و گاه دلشوره مادری بود سر به زیر و علی که تَرَک خورده بود احساسش همه بر گِرد بسترش اما دَمِ در ایستاده عباسش تا بُریده نَفَس نَفَس میزد گریه در‌ بینِ خانه می‌اُفتاد مردِ خیبر مقابلِ زینب هِی سَرش رویِ شانه می‌اُفتاد گفت آقا شب وصال است و دلخوشم با صدایِ زهرایم همه از دورِ بسترم بروند همه جز بچه‌هایِ زهرایم سر ‌به زیر رشیدِ این خانه سمت در داشت جان به لب می‌رفت دست بر سینه داشت آهسته رو به بابا عقب عقب می‌رفت ناگهان گفت جانِ بابا باش پیشِ من پیشِ خواهرانِ حسین ای تمامِ وصیتم عباس جانِ تو جانِ دخترانِ حسین همه را تا سپرد بر عباس گفت راحت خیالت ای مادر در جوابش به گریه اُم‌ِبنین گفت شیرم حلالت ای مادر علقمه دید خم شده بر مَشک آنقدر تیر خورد تا اُفتاد همه در پشتِ نخل ها بودند همه گفتند مرتضی اُفتاد … *دیگه به خیمه نرسید آب ... اما فقط این نبود تا خبر آوردن عباس رو زمین افتاد ...* ای برادر من ، چشم تو روشن روم نمیشه بگم رفت ، معجر از سرم *بزار روضه مو اینجور برات بگم ، تا رو زمین افتاد ، وقتی یه عده بیان دور یه شیر نر ، زخمی ؛ اونایی که جسورترن میرین با یه وسیله ای ، چیزی ، چوبی ... میزنن به بدنِ شیر ، ببینن زنده است یانه .. هی میومدن جلو ، میدیدن یه عباس هنوز نفس میکشه .. همه میرفتن کنار ... یه عده که تا افتاد ، رفتن خیمه غارت کنن .. دست که در بدن نداشت ... تا ابی عبدالله رسید بالا سرش دید هم دست ها بریده شده هم پاهایِ مبارک ...* حسین ... به آبرویِ علمدارِِ حسین ، الهی العفو ... ┄┄┄┅═✧❁❁✧═┅┄┄┄
4_6001479878556255404.mp3
3.25M
🍁🍂روضه و توسل ویژۀ شبهایِ احیا و شهادتِ امیرالمؤمنین علی علیه السلام به نفسِ حاج محمود کریمی اجرا شده شب21 🍁🍂 •┈┈••✾••✾••┈┈• @majmaozakerine
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مداحی آنلاین - بارشو بسته از این دیار سرد و تیره - حسن عطایی.mp3
3.93M
شهادت_امام_علی(ع) بارشو بسته از این دیار سرد و تیره شده با چشمای خیس به آسمونا خیره حسن_عطایی زمینه 👌بسیار دلنشین
بسم ‌الله الرحمن الرحیم تب گرفته تمام جسم مرا همه جا را سیاه میبینم کاش زهرا عیادتم بکند  او بیاید برای تسکینم گرچه بستند باز میریزد خون دل از شکاف زخم سرم.. زخم شمشیر قاتل من نیست داغ ناموس مانده بر جگرم سهم من از تمام این دنیا غصه و حسرت و بداقبالیست.. دور بستر حسین هست و حسن جای محسن کنارشان خالیست من که مرد نبردها بودم یک جراحت مرا ز پا انداخت وای از فاطمه که حوریه بود پنجه بر گونه هاش جا انداخت بروقنبر میان هرکوچه  بگو از حال و روز غمبارم  کودکان یتیم کوفی را با خبر کن که کارشان دارم این حسین است ، چهره ی اورا ای پسربچه ها نگاه کنید سر رخت و لباس او نکند.. کشمکش بین قتلگاه کنید سنگ از روی بام ها نزنید هر زمان که اسیر آوردید صدقه دست زینبم ندهید کودکانی که شیر آوردید آه و نفرین من به کوفه اگر از سری معجری ربوده شود وسط ازدحام جمعیت نکند دختری ربوده شود صاحبان تنور بعد از این به سر آفتاب رحم کنید اهل کوفه وصیتم این است به عروسم رباب رحم کنید @babollharam
بسم‌ الله الرحمن الرحیم ▶️ جاده ی وصل علی و فاطمه هموار بود لحظه ی پرواز روح حیدر کرّار بود رنگ خون شد دستمال زرد بر پیشانی اش یعنی این که جوشش زخم سرش بسیار بود گوشه ی خانه به سر قرآن گرفته زینبش بر لبش امّن یجیب و ذکر استغفار بود چند باری از سر شب تا سحر از حال رفت گوییا آماده ی رفتن به سوی یار بود بعد زهرا روز خوش هرگز ندیده مرتضی در گلویش استخوان و بین چشمش خار بود! یک نگاهش بر حسین و زینب و عبّاس بود یک نگاه دیگرش هم بر در و دیوار بود غصّه ی خانه نشینی و غم سی ساله اش پیش چشمش می گذشت و غرق این افکار بود ماجرای کوچه و روی کبود فاطمه مثل یک دیوار خانه بر سرش آوار بود آن چه که شیر خدا را بر زمین انداخته ضربه ی تیغ عدو نه... تیزی مسمار بود ... آمد استقبال او با شاخه ی گل، همسرش روی دستش غنچه ی شش ماهه ی خون بار بود
بسم‌ الله الرحمن الرحیم ▶️ یک شب دگر تو منتظرم باش، فاطمه مَرهم برای زخم سرم باش، فاطمه یک عمر، انتظار تو را میکشم بس است هجرانِ روزگار تو را میکشم بس است از سینهٔ شکستهٔ تو سینه اَم پُر است از بازوان خستهٔ تو سینه اَم پُر است آری شنیدنیست، غم اینچنینی اَم طولانی است قصهٔ خانه نشینی اَم می آیم و نگفتنی اَت را بمن بگو آن قصهٔ شنیدنی اَت را بمن بگو من مانده ام هنوز، از آن رو گرفتنَت وای از زمانِ دست به پهلو گرفتنَت ایکاش حرفی از در و دیوار میزدی یکذّره حرف، از نوک مسمار میزدی غیر از وصیتت، به شبِ رفتنَت به من چیزی نگفتی عاقبت از محسنت به من صد ماجرا و اینهمه تُوداری، ای دریغ! رفتی تو با تمام گرفتاری، ای دریغ! یادم نرفته آخرِ خط، گفتی یاعلی بودی بخون و خاک و فقط، گفتی یاعلی حالا علی بسوی تو پرواز میکند عقده ز استخوانِ گلو باز میکند گویا هنوز منتظرِ من نشسته ای من با سرِ شکسته، تو پهلو شکسته ای تازه حسن مصیبتش آغاز میشود کم کم صدای غربتش آغاز میشود دارد حسین، زمزمهٔ کربلا به لب زینب صبور، در همه غمهاست روز و شب میبینم آن زمان که سرم، جنگ میشود دامانِ اهل کوفه پُر از سنگ میشود وای از شکستنِ سرِ زینب، ز سنگ بام وای از غم غریبیِ زینب، به شهر شام @babollharam
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ قامت گردون به عزایت خم است یا علی زخم تو زخم جگر عالم است یا علی بر تو و بر زخم جبینت سلام صبح و شام با غم تو شادی عالم غم است یا علی رفت تن پاک تو ای جان پاک زیر خاک بی تو جهان خیمه‌ای از ماتم است یا علی بی تو رود بر فلک از قعر چاه آه آه چاه به غم‌های دلت محرم است یا علی سوخت ز داغت دل سوزان ما جانِ ما گریه به داغ دل ما مرهم است یا علی کعبۀ اسلام نهان در گل است مشکل است دیده یاران ز غمت زمزم است یا علی خون تو اشک بصر انبیاست اولیاست هر چه بگریند ز داغت کم است یا علی بهر نجات همه افروختی سوختی پاسخ تو ظلم بنی‌آدم است یا علی حق تو ای فرق تو از هم جدا شد ادا زخم جبینت سندی محکم است یا علی اینکه به شعرش شرر افروخته سوخته زخم سرت بر جگر «میثم» است یا علی
و یطعمون طعامه سفره ما بدون شامه فقیر اومده در خونه فقیر و که کسی نمیدونه یه تیکه نون سهم کریم و یه تیکه نون سهم حسینه أنفقوا مما تحبوا اینم غذای زینبه خدا راضی حسن راضی خدا راضی حسین راضی علی جان سفره ی عشق و تو این خونه تو میندازی علی جانم علی جانم علی جانم علی جانم و یطعمون طعامه سفره ما بدون شامه یتیم اومده پر از درده مبادا دست خالی برگرده درسته که خالیه سفره درسته که نونم نداریم تا سایه ی تو رو سر ماست چیزی تو خونه کم نداریم دانلود مداحی خدا راضی حسن راضی حاج مهدی رسولی خدا مهرت رو تو قلبم شبیه آیه نازل کرد خدا با تو امام من برام نعمت رو کامل کرد علی جانم علی جانم علی جانم علی جانم ویطعمون طعامه سفره ما بدون شامه اسیر اومده دلش خونه ولی گرسنه که نمیمونه خدا کنه که هیچ اسیری هیچ جایی بی غذا نمونه خصوصاً اون بچه یتیمی که میخوابه کنج ویرونه سه ساله دختری مجروح ، سه ساله دختری پیره رو گونه اش جای پنجه رو دستاش جای زنجیره حسین جانم حسین جانم حسین جانم حسین جانم سلام الله علی الزهرا ، سلام الله علی الزهرا @majmaozakerine