4_5906616184270228501.mp3
6.71M
🏴 شهادت امام حسن مجتبی (علیه السلام)
🏴سبک زمینه:مدینه جایی بین ابراست
🎤مداح :حاج محمود کریمی
🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤
🏴 شهادت امام حسن مجتبی (علیه السلام)
🏴سبک زمینه :مدینه جایی بین ابراست
🎤مداح :حاج محمود کریمی↯
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
مدینه جایی بین ابراست ..
که هر ابری به دورش گریونه
یه اقیانوسِ خاکی اونجاس
که خورشید تو عمقش پنهونه ..
ملائکه تویِ ملکوت،سمت مدینه پر میزنند
تو عالم معنا تو بقیع،دارن حرم درست میکنند
فرشته ها از روز ازل
خادمِ حرمِ امام حسنن
یه روضه خوان دائم ، بالاسر قبرش
میخونه از داغِش ... میخونه از صبرش
(مگه یادم میره من بودم و یه گلِ پرپر؟!
مگه یادم میره زخمِ رویِ صورتِ مادر؟!
مگه یادم میره خونابۀ بالِ کبوتر؟!)۲
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
(مدینه شهری تویِ دل هاس
که اسمش دل رو میلرزونه)۲
دلُ میلرزونه قبرایی
که زیر آفتاب و بارونه ..
دلی که شد امام حسنی، دیگه زمین براش قفسه
آزاده و رهایِ رهاس، با آسمونا هم نفسه ..
یه روزی زائرِش میشه و
به همۀ آرزوهاش میرسه
یه روضه خوان بینِ ... مقامِ بالاسر۲
میخونه از کوچه ... میخونه از مادر
(مگه یادم میره من بودم و کوچۀ غم ها
مگه یادم میره دستی سیاه که میره بالا
مگه یادم میره روی زمین نالۀ زهرا)۲
مگه یادم میره من بودم و یه گلِ پرپر؟!
مگه یادم میره زخمِ رویِ صورتِ مادر؟!
مگه یادم میره خونابۀ بالِ کبوتر؟!
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
(مدینه تو با شعری که خوند
دم آخرِ آقات ، میسوزی)۲
به آیینه ش روز آخر گفت
مثه روز تو نیست هیچ روزی ...
(امام حسن خودش دلارو، برده به کربلایِ حسین)۲
بخشیده روضۀ خودشُ، به اشکِ روضه هایِ حسین
کریمِ عالم بود و گذاشت
دارو ندارشُ برایِ حسین
با جیگر پاره ... با اون تنِ بی حال
میخونه از مقتل ... میخونه از گودال
ای کشتۀ دور از وطن،دور ازوطن ... وای
ای تشنۀ صدپاره تن،ای بی کفن ... وای
🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤
4_5796515878753272898.mp3
1.14M
⚜️🍂⚜️سینه زنی زمینه زیبا _ ویژۀ ایام شهادت امام حسن مجتبی علیه السلام _ حاج مهدی رسولی⚜️🍂⚜️
✼═══┅🥀❃🥀┅═══✼
❗️ توجه ❗️:
جهت استفاده ، روضه ها حتما به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد.
✼═══┅🥀❃🥀┅═══✼
حسن جان ، غریب فاطمه ...
از اون شب که فاطمه رفت
چشاش شد دریای غربت ...
حسین شد ، معنای گریه
حسن شد ، معنای غربت ...
امامی ، که دریای کرم بود
نصیبش ، فقط ظلم و ستم بود
همیشه ، دلش لبریز غم بود ...
یه عمر از درد و غم بیصدا سوخت
غریب و تنها ، بی همنوا سوخت
همیشه خون بود قلبی که بین
کوچه ها سوخت ...
حسن جان ، غریب فاطمه ...
غم و درد و اشک چشماش
همیشه داشت بوی مادر
حسن دیده ضرب سیلی
چه کرده با روی مادر
تو خونه ، گلی پر پر ندیده
پر از اشک ، چش خواهر رو دیده
رو خاکا ، خودش مادر رو دیده ...
خودش دیده که مادر زمین خورد
یه عمر از این غم خوابش نمیبرد
همین غم ها باعث شد که مثل
لاله پژمرد ...
حسن جان ، غریب فاطمه ...
شاعر : بهمن عظیمی
@majmaozakerine
هدایت شده از کتیبه و پرچم باب الحرم
#بحارالاشعار
#امام_حسن__ع__روضه
اشکهایش به مادرش رفته
سینه ی پر شراره ای دارد
نه! به یک طشت اکتفا نکنید
جگر پاره پاره ای دارد
از علی هم شکسته تر شده است!
علتش کینه ها، حسادت هاست
غربت چشمهای مظلومش
سند محکم خیانت هاست
خواهرش را کسی خبر نکند
مادرش خوب شد که اینجا نیست
لخته خونها سرِ لج افتادند
هیچ طشتی حریف آنها نیست
از غرور شکسته اش پیداست
صبر هم صحبت ِ دل ِ آقاست
نه! من از چشم سم نمی بینم
کوچه ای شوم قاتل آقاست
کوچه ای تنگ ،کوچه ای تاریک
شده کابوس هر شب ِ آقا
برگه را پس بده...نزن نامرد….
چیست این جمله بر لب ِ آقا؟
از صدای ِ شکستن بغضش
چشم دیوارها سیاهی رفت
مادرش راه خانه ی خود را
تا زمین خورد، اشتباهی رفت
تا که باغش میان آتش سوخت
میله های قفس نصیبش شد
کودکی نه! بگو خزان ِ بهار
پیری زود رس نصیبش شد
**
نفسش بند آمده ای وای
به خدا نای روضه خوانی نیست
شکر دارد که گوشه ی این طشت
لااقل چوب خیزرانی نیست
شاعر : وحید قاسمی
امام حسن (ع)
روضه
✅ شهادت امام حسن مجتبی ع
مداح :سید مجید بنی فاطمه
(یارب نصیبِ هیچ غریبی دگر مکن)2😭
دردی که گیسوانِ حسن ع را سپید کرد
با صد امید حامی مادر شدم، ولی
سیلی زنی امید مرا نا امید کرد
* گفت :قدیم کاروان میخواست بره کربلا ، اول می رفتند بقیع رو زیارت می کردند بعد می رفتند کربلا ؛ گوشۀ حرم ابی عبدالله دیدن یه پیرمرد ایرانی شمع روشن کرده گریه می کنه،زیر لب میگه:قربونت برم حرم نداری 😭 آقا جان زائر نداری،
قبرت چراغ نداره،
اومدن جلو گفتند : این آقا که این همه زائر داره، لوسترای زیبا، حرم به این قشنگی داره
گفت:دست از دلم بردار، بقیع بودم اومدم کربلا ، نذر امام حسن ع داشتم یه شمع روشن می کردم ،
تا شمع روشن کردم تو بقیع نگهبانای بقیع منو زدند، حالا اومدم نذرم رو حرم داداشش ادا کنم، می خوام بگم:حسین جان!داداشت خیلی غریبه 😭
اما من اینجوری بگم دادت بلندشه: غریب اون کسی نیست که زائر نداره، غریب اون کسی نیست که حرم نداره ،
غریب به کسی میگن جلو چشمشش مادرش رو بزنن ، اما چون سن و سالی نداره نمیتونه کاری بکنه ، 😭
آخ مادر ......
یه وقت بی بی زینب س وارد شد دید پاره های جگر حسنش بالا اومده ،
روضۀ من همین یه جمله ست ، ها،
اینقدر به سر و صورت زد ، یه وقت دید حسن ع سرش رو بالا آورد ، لبها خونیِ ، یه نگاه کرد صدا زد : زینب دیگه راحت شدم😭 دیگه چشمم به اون کسی که جلو راهِ مادرمُ گرفت نمی افته 😭
گریز
کربلا وقتی ابی عبدالله نامۀ امام حسن رو باز کرد دید نوشته ، حسین جان! من کربلا نیستم کمکت کنم ، بذار قاسم عوض من بره میدان،
چقدحساسه نسبت به حسین ع،......
میخوام دلت رو ببرم کربلا ،
با یه جمله خودت میون داره روضه باش......
بعد کوچه ، یه جمله رو می گفتند:
(الهی بشکنه دستِ مغیره)2
میونِ کوچه ها بی مادرم کرد
*این همیشه ورد زبون بچه های حضرت زهرا س بود ، اما تا رسیدن کربلا این نوحه رو یه نفر عوض کرد ، اونم یه خانمی بود ، هی همیشه می گفت:*
الهی حرمله دستت قلم شه
کبوتر بچه مو از من گرفتی،حسین....
زبانحال امام حسن (ع)
زینبیم نازیله یاتما باجی تز دور ایاقا
حسرتیله نظر ائت گل کیمی سولموش یایاقا
قطره قطره نجه گور قان دوزولوبدی دوداقا
دست ظلمیله باجی نخل امیدیم تالانیب
سوزولور قان دوداقیمدان جگریم پارجالانیب
گئت بو غملی خبری شیردل عباسمه دئه
قوشولوب بلکه حسینیله گله یاسمه، دئه
بو یامان حالیمی اما دئمورم قاسمه دئه
قاسمیم غصه چکوب گل مثلی سولمالیدی
اوچ یاشیندا باجی دنیاده یتیم اولمالیدی
بی وفا همسریمین کینه سی اولدی علنی
نالیه محشر اولونجا گتورر ظلمی سنی
گوزون آچسون باجی، جان اوسته گوررسن حسنی
دور دوداقیمده قانا باخ سنوی داغلا باجی
یوزومی قبلیه دوندر گوزومی باغلا باجی
همسری هر کیشینین محرم اسرار اولدی
غملی حالینده الیندن یاپیشوب یار اولدی
جعده اما حسنه دشمن غدار اولدی
عوض اینکه اولا دنیاده شریک محنیم
زهری ایچدیردی من زاره گویردی بدنیم
افلاکیان خاکی
#امام_حسن
#ترکی
روضه حضرت محمد(ص)
بسم الله الرحمن الرحیم یارحمان ویارحیم
یارسول الله بو غمدن کون وامکان آغلادی
ایلدون رحلت سنه آیات قرآن آغلادی
شهر یثربده اوجالدی گولره آه ونوا
بیر طرفده حضرت زهرا دیور ای وای بابا
بیر طرفده باش اچیب مولا علی المرتضی
علی عمامه نی قویوب یره
زهرادولانیر پیغمبرین باشینا
عالم معناده عرش حی سبحان آغلادی
یا رسول الله
شب شهادت امام حسن
شب رحلت رسول گرامی اسلام
یارسول الله ندن بس اولمادی محشر عیان
پنج تن جمع اولدی بیر یرده اولوب اشگوز روان
معجرین آلدی اله زهرا ایدوب دادو فغان
ایله ناله ایلور خانم
دولانور بابا باشینه
هر دن دیور بابا
بابا سارالان رنگوه قربان بابا
زهراگودی او اثناده
قاپی دولدی
گیمسن دیدی بیرعربم
خانم بوردیو بابامین حالی یوخ دی
حال ملاقاتی یوخدی
دوباره قاپی دولدی خانم آچما دی
بیرده قاپینین سسی گلدی
بابا گوزلرین آچدی
زهرا بالا قاپینی آچ
بالا
زهرا بیلسون قاپی دوون کیمدی بالا
اوملک الموتیدی
قابیزل ارواحدی
قیز اوشاقین اولا بابینن ارادا بیر محبتی اولار
زهرا گلدی یوزون قویدی بابامینن یوزونه
خانم گوزونون یاشی توگولور
التماس دعا واریمدی ای بوگجه
پیغملرین قاپیسینا گلنلر زهرانن گوزنین یاشی توکولور
علی آغلیر
زهرا آغلیر
پیغمبر جان ویرور
علی بویورور گوردوم بابا بالا قولا قینه بیر
سوز دیدی
زهرا تبسم ایلدی
علی دیر سورا زهرادن سوال ایلدیم
بابان نه بویوردی
خانم دیدی
عمه اوغلی بابام بیله دیدی
زهرا نگران اولما قیزیم اولین کس که گلر یانیمه سن اولارسان بالا
بالا بو یاخینیقاگلرسن بابا دیدارینه
پیغمبر اجازه ویردی قیزیم آچ قاپینی بو هیچ کسدن اجازه آلماز
اما بوردا بیر روضه اورگیمدن گیچدی آی آماده ایلشنلر
دیورم یا رسول الله ملک الموت زهرادن اجازه آلدی
اما اوچ گون سندن صورا بالاون قاپیسینا اوت ویردیلا
اوشیوز 300 جماعت علینون قاپیسینا یاندیردیلا
علینین الی قالدی بیلینده
زهرانین الی قالدی سینه سینده
خانم
یواش یواش دیور
گل فضه قاپیم یاندی شرار غمه یاندیم
سقط اولدی بالام محسن اوزوم ده یارالاندیم
خانم غش ایلدی
بیر زماندان صورا گوزون آچدی
گوردی علینی آپاردی لار
اپارمیون عم اوغلومی وفالیم دوزمرم
آچون عم اوغلومون قولون یارالیم گلنمرم
خانم گوردی علی گیدور اما حسن آغلیرحسین آغلیر
گوزلرین آچدی خانم باخدی بیراز صاق صولونا
عاشقانه ایلدی تکیه حسینون قولونا
دیدی اوغلوم گوزون آچ باخ بو شرافت یولونا
بو یولون قانه باتان مقتلی وار سنگری وار
اوخی وار قمچی سی وارنیزه سی وارخنجری وار
خانم گودی اوبالاجابالانین گوزلریندن یاش جاری
ایله یواش یواش دیور ننم لایلای
بالانی باسدی باغرینا
اوغول
منه لایلای دیگون دیللره زهرا قربان
مهربان لهنوه گوفتاروه دنیا قربان
گوزلروندن توکولن یاشلی را دریا قربان
دیدی گون لایلایا گوز یاشیمی گوزدن سیخارام
عوضین گلم اوغول کرب بلاده چیخارام
بامداحی استاد طالبی
#ترکی
#حضرت_رسول
متن روضه شهادت امام رضا علیه السلام از نوای محمدرضا طاهری
عجیب نیست که در سینه غصّه مهمان است
شب فراق شده ؛ حرف حرف هجران است
به چشمهمهمزدنی این دو ماه هم رفت و
بهار گریه هم امشب رو به پایان است
به این فراق بگرییم و یا به دوری ِتو
بگو چه کار کنم درد و غم فراوان است
از این لباس جدا گشتن آنقدر سخت است
که در برابر این هجر ، مرگ آسان است
مرا حلال کن آقا که باز زنده وام و
هنوز در تن من بین روضه جان جان است
محرم و صفر ما تمام آزمایش و
همیشه ابر نگاه تو غرق باران است
آقامون فرمود: یا جدّا شب و روز برات گریه می کنم
تو فاطمیهات این روزها شروع شد
روز دوشنبه ای بوده است ، آقا رسول خدا از دنیا رفت ، بی بی زینب کبری (س) می فرمایند: روز دوشنبه اومدند ، در خونه ی مارو آتیش زدند. یعنی هنوز بدن رو زمین بود ، نذاشتند بدن رو دفن کنند.
فرمود: اباصلت دارم وارد کاخ مأمون میشم ، موقع برگشت ، اگر دیدی عبایم روی سر انداختم ، بدون او به مقصدش رسید ، کار منم از کار گذشته ، همه چیز و می دونه امام رضا ، اما مأمور ِ به صبر ِ داره وارد میشه ، اباصلت میگه: دل تو دلم نبود ، هی میگفتم: خدا نکنه بلایی سر آقام بیآد ، چنین که در باز شد ، بند دلم پاره شد ، یه وقت دیدم آقا عبا رو روی سرش انداخته ، میان اهلبیت همه رو مسموم کردند ، غیر از ابی عبدالله و حضرت زهرا سلام الله علیها ، رسول خدا رو هم مسموم کردند ، امام صادق فرمود: اون دو زن خبیث رسول خدا رو مسموم کردند ، اما میان همه ، این سمی که به امام رضا داد یه چیز ِ دیگه ای بود ، هیچ کدومشون اینقدر سم سریع در بدنشون اثر نکرد ، اباصلت میگه: تا در باز شد دیدم امام رضا تعادل نداره ، از قدم اول دیدم هی رو زمین می خوره.
میان کوچه عبای مطهرش افتاد
ز درد بال و پری زد ولی پرش افتاد
دوباره کوچه ی باریک و سنگ های زمین
مواظب است نیوفتد ، نه آخرش افتاد
نهاده است به دیورا شانه هایش را
اگر چه تکیه زده باز پیکرش افتاد
بلند شد به سر ِ زانویش زمین نخوراد
چه کرده است زهر که این بار با سرش افتاد
الهی برات بمیرم آقا ، اباصلت میگه: شمردم پنجاه مرتبه توی این مسیر کوچیکتر ، از کاخ مامون تا حجره ی امام رضا چند قدم بیشتر راه رفت ، پنجاه مرتبه هی رو زمین افتاد ، هیچ صدا میزنه: وای مادرم ، بعضی دست رو جیگر میذاره ، صدا میزنه: آی جیگرم
نشد صدا بزند یک نفس جوادش را
که زهر آمد و بر جان حنجرش افتاد
حضرت معصومه (س) خیلی آرزو داشت ، بیاد بالای بدن برادر ، باید بگیم: بی بی خوشبخت نرسیدی ، چند یه قدم از زینب عقب تری ، هر چند اگر می رسیدی خراسان کجا ، کربلا کجا ، آخه اینجا که دیگر سر داداشت رو نمی کرد دیدی.
رسید یک طرف ِ حجره بر زمین غلتید
درست مادر او سمت دیگرش افتاد
نبود تشت به پیشش ولی یقین دارم
که تکه های جگر در برابرش افتاد
گریست دامنش از پاره ی جگر پر شد
تا لباسش خون آلود شد یاد ِ کجا افتاد؟
که یاد ِ خاطره ی گریه آورش افتاد
تمام حجره پر از روضه های محسن بود
همین که خانه پر از شعله شد درش افتاد
باید هم امام رضا یاد این روضه باشه ، آخه شهادتش با خونه آتیش زدن مادرش یکی شد
شکسته شد در و یک ضربه میخواد را هل داد
همین که محسنش افتاد مادرش افتاد
رسید کاسه ی آبی و حسین گفت و حسین
دوباره لرزه به لب های مضطرش افتاد
دیدن زیر لب داره روضه میخونه:
ای تشنه لب حسین
عشق زینب حسین
بی پیروهن حسین
فرمود امام رضا علیه السلام: یا ابْنَ شَبِیبٍ: إِنْ کُنْتَ بَاکِیاً لِشَیْ ءٍ فابابکِ لِلْحُسَیْنِ. اى پسر شبیب! اگر خواستی براى چیزى گریه کنى براى امام حسین (ع) گریه کن! .. یعنی شب شهادت من ِ امام رضا هم بگو: حسین…
از سراپای مدینه گِل غم می ریزد
روضه شهادت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم
اشک از دیده ی غم بار حرم می ریزد
از نگاه نگران برق اِلم می ریزد
خوب پیداست که باران ستم می ریزد
آه آرامش زهراست بهم می ریزد
سایه ی خنده از این گلکده کم کم برود
یا قرار است که پیغمبر اکرم برود
نور از خنده لبهای ترش می بارید
از گرفتاری امت به جزا می ترسید
گفت :شیعیانم، امتم؛ قربونت برم که یک بار مارو نفرین نکردی. انبیاء همه نفرین که کردن، زیرو رو شد عذاب اومد، گرفتار شدن؛ اما رسول اکرم، خدا فرمود: نفرینشون کن؛ گفت :گناه دارن نمی فهمن، پیشنهاد نفرین رو خدا به پیغمبر داد. همونطور که امیرالمومنین، دیگه علی فاطمه رو از دست داده بود، عطر نزد بعد از بیست و پنج سال، گفتن آقا عطر می زنی؟ فرمود: نه من عزادارم فاطمه رو از دست دادم. نفرین امیرالمونینم گوش بکنید، میگه پیغمبر رو در عالم رویا دیدم ،علی جان چطوری؟ گفتم: آقا جان خسته شدم از دست اینا. اینقدر لجبازن؟ فرمود: نفرینشون کن؛ خدا منو از اینا بگیره یکی مثل خودشون بهشون بده. این کوفه به همین نفرین دچار شد، یعنی امیرالمومنین ظرفیت همه بلاهای دنیا رو داره
نور از خنده لبهای ترش می بارید
از گرفتاری امت به جزا می ترسید
در به در درپی ارشاد بشر می گردید
مثل او هیچ رسولی غم و اندوه ندید
در دلم شور عجیبی است، نمی دانم چیست
در گلو بغض غریبی است، نمی دانم چیست
دخترت زار به سر می زند، ای وای دلم
در دلم غصه شرر می زند، ای وای دلم
پدرم حرف سپر می زند، ای وای دلم
حرف از داغ پسر می زند، ای وای دلم
یک نفر آمده در می زند، ای وای دلم
دل بریدن ز تو بابا به خدا آسان نیست
بعد تو واسطه ی وحی خدا با ما کیست
این جوان کیست که از دیدن رویش در دل
در زدن جوان رعنا و زیبا رویی پشت دره، حضرت عزرائیل بود، عزرائیل هم در این خونه رو میزنه بی اذن وارد نمی شه....
این جوان کیست که از دیدن رویش در دل
غصه داخل شده و خنده ز لب شد زائل
آه یا رب شده انگار صبوری مشکل
گفت با لحن غریبانه ولی چون سائل
با اجازه بگذارید بیایم داخل
با ادب آمد و در پیش پدر زانو زد
پرده از صورت پوشیده خود یک سو زد
مژده ای رحمت رحمان که سحر نزدیک است
ای رسول مدنی وقت سفر نزدیک است
شب بیچارگی نسل بشر نزدیک است
به علی هم برسان روز خطر نزدیک است
و قت آتش زدن یاس و تبر نزدیک است
پدر آماده رفتن به سماوات ولی
نگران است برای غم فردای علی
تکیه بر دست علی زد گل باغ ایجاد
نظری کرد به زهرا و دوباره افتاد
آه از سینه ی افلاک بر آمد هیهات
به علی فاطمه را باز امانت می داد
داشت اما خبر از قصه زهرا ای داد
این همه بی کس ای وای سرم درد گرفت
دل سرشار غم و شعله ورم درد گرفت
او ز فردای حسین و حسنش داشت خبر
از خزان گشتن باغ و چمنش داشت خبر
ازبه آتش زدن یاسمنش داشت خبر
از غم حیدر خیبر شکنش داشت خبر
از حسین و بدن بی سرش داشت خبر
اشک از دیده فرو ریخت و روحش پرزد
پر زد و دختر مظلومه او بر سر زد
این اسلام با محرم و صفر زنده است، یهود می دونست اسلام میاد و همه دنیا رو می گیره یهود میدونست یه پیغمبر می یاد خاتم پیغمبرانه، این پیغمبر کاری می کنه کارستون، همه دین ها در دینش خلاصه می شه ،این رو می دونستن بشارت ها در تورات و زبور داده شده بود؛ می دونستن پیغمبر فعالیتش تو مکه نمی گیره چند صد سال قبلش رفتن دو مدینه جا گرفتن، اینا آماده بودن به موقع ضربه رو بزنن. از علی هم نقره داغ شده بودن، در خیبر کنده بود، بعضی ها می گن چرا روز دوشنبه، اینقدر برنامه ریخته بودن، با هوچی گری اومدن بیعت گرفتن، چون بیشترین جمعیت یهود روز دوشنبه، دوشنبه بازارشون تو مدینه بود، همه جمع شدند اون روز رفتند در خانه رو آتش زدند. مهربانترین مادر عالمه، مادر اربامه، مادر امام زمانه، همه زندگیمه فاطمه، آی خدا تو شاهد باش، منو تیکه تیکه کنن یه ذره از محبت فاطمه دست نمی کشم، من با محبت زهرا زنده ام ؛ جمعیت زیادی از یهود جمع شدند دیدن علی رو دارن می برن، همین که کمبرند علی رو کشید حریف نشدن، از یه طرف فاطمه با قوت الهی نه قوت بشری، کمربند مولا رو کشید. همه نامردا رو زمین ریختند، آی کینه به دل گرفتن علی رو رها کردند، با قلاف و تازیه با تمام کینه ها زدند، مادر زیر دست و پا گم شد. اینجا یه جا یهود داشتند نگاه می کردند، یک جا هم زینب تو محله یهودیا همه سنگ برداشتند ای حسین...
امام سجاد فرمود: هفت تا مصیبت به ما وارد شد تو شام، بالاترینش این بود ما رو از محله ی یهودی ها بردن، اونقدر سنگ زدن سر بابام از رو نیزه افتاد، حسین....