🏴 #عکس_پروفایل
▪️ #ویژه_دهه_آخر_صفر
▪️ #شهادت_حضرت_پیامبر(ص)
▪️ #شهادت_امام_حسن_مجتبی(ع)
▪️ #شهادت_امام_رضا(ع)
4_5888733125860656718.mp3
6.13M
#زمینه #شور
#شهادت_امام_حسن
#حاج_حسن_جمالی🎤
کاش بودی کرببلا کنار حرمم حرم داشتی حسن
کاش بودی کرببلا یه ایوون طلا تو هم داشتی حسن
دور ضریحت پُر سینه زن بود ، مادرمون فاطمه بی محن بود
یک شب جمعه حرم حسین و یک شب جمعه حرم حسن بود
من گنبدی دارم وگنبد بقیع گرد و غباره
من یک ضریح دارم و تو سایه بونم قبرت نداره
... برادر بی حرمم ، حسن حسن حسن ...
کاش بودی کرب و بلا تو بین الحرمین حرم داشتی حسن
کاش یه گنبدی شبیه به گنبد حسین تو هم داشتی حسن
گنبدامون شبیه کاظمین بود ، قشنگترین بهشت عالمین بود
پرچم سبز یا حسن کنار پرچم سرخ ذکر یا حسین بود
صحن و سرای من شلوغه و بقیع زائر نداره
صحنت تو دلم و چشام آسمونش پُر از ستاره
... برادر بی حرمم ، حسن حسن حسن ...
کاش بودی کرب و بلا کنار خیمه گاه حرم داشتی حسن
پیش قبر من تو هم یه دونه بارگاه تو هم داشتی حسن
هیچکسی غربت حسن نداره ، این همه داغ دل شکن نداره
درسته که بی حرمی حسن جان ولی حسینت هم کفن نداره
لا یوم کَیومکَ حسین به کربلا عطشان حسین جان
ذکر شب و روز امام مجتبی عریان حسین جان
... برادر بی کفنم ، حسین حسین حسین ...
@majmaozakerine
متن مداحی :
خواب دیدم لباس فرم خادمی تنمه
خواب دیدم غلام سیات الان توی حرمه
خواب دیدم غذای حضرتی الان حرم میدن
نذر اون شاهی که کارش فقط کرمه
خواب دیدم شهادتش دسته ها تو حرمن
من و دست کشیدن از عشق حسن ابداً
خواب دیدم مادرشم درست دم حرمه
همه با حضرت زهرا هم قدم شدن
با تو چقدر قشنگه محشرم
سایه تو بر نداری از سرم
خودم که جای خود دارم آقا
کنیزه بچه هاته مادرم
اللهم ارزقنا حرم
از همون بچگی من غلام این درتم
عشق من به ساحتت یکی دو روزه که نیست
حالا که چشام برا غمت شده خیس خیس
بیا بالا غیرتاً اسم منم بنویس
تو قبول کن این کم و از همه مون آقا جون
هر کسی به وسعش آقا خرج روضه رو داد
مادرت فاطمه دستاشو یه روز می گیره
اونکه با خستگی پا روضه ی آقا میاد
عشق تویه تموم باورم
سایه تو بر نداری از سرم
خودم که جای خود دارم آقا
کنیز بچه هاته مادرم
اللهم ارزقنا حرم
خواب دیدم دست رو سرم کشیده مهربونم
گفت یه چند خطی براش یه روضه ای بخونم
روضه ای که با دمش بند اومده زبونم
زیر گریه زد آقام هی می گفت جوونم
نشد آخر تو کوچه حسن بشه سپرت
این یه زخم می مونه رو دل عزیز پسرت
تو چه حالی میشی وقتی که جلو چش تو
یکی دست بلند کنه رو صورت مادرت
روضه یه حرفه ، ای جوان ننه
قدم شکسته قد کمان ننه
کابوس هر شبم اینه میگم
اگه میشه یه کم بمان ننه
غریب مادر آقام حسن
@majmaozakerine
[]
مداحی_آنلاین_خواب_دیدم_لباس_فرم.mp3
5.61M
🔳 #شهادت_امام_حسن_مجتبی(ع)
🌴خواب دیدم لباس فرم خادمی تنمه
🌴خواب دیدم غلامسیات حوالی حرمه
🎤 #سید_رضا_نریمانی
⏯ #شور
4_5983255447556064665.mp3
6.48M
سلام آقا زائرت هستم
جواد مقدم
🏴شهادت حضرت علی ابن موسی الرضا (علیه السلام)
▪️سبک زمینه :سلام ای آقا، زائرت هستم
🎤مداح :کربلایی جواد مقدم
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
سلام ای آقا، زائرت هستم
اومدم به پنجرهٔ، تو دخیل بستم
میدونه عمریه گداتم
کبوتر ایوون طلاتم
دیگه بهشتو من نمیخوام
وقتی که تو صحن و سراتم
مددی یا رضا 2
سقاخونت آب حیاتم
در خونت باب نجاتم
قول دادی تنهام نمیذاری
میرسی موقع مماتم
مددی یا رضا 2
▪️ رضا غریب الغربا
▪️ رضا معین الضعفا
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
دل من غرقه، شور و احساسه
تو کریمی و کریمیت، مثل عباسه
از بچگی دلم باهاته
بهشت من صحن و سراته
خدا میدونه مرغ روحم
تو صحن اسماعیل طلاته
مددی یا رضا 2
مریضایی که دکتراشون
قطع امید کردن براشون
تو حرمت خیلی زیادن
میان که تا بدی شفاشون
مددی یا رضا 2
رضا غریب الغربا
رضا معین الضعفا
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
زائرات میان، دسته به دسته
یکی قلبش از زمونه،خیلی بشکسته
زائر مشهدالرضاتن
اینا همه از عاشقاتن
خیلیا کربلا نرفتن
منتظر برگ براتن
مددی یا رضا2
یکی مثه ابر بهاری
میگه با گریه و با زاری
کرب و بلا جوره تا وقتی
آقا امام رضارو داری
مددی یا رضا 2
رضا غریب الغربا
رضا معین الضعفا
زنش دشمن بود
امشب دلم می خواهد همه شما را در خانه امام حسن مجتبی(ع) پسر بزرگ زهرا(س) ببرم.
امام دوم و سبط رسول و پور بتول که ذولجلال بنامید از ازل حسنش
چه حرفها که شنید از زبان دشمن و دوست که بود سخت تر از زخم نیزه بر بدنش
عقیده من این است هر کس که می خواهد روضه امام حسن(ع) بخواند،باید در ماه رمضان بخواند. چرا؟ چون امام حسن(ع) روزه بود. بارها مرتبه امام حسن(ع) را زهر دادند. هر دفعه می آمد به حرم پیغمبر(ص) متوسل می شد و خدا شفایش می داد. معاویه به تنگ آمد.به پادشاه روم نوشت: من یک دشمن سرسخت دارم. چند مرتبه تا حالا زهرش دادم،ولی کارگر نشده،می خواهم او را از پا در بیاورم. یک زهری برایم آماده کن تا از زندگی قطع امید کند و کشته شود. پادشاه روم زهری آماده کرد. و برای معاویه فرستاد. و پیغام داد: مبادا!این زهر را به یک خدا پرست و مومن و مسلمانی بدهی. معاویه با چند واسطه با زن امام حسن (ع) جعده تماس گرفت و این زن خبیثه و ملعونه را فریب داد. معاویه صد هزار درهم پول برای جعده فرستاد و پیغام داد: فقط این زهر را به شوهرت بده تا بخورد.ممکن است به من بگویی پول به من دادی اما شوهرم را از من گرفتی چه کنم؟ تو شوهرت را بکش من تو را برای پسرم،یزید می گیرم. این زن فریب خورد.آی بمیرم، امام حسن (ع) روزه بود. هوا بسیار گرم بود. این زن نا نجیب یک ظرف شیر مخلوط با عسل که در آن زهر ریخته بود برای آقا آورد. آقا تشنه اش بود،تا این شربت از گلوی آقا پایین رفت اثر زهر را احساس کرد. شاید داد زده و ناله می کرده است: آه جگرم!آه جگرم!
شماها بیشترتان زن دارید. می دانید چه می گویم. هر مردی در زندگی هر دردی داشته باشد اول به زنش می گوید. آی بمیرم برایت امام حسن!که در خانه ات هم غریب بودی،زنت دشمنت بود. تا آب از گلویش پایین رفت عوض اینکه زنش جعده را صدا بزند صدا زد: کنیزها!بروید زینیم بگویید بیایید، خواهرم بیاید،این بلاکش دوران باید. بی بی را خبر کردند، آمد. صدا زد: حسنم! داداش چه شده؟ صدا زد: خواهرم!حالم منقلب است. برو زود حسینم راخبر کن بیاید. نمی دانم رفقا! هیچ وقت مریض شده اید تا ببینید خواهرتانچه می کند؟ آی آنهایی که خواهر دارید تا زنده است قدرش را بدانید.خواهر خوب نعمتی است. وقتی آدم مریض می شود خواهر می آید،جلوی چشم آدم چیزی نمی گوید، اما می رود در صحن حیاط هی پشت دستش می زند و می گوید: نمی دانم داداشم چه شده است. بروید زودتر طبیب بیاورید برادم ناراحت است. امشب چراغها را خاموش کنید. چرا؟ چون کنارقبر امام حسن(ع) تاریك است همه كنار بستر امام حسن (ع) آمدند. صدا زد: برادرم! چه شده داداش؟ فرمود: حسینم! هر چه به سرم آمد از همین کوزه بود. برادرم!به خدا قسم اگر بخواهم بگویم،چه کسی زهرم داد می توانم بگویم،اما رسوایش نمی کنم. چقدر این بچه های فاطمه(ع) آقا هستند. صدا زد : حسینم ! دلم می خواهد مرا به سوی قبر جدم پیغمبر (ص) ببری تا با او تجدید عهد کنم. آنگاه مرا به جانب قبر مادرم فاطمه(س) برگردان. سپس مرا به بقیع ببر و در آنجا دفن کن. راضی نیستم به اندازه یک حجامتی خونریزی شود. یک وقت سرش را بلند کرد حالش منقلب شد صدا زد: زینبم!برو برایم یک تشت بیار!آی غریب آقا! رفتند یک تشت آوردند. آقا سرش را میان تشت کرد،همه نگاه می کنند یک وقت پاره های جگرش را میان تشت دیدند. جنازه امام حسن(ع) را به طرف حرم پیغمبر(ص) آوردند. یک وقت عایشه دختر ابی بکرسوار بر استر آمد و جلوی جنازه را گرفت. گفت: نمی گذارم جنازه حسن را کنار قبر شوهرم،پیغمبر دفن کنید. گفت: پیغمبر(ص) شوهر من است،پیغمبر(ص) را در خانه اش دفن کردید و خانه پیغمبر(ص) مال من است. ابن عباس جلو آمد،صدا زد: آی عایشه!پیغمبر(ص) نُه تا زن داشت،این خانه را اگر هشت قسمت کنند یک قسمت آن خانه سهم نه زن می شود. چطور نمی گذاری؟ یک روز سوار شتر می شوی جنگ جمل را راه می اندازی و به جنگ علی (ع) می آیی. یک روز سوار قاطر می شوی جلوی جنازه حسن (ع) ا می گیری.اگر تو زنده بمانی سوار فیل هم می شوی.جنازه آقا را به سمت قبرستان بقیع حرکت دادند. آی بمیرم جنازه امام حسن (ع) را تیر باران کردند. « اللهم صل علی محمد و آل محمد بحق الحسن المجتبی و أخیه الحسین سید الشهداء یا الله »
منبع:كتاب گلواژه های روضه
#روضه
#امام_حسن
هدایت شده از کانال ادعیه وگریز
متن گریز روضه امام حسن مجتبی(ع)-گریز پنجم
جان دادن برای امام حسن (ع) آسان بود ؛ چرا که یک بار دیگر هم جان داده بود . آن هنگامی که همراه مادر در کوچه های تنگ بنی هاشم عبور میکرد . از این طرف که میرفتند ؛ دستان امام حسن در دستان مادر بود اما وقتی از آن کوچه برمیگشتند دیگر دستان مادر دردستان امام حسن (ع) بود . امام حسن (ع) شده بود عصای دست مادر . به زبان حال میگفت :مادر جان ! بیا زودتر برگردیم . مادر جان هنوز که عده کشی نکردند بیا برگردیم . مادر !کجا میروی ؟ راه خانه از آن طرف نیست . مادر نکند چشمانت تار می بیند ؟ مادر ! چند لحظه صبر کن گوشواره های خونیت را بردارم . مادرجان ! صبرکن . مگر نمیگویی حرفی به بابایم نزن ؟ مگر نمیگویی نباید علی (ع) ازاین جریان چیزی بفهمد ؟ پس صبرکن تا چادر خاکی ات را بتکانم . مادر جان ! جان بابا اگر قدم میرسید حتما خودم را سپر میکردم تا ضربه ی سیلی به شما نخورد .
دشمن میان کوچه چو بگرفت برتو راه
رویش سیاه باد کزاو شد جهانسیاه
دستش بلند گشت نگویم دگرچه شد
ترسم که جان شودبه انس و جان تباه
دستش بلند گشت ولی در درون خاک
ازدل کشید ناله پیمبر که آه آه
خورشید مات شد که چرا نیمه های روز
در کوچه های شهر مدینه گرفته ماه
شاعر: میثم
منبع:كتاب گریزهای مداحی،نویسنده: محمد هادی میهن دوست
کانال ادعیه وگریزهای مجمع الذاکرین (علیه السلام)👇👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/466354217Cce92b3a469
برای استفاده از دعاها و گریزهای ودسترسی آسان به اون دعا برای مادحین و ذاکرین محترم
نوحه وزمزمه شهادت امام مجتبی(ع)
جگرم پاره شده، زهر جفا کرده اثر
تو بیا زینب من، آمده عمر من بسر
منم گل زهرا
می روم از دنیا
واویلا واویلا، واویلا واویلا2
_____________
خورده ام زخم زبانها ز خودی ها وعدو
خون دل خورده ام وآمده اینک زگلو
سردار بی یارم
خورده گره کارم
واویلا....
___________
ای حسینم تو بیا این دم آخر به برم
می سپارم به تو ای جان حسن.،دوپسرم
ای زاده زهرا
جان تو وآنها
واویلا...
___________
دیدن واقعه ی کوچه شده قاتل من
شده از بعد پدر رنج ومحن حاصل من
تنهای دورانم
برلب شده جانم
واویلا...
شعر:اسماعیل تقوایی
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
سبک 18
#هفتم_صفر
#شهادت_حضرت_مجتبی_علیه_السلام18
#زمینه
#ناله_ی_منتظر
سبک:(صبح روز سه شنبه...)
آقا با اشک چشمت باز
خاک قبر حسن شد خیس
من بمیرم به غیر از تو
هیچکی پیش مزارش نیس
انگار نه انگار
روز عزای حسن ماه زهراست
انگار نه انگار
بین بقیع ،بابای شیعه تنهاست
انگار نه انگار
خیلی شکسته دل از جور اعداست
شاه ِ....مظلوم
گردید مسموم
تنها.....مرهم
کی میایی یااباصالح...
بحقّ الحسن العجل مهدی.....
🌸🌸🌸🌸🌸
تنها توی بقیع با درد
میخونی روضه آقاجون
گویی مثل حسین هستی
در کنار ِ یه طشت ِ خون
داری می بینی
جسم حسن بین بارون تیره
داری می بینی
دورش پر از دشمنای غدیره
داری می بینی
جدّت حسین دیگه از غصّه پیره
بین ِ......قبرش
رفته....صبرش
تنها........مرهم
کی میایی یااباصالح.....
بحقّ الحسن العجل مهدی.....
✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
4_5927191646008509391.mp3
7.76M
🎧 #شور احساسی و شنیدنی 🖤
🎼 نفس های آخرمه....
🎤ڪربلایے #مهدی_رعنایی
🌙ویژه #شهادت_امام_حسن (ع)
@majmaozakerine
پیشنهاد دانلود👌
آخرماه صفر
آخر ماه صفر دل را پریشان می کند
اشک ریزان مرغ دل قصد خراسان می کند
آخر ماه صفر سوگ علی موسی الرضاست
این مصیبت دیده ی هر شیعه گریان می کند
مشهد او می شود میعادگاه عاشقان
کفتر بام رضا(ع)سر در گریبان می کند
آخر ماه صفر زهرا (س)به جنت بیقرار
گریه ها از بهر سلطان خراسان می کند
آخر ماه صفر قم غرق ماتم می شود
خواهرش معصومه قصد کوی جانان می کند
آخر ماه صفر مامون به زهر کینه اش
دشمنی با آل حق،خدمت به شیطان می کند
قلب مولامان رضا با زهر پرخون می شود
او خودش در حجره ی دربسته پنهان می کند
آخر ماه صفر هشتم امام شیعیان
ناله ها از دل بر آرد ذکر قرآن می کند
پشت در آید اباصلت وقرار از کف دهد
دیده دریا بهر آن دریای ایمان می کند
از مدینه یک پسر آید به دیدار پدر
گوییا یوسف دوباره قصد کنعان می کند
می رود مولا رضا گریان در آغوش جواد
درد خود با بوی نور دیده درمان می کند
صحنه دیدار بابا با پسر بس دیدنی ست
کربلا یاد آور خلق مسلمان می کند
خوش به حال آنکه مشهد رفته پایان صفر
اشک ریزان نوکری از بهر سلطان می کند
شعر:اسماعیل تقوایی