eitaa logo
کانال متن و روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
38.7هزار دنبال‌کننده
7.8هزار عکس
3.2هزار ویدیو
360 فایل
﷽ جدیدترین اشعار،نوحه وروضه بامتن درکانال ما خوش آمدید 🌺🙏 مدیریت👇 @khadeem110 @majmazakerinee لینک کانال https://rubika.ir/maajmaozakerine کانال ما درروبیکا👆
مشاهده در ایتا
دانلود
بیا💕 بیا کمی جای من بنشین و برای دلم انار دانه کن بیا و عذر یلدا را از شبهایم بخواه بیا... من تاب دلتنگی شبهای بی تو را ندارم تا جای خالی ات از دهان نیفتاده، بیا... #یلدا_همراه_شهدا
تا تــو نیایی همه شــب🌙 ها یلـــداست همه باهم در شب یلــــــــدا ساعت ۲۲:۰۰ دعای فرج را بخوانیم... ✨اِلهى‏ عَظُمَ الْبَلاءُ،وَبَرِحَ الْخَفآءُ، وَانْکشَفَ الْغِطآءُ،وَانْقَطَعَ الرَّجآءُ، وَضاقَتِ الْأَرْضُ وَ مُنِعَتِ السَّمآءُ، واَنْتَ الْمُسْتَعانُ وَ اِلَيک‏ الْمُشْتَکى‏، وَعَلَيک الْمُعَوَّلُ فِى الشِّدَّةِ وَالرَّخآءِ،اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى‏ مُحَمَّدٍوَ الِ مُحَمَّدٍ، اُولِى الْأَمْرِ الَّذينَ فَرَضْتَ عَلَينا طاعَتَهُمْ، وَ عَرَّفْتَنا بِذلِک مَنْزِلَتَهُمْ، فَفَرِّجْ عَنا بِحَقِّهِمْ، فَرَجاًعاجِلاً قَريباً کلَمْحِ‏ الْبَصَرِ اَوْهُوَ اَقْرَبُ، يا مُحَمَّدُ يا عَلِىُّ، يا عَلِىُّ يا مُحَمَّدُ، اِکفِيانى‏ فَاِنَّکما کافِيانِ،وَانْصُرانى‏ فَاِنَّکما ناصِرانِ، يا مَوْلانا يا صاحِبَ‏ الزَّمانِ، الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ،اَدْرِکنى‏ اَدْرِکنى‏ اَدْرِکنى‏،السَّاعَةَ السَّاعَةَ السَّاعَةَ،الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ، يا اَرْحَمَ الرَّاحِمينَ، بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرينَ.✨ #شب_یلداتون_امام_زمانی #التماس_دعای_فرج
••🥀•• یلـدا شده هجران تو برگرد :) بیایم امشب برای ظهور مولا دعا کنیم...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
حُبُّ الحُسین یجمعنا: 📋 شهادت حضرت زهرا ✔️ #"بهار عمرت شده خزونی" 🖊 # اجرا، شعر و نغمه ➖➖➖➖➖➖➖➖➖ بهار عمرت شده خزونی میری با اینکه هنوز جوونی از این‌همه غم، از این‌همه درد دلت شکسته قدت کمونی بیقرارِرفتنی‌می‌دونم‌بس‌که‌خسته‌ای‌ازاین‌دنیا این‌روزاچجورتحمل‌کردی‌دردای‌نگفته‌رو زهرا آه می‌بینم که چشمات داره بسته میشه کاش می‌دیدم می‌خندی تو مثل همیشه حال و روز علی رو می‌بینی فاطمه فاطمه کَلّمینی ➖➖➖➖➖➖➖➖➖ نفس کشیدن برات عذابه شبای اشکِ ابوترابه تموم این شهر، اینو می‌دونن علی بی‌زهرا خونه‌خرابه بی‌پناهیِ علی تسکینِ درد مردمای بی‌مِهره گریه‌هم‌نمی‌تونه‌گردغربت‌روپاک‌کنه‌ازاین‌چهره تو میری و برا درد من نیست طبیبی آه امون از غریبی غریبی غریبی حال و روز علی رو می‌بینی فاطمه فاطمه کَلّمینی ➖➖➖➖➖➖➖➖➖ پیشت نشستن شبای آخر همه یتیمات کنار حیدر نه قاتلی هست بالا سر تو نه نیزه‌داری نه تیغ و خنجر داری‌روضه‌ی حسین‌می‌خونی گریه‌می‌کنی‌دم‌آخر داری‌ازیه‌قتلگاه‌میگی‌وناله‌های‌خواهرومادر آه برادر روی نیزه قرآن می‌خونه آه یه خواهر با غصه با غم هم‌زبونه حال زینب رو داری می‌بینی مادرم مادرم کَلِّمینی 〰〰〰〰〰〰〰〰 @majmaozakerine
نوحه حضرت زهرا سلام الله علیها عشق طاها امّ ابیها یا فاطمه فاطمه فاطمه ای شهیده قامت خمیده یا فاطمه فاطمه فاطمه غم کشیده نورِ دو دیده یا فاطمه فاطمه فاطمه یار حیدر دلدار حیدر یا فاطمه فاطمه فاطمه ای همیشه غمخوار حیدر یا فاطمه فاطمه فاطمه راهِ سُرخت راهِ سعادت یا فاطمه فاطمه فاطمه رزقِ ما کن فیض شهادت یا فاطمه فاطمه فاطمه زار و خسته پهلو شکسته یا فاطمه فاطمه فاطمه ای دلِ تو در غم نشسته یا فاطمه فاطمه فاطمه چه بگویم ای بی قرینه یا فاطمه فاطمه فاطمه از غلافِ شمشیرِ کینه یا فاطمه فاطمه فاطمه درد و رنجِ تو بیکرانه یا فاطمه فاطمه فاطمه زد مغیره با تازیانه یا فاطمه فاطمه فاطمه چون عدویِ احمد تو را زد یا فاطمه فاطمه فاطمه بی مروّت چه بد تو را زد یا فاطمه فاطمه فاطمه ۹۸ امیرعباسی
نوحه حضرت زهرا سلام الله علیها ای گل پرپرِ بهشت حضرت احمد ای دل و دلبر و جان و جانانِ محمد یاسِ قد خمیده مظلومه زهرا مادرِ شهیده مظلومه زهرا مادرِ شهیده مظلومه زهرا... در دلت درد و غم بیکران آه و واویلا در جوانی شدی قد کمان آه و واویلا روی تو نیلی است مظلومه زهرا قسمتت سیلی است مظلومه زهرا مادرِ شهیده مظلومه زهرا... در نبردِ حقّ و باطل اِی بضعه ی طاها ذکر سربند ما تا ابد باشد یا زهرا ما برای تو ایم‌ مظلومه زهرا جانفدای تو ایم مظلومه زهرا مادرِ شهیده مظلومه زهرا... ۹۸ امیرعباسی
این صفای سینه هامان از صفای فاطمه است هر چه داریم و نداریم از عطای فاطمه است چادر خاکی او بر قلب ما هم نور داد باز هم در جان ما حال و هوای فاطمه است باز هم این سفره های هئیتی رونق گرفت رونق این روضه ها از اعتنای فاطمه است باز هم مهدی ما شال عزا انداخته باز دلخون از غم و سوزِ عزای فاطمه است بوی زهرا را گرفته باز شهر مصطفی کوچه های شهر مست ربنای فاطمه است آبرومان رفته اما بازهم ما را خرید آنچه آورده است ما را هم، وفای فاطمه است حاجت یک ساله می خواهیم این شب ها از او دستِ رحمت، بازوی مشکل گشای فاطمه است مریم و آسیه و حوا و آدم جای خود خوب می دانیم ما، عالم گدای فاطمه است من نمی دانم چه سری هست در خلقت ولی خلق مجنون علی، او مبتلای فاطمه است از همان اول خدا در شأن زهرا گفته بود او برای حیدر و حیدر برای فاطمه است کی فروشیم عزتِ خود از برای آب و نان بشنوید، این مملکت تحت لوای فاطمه است مادری کرده برای بی پلاکان شهید قبر این گمنام ها پائین پای فاطمه است گرچه پنهان ماند، قبر مادر آلاله ها سینه ی سینه زنان تا هست، جای فاطمه است علت این گریه های ماست، اشک فاطمه گریه های ما همه از گریه های فاطمه است گوش کن، از کوچه ها دارد صدایی می رسد یا صدای مجتبی، یا نه... صدای فاطمه است علت چشمان تارش بعد ها معلوم شد جای دست گرگ روی پلک های فاطمه است
  عرض تسلیت محضر قطب عالم امکان آقا حجت بن الحسن ارواحنا له الفداه بمناسبت شهادت جانگداز و مظلومانه بی بی دو عالم صدیقه کبری انسیه حورا فاطمه زهرا سلام الله علیها عنایت کنید اجماعا صلوات بلندی ختم کنید. (الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ. وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ وَالْعَنْ أعْداءَهُم) .
✔️ نمونه شروع روضه حضرت زهرا سلام الله علیها با صلوات خاصه👇 اَللّهُمَّ صَلِّ عَلَى الصِّدّيقَةِ فاطِمَةَ الزَّكِيَّةِ حَبيبَةِ حَبيبِكَ وَ نَبِيِّكَ وَ أُمِّ اَحِبّآئِكَ وَ اَصْفِيآئِكَ الَّتِى انْتَجَبْتَها وَ فَضَّلْتَها وَ اخْتَرْتَها عَلى نِسآءِ الْعالَمينَ 🔸 ترجمه: خدايا درود فرست بر صديقه <طاهره> فاطمه آن بانوى پاكيزه محبوب دوست و پيامبرت و مادر دوستان و برگزيدگانت آن بانويى كه او را برگزيدى و فضيلت و برتريش دادى بر زنان جهانيان .
مناجات 1 __ متن روضه 1 🔸آقا سلام، روضه مادر شروع شد 🔸باران اشک های مکرر، شروع شد آجرک الله... یا بن الحسن... آقا... بازم ایام عزای مادرتون زهرای مرضیه... شروع شد... 🔸آقا اجازه هست بخوانم برایتان 🔸این اتفاق از دم یک در، شروع شد آقا منو ببخشید... مصیبت مادرتون زهرای مرضیه... از آنجایی شروع شد که... هنوز آب غسل پیغمبرخدا خشک نشده... یه عده نامرد... ریختند درب خانه امیرالمومنین... 🔸این اتفاق از دم یک در، شروع شد یوسف فاطمه... امام زمان... 🔸تا ریشه های چادر خاکی مادرت 🔸آتش گرفت، روضه معجر شروع شد نانجیب دومی صدا زد علی بیرون بیا... وگرنه خونه رو آتیش میزنم... بمیرم برات مادر... زهرای مرضیه اومد پشت در... فرمود حیا نمیکنی نانجیب... میخواهی بدون اجازه وارد بشی... یک نفر صدا زد... ای نانجیب... مگه نمیدونی... این خونه... خونه پیغمبره... این ها هم...بچه های پیغمبرند... اِنَّ فیها فاطِمَه زهرای مرضیه داخل این خونه است... نانجیب مگه نمیشنوی... صدای دختر پیغمبره... هر چی گفتند داخل این خونه بچه های پیغمبره... اما اون بی حیا اعتنا نکرد... صدا زد... وَاللَّهِ لأَحْرِقَنَّ عَلَيْكُمْ بخدا قسم خونه رو به آتیش میکشم (منبع: تاریخ الطبری، ج 2، ص 233) اگرچه دختر پیغمبر باشه... خونه رو با اهلش به آتیش میکشم... خدایا همه جا رسمه... هر کی بابا از دست میده... مردم براش دسته گل می برند... اما مدینه بجای دسته گل... نانجیب اشاره کرد... هیزم ها رو بیارید... خونه رو آتیش بزنید... ای وای... ای وای... مردم مدینه دارند نگاه میکنند... یدفعه ببینند... شعله های آتش بلند شد... 🔸تا ریشه های چادر خاکی مادرت 🔸آتش گرفت، روضه معجر شروع شد یا صاحب الزمان... منو ببخشید آقا... مادرتون زهرا پشت در ایستاده... نميذاره این نامردها وارد بشن... امانانجیب حیا نکرد... آنچنان با لگد به این در زد... صدای ناله مادر بلند شد... یا ابتاه... یا رسول الله... هکَذا کانَ یُفْعَلَ بِحَبیبَتِکَ بابا یا رسول الله ببین... با دخترت چه کردند... پهلوم رو شکستند... 🔸فریادهای مادر پهلو شکسته ات 🔸تا شد فشار در دو برابر، شروع شد سادات منو ببخشید... همينجا بود صدای ناله مادرتون بلند شد... یا فِضَّةُ خُذینی فَقَدْ قُتِلَ وَ اللَّه ما فی اَحْشائی مِن الْحَمْل (بحارالانوار، ج 8، ص 230)ِ فضه بیا بخدا محسنم رو کشتند... 🔸کاش وقت در شکستن پای دشمن می شکست 🔸تا که میخ در نشان پهلوی زهرا نبود 🔸کاش یک تن بود در آنجا و می گفت این سخن 🔸کشتن شش ماهه پاداش ذی القربی نبود یا صاحب الزمان... اگر اینجا محسن شش ماهه رو.. بین در دیوار کشتند... کربلا هم یک شش ماهه ای رو... روی دستهای باباش پرپر کردند... آماده ای بگم یا نه... ابی عبدالله نگاه کرد... دید علی اصغرش... داره روی دستهاش جان میده... «فَذُبحَ الطِفل مِنَ الوَرید إلَی الوَرید أو مِنَ الاُذُنِ إلَی الاُذُن» گوش تا گوش علی رو دریدند... 🔸الا ای تیر با من قطع کردی گفتگویش را 🔸لب من بر لبش بود و تو بوسیدی گلویش را 🔸درست آندم که حلق تشنه ی او را تو بوسیدی 🔸تبسم کرد و زهرا مادرم بوسید رویش را علی اصغرم... یه بار ديگه چشمات رو باز کن پسرم.. من آوردمت اینجا.. سیرابت کنم... حالا جواب مادرت رو چی بگم... پاشو ببین مادرت منتظره... چطوری جنازه ات رو برگردونم علی اصغرم... هر کجا نشستی ناله بزن... ای غریب حسین... 🔸حس کرد ناز بوسه ی تیر سه شعبه را 🔸بیدار شد ز خواب و دوباره به خواب رفت الا لعنه الله علی القوم الظالمین @majmaozakerine
▪️ بفاطمه و ابیها و بعلها و بنیها والسر المستودع فیها ده مرتبه یا الله.... ▪️ حاجات رو مد نظر بگیرید فرج امام زمانمون در راس همه حاجات، شفای همه مریضها (همه باهم) (أَمَّن يُجِيبُ الْمُضْطَرَّ إِذَا دَعَاهُ وَيَكْشِفُ السُّوء)َ ▪️ ورود به دعا 1). فرج امام زمان(عج) ما معجل بفرما. 2). قلب نازنین آنحضرت از همه ما راضی و خشنود بفرما. 3 ). این قلیل توسلات، عرض ادب، اشک ریختن، از همه ی ما به کرمت قبول بفرما. 4 ). خدا به بیمار مدینه، مرضای اسلام، ملتمسین دعا، مریض مد نظر، شفای عاجل عنایت بفرما. 5 ). شب اول قبر امیرالمؤمنین و زهرای مرضیه به فریاد همه ما برسان. 6 ). آرزومندان عتبات و عالیات، مدینه منوره، مکه مکرمه به آرزوشان برسان. 7 ). حوزه های علمیه، مراجع عظام تقلید، رهبر معظم انقلاب در حفظ و پناه خود موید و منصور بفرما. 8 ). خدا به آبروی مادرمون زهرای مرضیه قسم، شر وهابیت، تکفیری ها، داعشی ها، دشمنان اسلام به خودشون برگردان. 9 ). هر که در این مجلس آمده حاجتی داره حوائج مشروعه این جمع برآورده به خیر بفرما. 10). اموات این جمع پدران، مادران، حق داران، ببخش و بيامرز. 11 ). ثوابی از این مجلس و محفل به روح همه اموات، گذشتگان، پدران، مادران، حق داران عائد و واصل بفرما. 12 ). بالنبی و آله بخوان سوره الفاتحه مع الاخلاص و الصلوات. .
متن روضه 2 🔸آتش زدن به خانه‌ي مولا بهانه بود امشب دلت رو با من همراه کن بریم مدینه... بریم خونه ی امیرالمومنین... 🔸آتش زدن به خانه‌ي مولا بهانه بود 🔸مقصود خصم، كشتن بانوي خانه بود ای وای...ای وای 🔸از آن به باب وحي لگد زد عدو كه ديد 🔸جان علی به پشت در آستانه بود روضه امشب خیلی سنگینه... شیعه تا قیام قیامت، با این مصیبت میسوزه... یکی از علما تعریف کرد... گفت نشسته بودم.. باخودم آروم آروم زمزمه میکردم... روضه میخوندم... به اون جای روضه رسیدم که گفتم ( با لگد محکم زد) تا این جمله رو گفتم... دیدم پسر پنج ساله ام... ناخواسته این جمله رو شنید...نگران شد... گفت بابا... چه کسی رو با لگد زدند... گفتم حضرت زهرا رو زدند... نميدونم چی شد... میگه دیدم یدفعه این بچه پنج ساله... اشک توی چشماش جمع شد... با حالتی نگران و مضطرب صدا زد بابا... کی جرات کرده حضرت زهرای منو بزنه... میگه دیدم از یه طرف اشک توی چشمای بچه جمع شده... از طرفی هم با غضب صدا میزد بابا... من نمیزارم حضرت زهرا رو بزنند... بابا.. بگو الان حضرت زهرا کجاست... با زبان کودکی هی میگفت بابا... بهم بگو کی حضرت زهرا رو زده... از اینجا فهمیدم... تا قیام قیامت، بچه های ما هم با محبت مادر بزرگ میشن... میگه من بغض گلوم رو گرفت... دیگه نمیتونستم جوابش رو بدم... گفتم پسرم.. یک روزی... توی یه شهری بنام مدینه... یه عده نامرد ریختند در خونه حضرت زهرا... (مدینه.. عجب روزایی رو دیدی) یه نامردی اومد جلو... صدازد... علی بیرون بیا... زهرای مرضیه حامی ولایته... اومد پشت درب خونه... شاید اینا ببینند دختر پیغمبره... حیا کنند برگردند... فرمود... أَما تَتَّقِی اللَّهَ؟ تَدْخُلُ عَلی بَیْتی از خدا نمیترسی نانجیب... برا چی اومدید... مگه نمیدونید... ما عزاداریم... نانجیب صدا زد دختر پیغمبر... در رو باز کن... وگرنه خونه رو آتیش میزنم... خود نامردش نامه نوشت گفت معاویه... میدونی چه کردم... هر چی صدا زدم زهرای مرضیه در رو باز نکرد... تازیانه رو از قنفذ گرفتم واويلا... أَخَذْتُ سَوْطَ قُنْفُذٍ فَضَرَبْتُ اول با تازیانه... دختر پیغمبر رو زدم... گفتم حالا هیزم ها رو بیارید... دیدم زهرای مرضیه بازم استقامت میکنه... فَضَرَبْتُ كَفَّيْهَا بِالسَّوْطِ فَأَلَّمَهَا، فَسَمِعْتُ لَهَا زَفِيراً وَ بُكَائا سادات منو ببخشید... میگه با تازیانه به دستان مبارک زدم... صدای ناله دختر پیغمبر بلند شد... نزدیک بود دلم بسوزه... اما... یاد کینه هایی که از علی داشتم افتادم و... هر چقدر توان داشتم جمع کردم... با لگد... محکم به در زدم... همینجا بود زهرای مرضیه یه جوری ناله زد... انگار تمام مدینه زیر رو شد... 🔸کاش روز حادثه، در پشت زهرا نبود 🔸شاهد پهلوشکستن، زینب کبری نبود یا صاحب الزمان 🔸کاش وقت در شکستن، پای دشمن میشکست 🔸تا که میخ در، نشان پهلوی زهرا نبود اما معاویه... به اینا اکتفا نکردم... تا زهرا در مقابلم قرار گرفت... فَصَفَقْتُ صَفْقَةً عَلَى خَدَّیْهَا مِنْ ظَاهِر ِ الْخِمَارِ فَانْقَطَعَ قُرْطُهَا وَ تَنَاثَرَتْ إِلَى الْأَرْض آی غیرتی ها... طاقت دارید بگم یا نه... میگه از روي مقنعه... آنچنان سيلي زدم... گوشواره شكست و روی زمين افتاد.. (منبع: بحارالانوار، ج30، ص 492) 🔸بابا ببین که مادر 🔸خورده زمین پشت در بابا بیا ببین... مادرم رو کشتند... 🔸پاشیده روی دیوار 🔸خون از پهلوی مادر روضه من تمام... فقط همینو بگم... اگه اینجا خونه امیرالمومنین رو آتیش نمیزدند... کربلا کسی جرات نداشت خیمه ابی عبدالله رو آتیش بزنه... راوى ميگه ديدم... روز عاشورا... يه بى بى مجلله... ميان يه خيمه نيم سوخته... هی وارد میشه... بيرون مياد... عرضه داشتم بى بى جان... دارید چکار میکنید... خيام حرم آتیش گرفته... فرمود... من داخل اين خيمه يه بيمار دارم... امام سجاد... از شدت بیماری، با صورت به زمین افتاده... میترسم بیمارم در آتش بسوزه... 🔸از آن ترسم که آتش برفروزد 🔸میان خیمه بیمارم بسوزد 🔸از آن ترسم که آتش شعله گیرد 🔸میان خیمه بیمارم بمیرد 🔸درون خیمه زین العابدین است 🔸همه دار و ندار من همین است .